از كتاب نگاهی تازه به دیانت بهائی
ایّام آینۀ تمام نمای ترس و نگرانی از رشد دیانت مقدّس بهائی است. نه تنها علماء، ازجمله مرحوم آیت الله بروجردی، چنین نگرانی وترسی را در زمان پهلوی داشتند (رجوع شود به صص 50 تا 54 ایّام، ازجمله مقالۀ «نگران از نفوذ»، صفحۀ50)، بلكه اخلاف آنان نیزهم اكنون در جمهوری اسلامی، علی رغم اینكه تمام قدرت سیاسی و مذهبی را نیز در دست دارند، چنین ترسی را درجان و روح خود احساس و لمس می كنند. اگرچه ظاهراً برای توجیه این ترس متوسّل به تهمت های سیاسی شده و می شوند، و گاه سعی می كنند جامعۀ بهائی را خوار و ذلیل و بی مقدار جلوه دهند و مسخره كنند (مثل صفحات60و61 یّام)، ولی حقیقت مطلب این است كه به فرمودۀ بیت العدل اعظم (درپیام منیع 26 نوامبر2003)، دلیل اصلی «این كه علماء و امراء از بدو ظهور به مخالفت با امر حضرت بهاءالله قیام نمودند آن بود كه حضرتش را مؤسّس جامعه ای بدیع مبتنی بر برابری و عدالت اجتماعی می دیدند كه در آن، جا و مقامی برای خود نمی یافتند. این بیم و هراس از آن زمان تا كنون انگیزه بروز شدائد و بلایای متوالیّه بر آن سالكان سبیل محبّت و وفا بوده و هیچ شخص منصفی انكار نخواهد كرد كه علی رغم این مظالم جامعۀ بهائی اقلیتّی خلّاق و نمونه ای از تمدّن آیندۀ مورد نظر حضرت بهاءالله و نشانه ای از ارادۀ آهنین آن جمال مبین برای تحقّق مقصد اعلای خویش است.»
30 سال پیش به همراه غارت ومصادرۀ اموال و دارائی های افراد و جامعه و تشكیلات بهائی، كتب وآثار و نشریّات وآرشیو و اوراق مؤسّسات اداری بهائی نیز از دفاتر و كتابخانه ها ومنازل بهائیان برده شد. بتدریج گروه هایی به اصطلاح محقّق ومورّخ رسمی آماتور نیز اجیر شدند وبه جان آثار مزبور افتادند تا ببینند چه به دست خواهندآورد كه توجیهی باشد برای حبس وشكنجه و قتل بهائیان وغارت ومصادرۀ اموال ایشان و اخراجشان از مشاغل دولتی و غیر دولتی و دانشگاه ها وخلاصه سایر مظالم ومحرومیّت های اجتماعی وارده بر آنان پس از انقلاب اسلامی. اما هرچه گشتند مدركی دالّ بر خیانت و وطن فروشی بهائیان نیافتند. ازطرفی نیز برای منظورهائی دیگر نسبت به كل هموطنان عزیز ایران، دانشجویان خط امام نیز، ضمن جستجوهای شان، مدركی قابل توجّه از اسناد به اصطلاح لانۀ جاسوسی علیه جامعۀ بهائی نجستند. درعوض آنچه برای این محقّقان آماتور رخ داد، مشاهدۀ عظمت و شكوه و جلال جهانی امر بهائی وجامعۀ آن بود كه حداقل می توانستند گوشه هائی از انعكاس آن را در نشریّات بهائی كه همراه بامدارك و عكس بود ببینند. نتیجه چیزی جزوحشت شان نبود. كسانی كه ندای حضرت بهاءالله را دست كم گرفته بودند و فكرمی كردند ادّعای كودكانۀ مورّخین و محقّقین و ردّیّه نویسان از زمان قاجار تا جمهوری اسلامی،مبنی برقلع و قمع بابیان و بهائیان به دست ناصرالدّین شاه و امیركبیر و سلاطین عثمانی و آیات عظام و دیگران، جدّی و واقعی بوده، به یك باره دیدند كه نه تنها چنان نبوده، بلكه هرچه برقلع و قمع آن كوشیده اند، نتیجه برعكس شده است. برای آن كه هموطنان عزیز وحشت آنان وجام جمیان را حس بكنند، ازآنها می خواهد كه از جمله از جام جم ومحقّقین اجیر رسمی آن بخواهند تمام صدها نسخه نشریّات بهائی آهنگ بدیع، اخبارامری، ترانه امید، پیام بهائی...، رابدون كم وكاست دراختیار ایشان گذارند.
