ولوله در شهر ۱
بعد از انقلاب اسلامی بعضی چون آقای عبدالله شهبازی وامثال جام جم، فریب اكاذیب وهذیانات پیمان شكنان امربهائی، همچون صبحی و آواره را خورده، این سناریو را درقوۀ «واهمۀ» خویش دنبال كردند كه «آنانی كه باجامعۀ بهائی مرتبط بوده اند ویا ازآن تعریف وتمجید كرده اند، صهیونیست بوده اند!» برمبنای چنین «توهّم توطئه ای»، كه اساس مطالب 64 صفحۀ ویژه نامۀ ایّام را تشكیل می دهد، پرسش مهمّی پیش می آید كه هموطنان عزیز پاسخش را باید ازمحققین «دقیق وعالم» جام جم بپرسند.
164 سال است كه شخصیّت های بزرگ جهان، ازادیان ومذاهب وكشورها وملل و احزاب و نژادها ی گوناگون ــ ازجمله ازمسلمانان عزیزــ به مناسبت های مختلف، ازادیان بابی و بهائی و تعالیم و پیروان آن تعریف وتمجید وبعضاً پشتیبانی نموده اند وحتی بعضی ازایشان به حضورحضرت عبدالبهاء نیزرسیده اند. حال سؤال این است كه، آیا همه آنها جزء شبكه مرموزاستعمار و صهیونیسم بین اللمللی هستند كه با تعریف و پشتیبانی خود از آنها موجب رشد وتوسعه جهانیشان شده اند؟ طبق «نظریّه توطئه» جام جمیان وامثال ایشان، جواب این پرسش مثبت است. به این ترتیب بنده هم طبق روش تحقیق كاملاً علمی ایّام، كشف نمودم كه نفوس زیرهمه صهیونیست وعوامل استعمار و در نتیجه دشمن اسلام و مسلمین بوده وهستند. ازجمله ازمیان صدها نفرازایشان، عبارتند از:
توماس ادیسون، لئو تولستوی، نوفل افندی طرابلسی، شیخ محمّد عبده از علمای الازهر مصر، جبران خلیل جبران، عبدالرّزاق الحسنی نویسنده عرب و مؤلّف كتاب
اَلبابیونَ وَ البَهائیّونَ فی حاضِرِ هِم وَ ماضیهِم، اقبال لاهوری، مهاتما گاندی، چیكائوفو جیساوا، عضو دبیرخانه جامعه ملل متّفق و رئیس بخش علوم سیاسی بین المللی دانشگاه سلطنتی كی یو شو، ادوارد بنش و مازاریك، دو رؤسای اسبق جمهوری چكسلواكی، مادام ایزابل گرنژواسكی، هلن كلر، ماركوس باخ نویسنده امریكایی و دكتر در الهیّات و استاد دانشگاه آیوا، ادوارد مونته شرق شناس و تاریخ نویس فرانسوی در دانشگاه سوربن و استاد تاریخ مقایسه ادیان، دیونی سیوس اس دیواریس سردبیر آتنی، پروفسور هربرت میلر، پروفسور توماس كلی چاین دارای دكترای الهیّات در دانشگاه آكسفورد و عضو فرهنگستان انگلستان، چارلز بودوین در كتاب
مطالعات معاصر، آرنولدتوین بی، پروفسور آرمینیوس وامبری استاد ماهر در اكثر زبانهای شرقی فارسی، عربی، تركی، پروفسور بنیامین جوت استاد دانشگاه آكسفورد و مترجم آثار افلاطون، استاد ناصرالدین صاحب زمانی، استادمحمّدمعین، آدمیرا ل پیری کا شف آمریكایی قطب شمال، الكساندر گراهام بل، دیوید استار جردن رئیس وقت داشگاه استانفورد كالیفورنیا، وارن واگاراستاد جامعه شناسی، اروین لازلو، هنری برگسون فرانسوی، نلسون ماندلا، كوفی عنان ودیگر رؤسای اسبق سازمان ملل، آیت الله خمینی، مهندس بازرگان،... و بسیاری از شخصیّت های قدیم و جدید دیگر.
[i]اما همه می دانند كه كشف فوق بنده نه علمی است ونه قانع كننده. چه كه حتّی علی رغم اظهارنظرمثبت شخصّیت های مزبور راجع به ادیان بابی و بهائی ورابطه بعضی ازایشان باجامعه بهائی، ابداً نمی توان ایشان را بهائی، وبه قول متوهّمینی امثال جام جم صهیونیست خواند، چه كه هر ارتباطی جنبه سیاسی و توطئه گونه ندارد. آیا یكی ازعلل عقب ماندگی نسبی ایران عزیزما ن، كه مورد اعتراف روشن فكران این مملكت نیزهست، همین استنتاجات متوهّمانه غیرعلمی و غیرمنطقی نیست كه سدّ راه كشف حقایق شده است؟ برمتوهّمین مشتبه شده است كه دارند تحقیق می كنند، حال آنكه چنین نیست. تعجّب این جاست كه اینان درتقسیم بندی هایشان دربارۀ چند صد فرقه مذهبی اسلام در جهان و دهها گروه و حزب و جناح سیاسی و ملّی وامثاله درهمین ایران عزیزمان، با وسواس میان یك یك آنها خط كشی های خاص خود را میكنند و نظر و عمل یكی را به پای دیگری نمی نویسند، اما وقتی به دگراندیشان وازجمله بهائیان می رسند، بدون وسواس همه را دریك خط و دشمن خود محسوب می كنند.