آن وقت هموطنان عزیز خواهند دید كه به همین علّت است كه جام جم برای پنهان داشتن آن نشریّات بوده كه گزیده هائی تحریف شده ازآن را در لابلای مقالات ویژه نامۀ ایّام گنجانده است. به همین علّت است كه جام جمیان وامثال ایشان مدّت هاست كه برای مخفی كردن عظمت و نفوذ معنوی و اجتماعی امربهائی، به دست و پا افتاده، می خواهندملّت عزیز ایران را دربی خبری نسبی ازعظمت امر بهائی نگهدارند تا بتوانند بعضی راعلیه آن تحریك نمایند و با افتراء و دروغ و تهمت ناشی ازغرور وحسد، آبرا گل آلود نمایند تاشاید ماهی مقاصد خود را از آن بگیرند و وحشت خود را فرونشانند. به این منظوربرای آشنائی هموطنان عزیز، گوشه ای از اقدامات و موفقّیت های جامعۀ بهائی را در زمینه های توسعۀ اجتماعی و اقتصادی در سراسر دنیا، كه ناشی ازقوۀ خلاقۀ الهی این ظهور جدید است، تقدیم می كند تا جان و روحشان ازآن شاد ومحظوظ گردد و بر خود ببالند كه اینهمه،آثار دیانتی است كه از كشور عزیز ایشان برخاسته است (این قبیل اخبار ازجمله درهمان نشریّات فوق الذّكر و مجّلۀ عالم بهائی با عكس وتفصیلات آمده است).
همان گونه كه ذكر شد، یكی از اقدامات بهائیان برای برقراری وحدت عالم انسانی ترویج تعالیم اساسی فوقالذّكر است. امّا بهائیان به بیان این اصول اكتفا نكردهاند، بلكه برای اجرای آنها در نقاط مختلف عالم تلاش فوقالعادهای مبذول داشتهاند.
از همان اوایل ظهور جدید این اقدامات در ایران آغاز شد. حضرت بهاءالله در آثاری مثل لوح سلطان و لوح دنیا، و حضرت عبدالبهاء نیز در آثاری مانند رسالۀ مدنیّه و رسالۀ سیاسیّه اهل ایران را به اصلاح امور معنوی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی تشویق و راهنمایی فرمودند و بهائیان در پاسخ به آن، اقدامات فراوانی را در جهت انجام این اصلاحات، مانند ساختن مدرسه و حمام و بیمارستان و غیره به سبك جدید، انجام دادند. متأسّفانه بسیاری از این زحمات در اثر نادانی و تعصّب رهبران دینی و مملكتی به هدر رفت، امابه هر حال تحوّل عمیقی در ایران به وجود آورد (دراین مورد ازجمله مراجعه شود به بیانیۀ بیت العدل اعظم باعنوان قرن انوار، و كتاب بهائیان وایران آینده، از ب.همایون).
در سطح بینالمللی، حضرت بهاءالله با ارسال الواحی خطاب به پادشاهان و سران عالم آنان را به تأسیس صلح و تشكیل مجامع عظیم برای حصول وحدت نوع انسان فراخواندند. حضرت عبدالبهاء نیز علاوه بر مكاتبات خود با مجامع بینالمللی (مثل مكاتبه با سازمان مركزی صلح پایدار در لاهه)، درسفرهای خود به سرزمین های غربی با تعداد بسیاری از صاحبان اندیشه و تفكّر ارتباط برقرار نمودند. ایشان در مصاحبههایی كه نشریّات مختلف با ایشان به عمل آوردند هدف خود از مسافرت به كشور آمریكا را شركت در كنفرانس صلح لیك موهونك (LAKE MOHONK PEACE CONFERENCE) به دعوت سازمان دهندگان آن عنوان نمودند.
همزمان با توسعۀ دیانت بهائی در زمان حضرت ولیّ امرالله سازمانهای بینالمللی شروع به شكلگیری نمودند و جامعۀ بهائی نیز دامنۀ فعّالیّت ها و خدمات خود را در سطوح محلّی و ملّی و بینالمللی گسترش داد. نقطۀ اوج این ارتباط را میتوان در همكاری جامعۀ بهائی با جامعۀ ملل و بعدها با سازمان ملل متّحد و سازمانهای وابسته به آن مشاهده نمود. ذیلاً به ارتباط جامعۀ بهائی با این سازمانها و نمونههایی از همكاریهای انجام شده اشاره خواهد شد و سپس نمونههایی از اقدامات جامعۀ بهائی در سطوح ملّی و محلّی به منظور بهبود و پیشرفت و رفاه عالم انسانی ارائه خواهد گردید.
در سال 1926 میلادی جامعۀ بهائی با تأسیس دفتری بینالمللی در ژنو كه مقرّ جامعۀ ملل بود، مركزی برای ایجاد ارتباط با این نهاد بینالمللی برقرار نمود. جامعۀ ملل با چاپ نام این دفتر در نشریّات رسمی خود آن را به رسمیّت شناخت. این دفتر به عنوان زیربنایی برای مشاركت بهائیان در جامعۀ ملل عمل مینمود.
از آغاز پیدایش سازمان ملل متّحد جامعۀ بهائی ارتباط نزدیكی با آن برقرار نموده است. هنگامی كه در سال 1945 میلادی منشورسازمان ملل متّحد در سانفرانسیسكو امضاء گردید، نمایندگان بهائیان نیز حضور داشتند. در سال 1948 اعلامیۀ بهائی با عنوان «تعهدات و حقوق بشر» تسلیم این سازمان گردید و در سال بعد سازمان ملل جامعۀ بهائی را به عنوان یك سازمان غیر دولتی بینالمللی با عنوان «جامعۀ بینالمللی بهائی» THE BAHA'INTERNATIONAL COMMUNITY به رسمیّت شناخت.[i] پس از دریافت این اعتبارنامه، فعّالیّت گسترده و چشمگیر جامعۀ بهائی باشور و حرارت فراوان در این سازمان آغاز گردید. توانایی جامعۀ بهائی در سازماندهی گروه كثیری از مردان و زنان داوطلب برای ارائۀ خدمات بشر دوستانه در زمینههای گوناگون اجتماعی و اقتصادی زمینۀ مساعدی برای همكاری با این سازمان بینالمللی فراهم ساخت. علاوه بر این از آنجا كه بهائیان از دستهبندیها و مشاجرات سیاسی به دورهستند، مورد اعتماد و توجّه تمام دستاندركاران سازمانهای بینالمللی قرار گرفتند. به مرور زمان برای همۀ این افراد آشكار شد كه جامعۀ بهائی نمیخواهد از حسن شهرت خود در جهت نیل به اهداف خویش استفاده كند، بلكه این مشاركت و فعّالیّت در خدمات اجتماعی تنها در جهت خدمت به عموم نوع بشر میباشد.
یكی از این فعّالیّت ها عبارت از برنامهای بود كه در سطح جهانی افكار عمومی را برای پذیرش سازمان ملل متّحد مساعد نموده وآنان را به حمایت از انجمنهای ملی ملل متّحد (UNITEDNATION ASSOCIATONS) ترغیب نمود.[ii] همچنین در سال 1968 یك نمایندۀ بهائی به عضویّت كمیتۀ اجرائی سازمانهای غیر دولتی ملل متّحد انتخاب شد و بعداً مقام رئیس و نائب رئیس آن كمیته را احرازكرد.[iii] به علاوه، در سال 1970 جامعۀ بهائی در شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متّحد (ECOSOC) به مقام عضو مشاور ارتقاء یافت. در سال 1974 رسماً عضو وابستۀ برنامۀ محیط زیست ملل متّحد (UNEP) شد و در سال 1976 عضو مشاور صندوق كودكان، یونیسف (UNICEF) گردید. در سال 1989 به عنوان عضو مشاور صندوق سازمان ملل متّحد در مورد پیشرفت زنان (UNIFEM) برگزیده شد. همكاری فعّالانهای نیز با سازمان جهانی بهداشت (WHO) در سال 1989 آغاز گردید.[iv] در چهار سال پایانی قرن بیستم، نمایندۀ دائمی جامعۀ بینالمللی بهائی به سمت دبیر كنفرانس سازمانهای غیر دولتی كه هیأت مركزی تنظیم امور آنها در سازمان ملل متّحد است برگزیده شد.