اما ان شاءالله متوهّمین بیدارخواهندشد وبجای قوۀ «واهمه»، ازقوۀ «عاقله ومتفكرۀ» خود استفاده خواهند كرد و هرپدیده دینی واجتماعی و سیاسی و غیره را همان طور كه هست و در همان جائی كه قرار دارد خواهند شناخت. آیات مباركه قران مؤیّد ایشان باد كه می فرماید: «اجتَنِبوا كثیراً مِنَ الظّنِّ اِنّ بَعضَ الظّنّ ِ اِ ثمٌ»
[ii]؛ «ولا تَقفُ ما لَیسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ اِنّ السّمعَ وَ البَصَرَ وَالفُؤادَ كُلٌّ اولئِكَ كانَ عَنهُ مَسؤولاً.»
[iii]
[i] برای دیدن بعضی منابع و مآخذ دربارۀ این موارد رجوع شود به: سایت های نیو نگاه و نقطه نظر و... ؛ وكتب قرن انوار؛ عقاید بعضی دانشمندان جهان دربارۀ دیانت بهائی؛ ایران زادگاه آیین بهائی؛ صحیفۀ نور، جلد1؛ نقد وبررسی جنبش اسلامی معاصر، نوگرائی دینی، گفتگوی حسن یوسفی اشكوری با بازرگان، یزدی، سروش، جعفری، شبستری، توسّلی، پیمان، میثمی، سحابی،حجتّی كرمانی، موسوی بجنوردی، نشرقصیده، چاپ دوم 1378، ص 28؛...
مقاله قبلی
مقاله بعدی
نظر خود را بنویسید
به کجا چنین شتابان حرکت
روشنفکر غرب زد…ارسال شده در : 1388/03/01
به کجا چنین شتابان حرکت می کنید. جناب آواره و صبحی به درستی به ذات رهبران بهایی پی برده بودند. همان رهبرانی که در لباس چاکرانه برای روس و انگلیس عوام فریبی می کردند. همانها که با توجه به شرایط روز نان را به نرخ براندازی بنیان اصیل مهدویت می خوردند. همانها که با اغوای زنی اجنبی(پرنس دالگورکی) جامه حیا دریدند و تا ابدیت جرعه نوش عذاب شدند. همانها که با دلیل تقریر خودتان هم قابل دفاع نیستند. همانها که با خوردن یک سیلی و 11 ضربه چوب دست از تمامی ادعا کشیدند. رهبرانی که تاب و تحملشان از بچه های دبستانی نیز کمتر است کجا ودیعه الهی هستند. چرا در خماری خیال نهیلیستی معصیت می کنید و برای بشریت جز سردرگمی چیز دیگری ندارید. رهبران شمایند که کتابهایتان را آکنده از تناقضات کرده اند و چاره ای برای شما نگذاشته اند، جز اطاعتی مخملی. به کجا چنین شتابان حرکت می کنید. قدری از خود سوال کنید: بالاخره بر ما معلوم نشد جناب بهاءالله من یظهره ا... است یا نمله فانیه(البته به گفته خودشان). در باب امی جلوه دادن این شخصیت هم که در کتابهای خودتان رسوایی به بار آورده است. قدری بیندیشید!! با سیدباب چه می کنید.همان بزاز زاده ای که او را همنام پیامبر و هم کنیه وی خواندید. براستی از اراجیفی که می بافید خنده تان نمی گیرد. چرا کتابهایی که سند رسوایی تان در آن یافت می شود، شخصیت دوم بهائیت( عباس افندی) دستور به جمع آنرا از کشورها می دهد. چرا زمانی که به سودتان است از میرزا ابولفضل گلپایگانی سندها ذکر می کنید. اما در مواقع بحران رسوایی به توبه نامه سیدباب که در کتاب بزرگترین مبلغتان آمده بی توجه می مانید. دیگر سراغ احکامتان نمی روم، که همین مختصر در زیرزمینی بودن فرقه ضاله تان کفایت است. چه سودای بزرگی دارید در آسمانی دانستن دیانتتان. رعشه دستان جناب بهاء الله را کدام پزشک معروف درمان کرده است؟؟ بعد از مرگ شوقی، هم او که بالاخره به خاطر رفتارهای شبانه خود عقیم شد گمراهیتان را چه کسی رقم زد. چطور شده که به گفته جناب سیدباب قرار بود خدای شما 1511 سال بعد ظهور کند اما به فاصله کمتر از 50 سال ظاهر می شود. براستی شما کیستید؟؟ شما از مردمان عصر جاهلیت هم نادان ترید. چگونه است که ادعای پست مدرنیسمتان می شود. جمع کنید این بساط فحشاء را...