علاوه بر این، جامعۀ بهائی در كنفرانسهای منعقده از سوی سازمان ملل در مواضیع مختلف اقتصادی و اجتماعی و تربیتی، شركت فعّال داشته است. نمایندگان جامعۀ بهائی در این كنفرانسها عبارت از طیف وسیعی از ساكنان كشورهای مختلف عالم بودند كه با مشاركت فعّال خود در مباحثات و سخنرانیها، مسائل مهمّی كه جامعۀ بشری را به خود مبتلا نموده بود مطرح میكردند. نمونههایی از این كنفرانسها عبارتند از: كنفرانس آموزش و پرورش برای همه (با همكاری یونسكو) درتایلند (1990)، كنفرانس سران دربارۀ كودكان در نیویورك (1990)، كنفرانس محیط زیست سازمان ملل متّحد در ریودوژانیرو (1992)، كنفرانس جهانی حقوق بشر در وین (1993)، كنفرانس بینالمللی جمعیت در قاهره (1994)، كنفرانس سران جهان دربارۀ پیشرفت اجتماعی در كپنهاگ (1995)، كنفرانس زنان درپكن (1995)[v]، كنفرانس گفتگوی توسعۀ ادیان جهان در لندن (1998)، پارلمان ادیان جهان در آفریقای جنوبی (1999)، و كنفرانس جهانی مقابله با نژاد پرستی در دوربان (2001).
سخنرانان بهائی در این كنفرانسها با بیان ارتباط بین جنبههای اجتماعی و روحانی جامعۀ انسانی، ابعاد جدیدی از مشكلات جوامع بشری و راه حل آنها را با استفاده از تعالیم حضرت بهاءالله مطرح نمودند. اعتماد اعضای سازمانهای غیر دولتی به جامعۀ بهائی سبب گردید كه از نمایندگان بهائی به دفعات دعوت گردد كه به جای تسلیم اعلامیّه یا بیانیّه، به نطق و خطابه بپردازند. تجربۀ جامعۀ بهائی از بكارگیری تعالیم بهائی جهت حلّ مشكلات و مسائل جوامع مختلف و متنوع در گوشه وکنار این كرۀ خاكی سبب شد كه این جامعه دركی عمیق تر درخصوص مسائل مربوط به پیشرفت و توسعه داشته باشد. شاید بتوان گفت كه برای اوّلین بار در تاریخ، جامعهای واحد و در عین حال متكثّر از تمامی اقوام و نژادهای بشری باهماهنگی و اتحاد نسبت به ثبت و ارزیابی تجارب خود در زمینۀ توسعۀ جوامع اقدام نموده و به نتایج جالب توجّهی دست یافته است. این تجارب غنی، اعضای جامعۀ بهائی را قادر ساخته است كه به نحوی فعّال در مذاكرات و مشاورات و سخنرانیهایی كه در سازمان ملل متّحد و سایر سازمانهای بینالمللی تشكیل میگردد شركت داشته باشد.
به عنوان نمونه میتوان به حضور بیش از250 نفر از بهائیان از چهل كشور در كنفرانس سران جهان دربارۀ پیشرفت اجتماعی دركپنهاگ در سال 1995 اشاره نمود. همچنین در كنفرانس زنان در پكن در سال 1995 بیش از500 نفر از بهائیان سراسر عالم حضور داشتند. همچنین میتوان به تأسیس دفاتری برای ترقی و پیشرفت زنان توسط 52 محفل روحانی ملّی و مشاركت تعداد كثیری از زنان و مردان بهائی در كنفرانسها و جلسات بحث و مذاكرۀ در سطوح محلّی و ملّی و بینالمللی و برگزیده شدن نمایندگان بهائی برای تصدّی سمتهای مهمّی در كمیتههای اصلی سازمانهای غیردولتی از جمله كمیتهای كه به صندوق توسعه و گسترش امور زنان در سازمان ملل خدمت میكند اشاره نمود.
نقطۀ اوج این فعّالیّتها در سال 2000 بافعّالیّت مجّدانۀ نمایندگان بهائی در كنفرانسهای سهگانۀ هزاره (پایان قرن بیستم) قابل مشاهده است. اوّلین سری از این جلسات از 22 تا 26 می سال 2000 به دعوت كوفی عنان دبیر كلّ سازمان ملل متّحد در نیویورك تشكیل گردید كه در آن نمایندگان هزارسازمان غیردولتی حضور داشتند. سپس از 28 تا 31 اوت سال 2000 رهبران اكثر جوامع دینی در مركز سازمان ملل متّحد اجتماع نمودند. دبیركل جامعۀ بینالمللی بهائی نمایندۀ بهائیان بود كه در یكی از جلسات عمومی آن اجتماع سخن راند. این دو اجتماع مقدّمهای برای اجتماع سران حكومتهای جهان از 6 تا 8 سپتامبر سال 2000 بود كه در آن149 نفر از سران ممالك و رؤسای دولتها گرد هم آمدند و به مشورت پرداختند. در این كنفرانس نیز نمایندۀ جامعۀ بینالمللی بهائی به عنوان سخنگوی مجمع سازمانهای غیردولتی به ایراد سخنرانی پرداخت. از طریق مشاركت فعّالانۀ جامعۀ بهائی در این كنفرانسهای جهانی، كوشش میشود تا تأثیر عمیقی در جهت گرفتن افكار جهانیان درطریق وحدت و صلح گذاشته شود.
جامعۀ بهائی در مقاطع مختلف تاریخی ازطریق صدور بیانیّه خطاب به سازمانهای بینالمللی و حكومتها و سایر رهبران فكری ودینی جهان تأثیر وسیع و عمیق در شكلگیری و ایجاد دركی جدید نسبت به زندگی انسان در این كرۀ خاكی گذاشته است. همچنین این جامعه از همۀ این سازمانها و نهادهای بشری دعوت میكند تا با كسب دیدی جدید نسبت به جهان، در جهت اتّحاد با یكدیگر گامهای اساسی بردارند. به عنوان نمونه بر طبق گزارش چهارسالۀ شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متّحد، جامعۀ بینالمللی بهائی در فاصلۀ ژانویه 1994 تا دسامبر 1997 در بیش از 150 جلسه تحت نظر سازمان ملل شركت نموده و بیش از 80 بیانیّه در خصوص مواضیع متنوع صادر نموده است.[vi]
در سال 1985 بیانیّۀ «وعدۀ صلح جهانی» ازطرف جامعۀ بهائی خطاب به عموم اهل عالم انتشار یافت و نسخههای فراوانی از آن در اختیار سران حكومتها و صاحبان اندیشه در سراسر جهان قرار گرفت. این بیانیّه، در زمانی كه بسیاری از افراد بشر حصول صلح جهانی را بعید و حتی غیرممكن میدانستند، با بیانی قاطع تأكید نمود كه چنین مرحلهای از تاریخ بشری نه تنها ممكن، بلكه قطعی است. در این بیانیّه مباحث جدیدی در بحث رایج صلح جهانی مطرح گردید كه تا آن زمان در مباحثات سران جهان و متفكّران وسیاستمداران وجود نداشت و افق جدیدی را بر افكار انسانی باز نمود. ضمن ارائه نشانههای مثبت نزدیكی وقوع صلح جهانی، اعتقاد رایج بشر در مورد تنازع بقا در عالم انسانی مورد انكار قرار گرفت، اصول لازم برای تحقّق یك صلح پایدار، مانند درك وحدت عالم انسانی به عنوان زیر بنای صلح و عدالت و نظم در عالم، معیارهای جهانی برای حقوق بشر، و غیره ارائه گردید، و جامعۀ بهائی به عنوان الگویی برای وحدت در كثرت معرفی گشت. این بیانیّه اكنون در دستور كار جامعۀ بهائی در مذاكرات با سازمان ملل متّحد و سازمانهای تابعه قرار دارد.
همچنین در اكتبر 1995 به مناسبت پنجاهمین سالگرد تأسیس سازمان ملل متّحد بیانیّهای تحت عنوان «نقطه عطفی برای جمیع ملل عالم» كه مشكلات و نقائص سازمان ملل را بیان میكرد و حاوی پیشنهادهایی برای پیشرفت سازمان ملل، ازجمله اصلاح ساختار آن، افزایش قدرت اجرایی آن و برابری كشورها در آن بود تهیّه و منتشر گردید. بعضی از توصیههای جامعۀ بهائی عبارت بود از: افزایش سطح حداقل الزامات برای عضویّت، انتصاب كمیسیونی برای مطالعۀ مرزها و مناطق مرزی، تحقیق دربارۀ ترتیبات مالی جدید، تعهّد نسبت به یك زبان و خط مشترك عمومی، تحقیق دربارۀ امكان یك واحد پول رایج جهانی، محدودیّت در اعمال حق وتو، تأسیس نیرویم خصوص نظامی، گسترش اختیارات دادگاه بینالمللی، تقویّت اقدامات مربوط به حقوق بشر، افزایش شركت زنان در نمایندگی ملل عضو و توسعۀ برنامههای تحصیلی برای تربیت اخلاقی در مدارس جهان.
در آوریل 2002 نیز بیتالعدل اعظم بیانیّۀ بسیار مهمّی را خطاب به رهبران دینی جهان صادر فرمود كه مسئولیّت آنان را در رفع اختلافات بین پیروان مذاهب مختلف و كمك به برقراری صلح جهانی به ایشان گوشزد میكرد، آنان را از خطرات بنیادگرایی مذهبی و نیز بیاعتمادی مردم به رهبران دینی و درنتیجه بیاعتقادی آنان به دین برحذر میداشت، و ایشان را به توجّه به اساس و حقیقت ادیان الهی و انجام همكاریهای بینالادیان دعوت مینمود.
علاوه بر موارد فوق، میتوان از صدها بیانیّه در زمینههای مختلف یاد كرد كه عمدتاً در چهار زمینۀ مهم قرار دارند: 1) ترقی زنان، 2) محیط زیست و توسعه، 3) حقوق بشر، 4) صلح. این چهار زمینه نشاندهندۀ علائق اصلی جامعۀ بهائی در برقراری ارتباط با سازمانهای بینالمللی هستند.
تنها به ارائه بیانیّه و سخنرانی در جهت اشاعۀ افكار عالیّ ه در سطح بینالمللی و ملّی و محلّی اكتفا نكرده است، بلكه با مشاركت فعّالانه و سازمان دهی هزاران هزار نفر، عملاً برنامههای مؤثّری برای بهبود شرایط زندگی نوع بشر در كرۀ زمین طراحی و اجرا كرده است.
همان طور كه قبلاً اشاره شد، از آغاز پیدایش اوّلین جوامع بهائی در كشور ایران، هرجا كه جمعیّت و شرایط بهائیان اجازه میداد اقداماتی جهت بهبود اوضاع زندگی مردم انجام میشد. نمونههای بسیاری از شهرها و روستاها را میتوان ارائه داد كه در شرایط عقبماندگی و فقر حاكم بر ایران در عهد قاجار، توسط جامعۀ بهائی صاحب مدرسه برای پسران و دختران، حمّام بهداشتی، درمانگاه و بیمارستان، صندوق خیریّه و پیكهای نامهرسانی گشته بودند. هرچند حملات پیگیر دشمنان آئین بهائی مانع توسعۀ این مؤسّسات عامالمنفعة در كشور ایران گشت، ولی با گسترش جوامع بهائی در سراسر جهان میدان وسیعی برای اقدام و عمل در مقابل بهائیان قرار گرفت.
نیاز روز افزون به این خدمات و فعّالیتّها درنقاط مختلف جهان سبب گردید كه در اكتبر سال 1983 از جوامع بهائی جهان خواسته شود كه این برنامههای رفاه اجتماعی را به طور منظّم پیگیری نمایند. در مركز جهانی بهائی نیز دفتری برای پیشرفت اقتصادی و رفاه اجتماعی تأسیس شد كه عهدهدار هماهنگی و آموزش و تداركات این برنامهها گردد.[vii] این خدمات و فعّالیتّها فقط شامل بهائیان نمیشود و همۀ افراد بشری را از هر دین و آئینی در بر میگیرد. این پروژهها را میتوان در گروههای ذیل طبقهبندی كرد:[viii]
سوادآموزی: پروژههای سوادآموزی بهائی علاوه بر ترویج كسب مهارتهای خواندن و نوشتن، توانمند سازی روحانی افراد و اجتماع را در نظر دارد. پروژهای در گویان نمونهای موفّق در این زمینه است. پروژۀ سوادآموزی «بربالهای كلمات» به جوانان كمك میكندتا به مسائل اخلاقی بیندیشند و در فعّالیتّهای خدماتی مشاركت كنند. این پروژه بیش از3000 آموزگار داوطلب تربیت كرده و 10000 جوان را در مناطق شهری و روستایی موردآموزش قرار داده است.
مدارس رسمی: مركزهای آموزشی بهائی در محدودۀ كلاسهای خصوصی تا مدارس سطوح ابتدایی و متوسطه فعّالیّت دارند. در حالی كه همۀ آنها هدف پیشرفت تحصیلی را دنبال میكنند و تأكید مخصوص بر خدمت به اجتماع بر پایۀ ارزشهای اخلاقی و تعالیم روحانی دارند، هركدام میكوشند تا به نیاز خاص اجتماع خود پاسخ دهند. برای نمونه در كلمبیّا، جامعۀ بهائی برای دختران و پسران تمام ادیان و مذاهبی كه امكان دستیابی به سیستم آموزش و پرورش دولتی را ندارند كلاسهای خصوصی رایگان ارائه میكند.
آموزش اخلاقی پایۀ برنامههای تحصیلی مدارسی است كه توسّط بهائیان اداره میشوند. به علاوه برنامههایی تنظیم شده است كه تأثیرشان به اجتماع وسیعتری گسترش مییابد. برای نمونه اقدام آموزشی «شاهین سلطنتی» در آفریقای جنوبی به جوانان آموزش میدهد تا در مدارس متوسّطه كلاسهایی برگزار كنند تا دانشآموزان در گفتگوهایی پیرامون موضوعاتی چون ایدز، خدمات اجتماعی، آگاهی جهانی و محیط زیست شركت كنند.
رفع تعصّبات: اعتقاد به وحدت و یگانگی در شمار زیادی از پروژههای مبارزه با تعصّبات نژادی، طبقاتی یا فرهنگی تجلّی میكند. برای نمونه در كوزوو گروهی از جوانان با هدف پیشبرد اقدامات جمعی و اشتراكی میان تجزیّه طلبان قومی اقدام به تأسیس «مركز توسعۀ دیدگاه جهانی» كردند. این مركز كه به آموزش استفاده از رسانه های عمومی در پیشبرد صلح و تعلیم وتربیت اخلاقی می پردازد، موفّق شده است تا حمایت بسیاری از سازمانهای صاحب نفوذ از جمله یونیسف را جلب كند.
پیشرفت زنان: در هر پروژهای كه بهائیان عهدهدار آن هستند تلاش میشود مردان و زنان در شرایط مساوی و با مزایای یكسان در همۀ فعّالیّتهای انسانی، از جمله علمی، اداری، دولتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مشاركت كنند. برنامههای ویژهای برای رفع تعصّبات علیه زنان و ایجاد مكانیزمی برای حفظ منافع آنان و تأمین آموزش و پرورش لازم برای رسیدن آنان به جایگاه حقیقی شان در اجتماع تهیّه شده است. برای نمونه «مؤسّسۀ توسعۀ زنان روستایی بارلی» برنامههای آموزشی شش ماههای برای زنان روستایی ارائه میكند كه آموزش مهارتهای عملی را با بالا بردن سطح آگاهی و ظرفیّت روحانی پیوند میدهد. باتوجه به این نكته كه تغییر مناسب رفتار همسران، پدران، مادران و فرزندان به همان اندازه از اهمیّت برخوردار است، این مؤسّسه كار خود را پس از بازگشت زنان به روستاهای خود از طریق برپایی كنفرانسها و انجمنهایی در روستاهای آنان تداوم میبخشد.
محیط زیست: درزمینۀ محیط زیست پروژههای بهائی به طور كلّی با توجّه به نیازهای هر اجتماع عمل میكنند. برای نمونه در فیجی دانش سنتی، تكنیكهای ابتكاری علمی، آموزشهای زیست محیطی، اجتماعات برنامهریزی مشاورهای و اقدامات درآمدزای با دوام در پروژهای با نام«ابتكار باغهای مرجانی» با هم به كار بسته شدند تا ماهیگیران محلّی بتوانند منابع مرجانی خود را محافظت كنند. موفقیّت این پروژه باعث شد تا یكی از سازمانهای بینالمللی كه در سرتاسر اقیانوس آرام جنوبی فعّالیّت دارد از این پروژه الگوبرداری كند.
كشاورزی: پروژههای كشاورزی جامعۀ بهائی میكوشند تا در حالی كه به دانش سنتی احترام میگذارند و به ابعاد اجتماعی توسعه نیز توجّهی خاصّ دارند، پیشرفتهای علم و تكنولوژی را در مسیر بهبود تولید عرضه كنند. با این روش تولیدات كشاورزی به منزلۀ شیوهای برای توسعۀ اجتماعی خواهد بود. برای نمونه میتوان به پروژۀ باغ همگانی در مغولستان اشاره كرد. این پروژه با پرداختن به كاشت سبزیجات به بهبود تغذیۀ اهل محل كمك میكند و همچنین به درآمد آنها میافزاید. تأثیر مهمتر این پروژه بالا بردن توانایی انجام فعّالیّتهای جمعی از طریق فراهم آوردن موقعیّتهای مشورت است.
بهداشت: اقدامات بهائیان در زمینۀ بهداشت به شكلهای گوناگون صورت می پذیرد كه از جمله احداث كلینیكها، داروخانههای رایگان عمومی و كمپهای پزشكی و دندانپزشكی را شامل میشود. برخی از كشورها برنامههایی تهیّه كردهاند تا از شبكهای از «مددكاران بهداشت جوامع» حمایت كنند. برای نمونه میتوان از پروژهای در اوگاندا نام برد كه در آن بیش از یكصد مددكار دوره دیده موفّق شدند سطح پوشش مصونسازی را در مناطق تعیین شده گسترش دهند. تلاشهای اخیر بیشتر متوجّه آموزش مربیّان بهداشت خانواده است كه در روستاها با گروههای كوچك در مسیر بكارگیری راهكارهای مؤثّر پیشگیری از بیماریها در خانه همكاری میكنند.
هنر و رسانههای گروهی: موضوعاتی چون یگانگی انسانها، خوشبینی، خیر خواهی، درستكاری، ادب ومهربانی و هماهنگی نژادی پایۀ بسیاری از برنامههایی است كه از هنر و رسانهها استفاده میكنند. برای نمونه «تئاتر كودكان» در شهر نیویورك ایالات متّحده میكوشد تا این كیفیّتهای روحانی را در نمایشهای هنری در میان كودكان نژادهای متخلف این شهر بكار گیرد. در عین حال یك رادیوی بهائی در آمریكای لاتین نقش رسانه را در غنای فرهنگی به نمایش میگذارد. این رادیو از طریق برنامههایی كه ارزشهای اخلاقی را پرورش میدهند و بر موسیقی و هنر و فرهنگ بومی تأكید دارند آموزش و پرورش، توسعه و خدمات اجتماعی را ترویج میدهد.
هماكنون بیش از 40 سازمان توسعۀ بهائی با ساختار برنامهای به نسبت پیچیده و شعاع تأثیرگذاری قابل توجّهی در نقاط مختلف جهان فعّالیّت میكنند و هركدام در مرحلهای از مراحل رشد و توسعه هستند. در ادامه به پنج نمونه از آنها اشاره میشود:
دانشگاه نور در سال 1985 میلادی درسانتاكروز در بولیوی گشایش یافت. امروز این دانشگاه در میان معتبرترین دانشگاه های خصوصی این كشور قرار دارد. سیزده رشته در مقطع كارشناسی، یازده رشته در مقطع كارشناسی ارشد و شانزده دورۀ تخصّصی از جمله خدمات ارائه شده به هزاران دانشجوی این دانشگاه است.[ix]
فوندائیك در سال 1974 میلادی در كلمبیّا تأسیس شد. دو عامل اصلی محرك تأسیس این سازمان بود. یكی اینكه برای قدم برداشتن مردم در مسیر توسعه وجود مؤسّسات و ساختارهایی كه حقیقتاً به مردم تعلّق داشته باشند ضروری است و دیگر اینكه اگر مردم بخواهند مسئولیّت توسعه را بپذیرند باید آموزش های لازم را دیده باشند. برای به عمل درآوردن این دو اصل فوندائیك دانشگاهی برای توسعۀ صحیح تأسیس كرد، چارچوبی كه در آن فرایندهای یادگیری میتوانند به عمل درآیند. این فرایندها عبارت بودند از جستجوی سیستم های جایگزین تولید، تأسیس سیستمهای بادوام آموزش و پرورش رسمی و تقویّت پایههای اقتصاد محلّی.[x]
مؤسسۀ توسعۀ عصر جدید یا «New Era» در سال 1987 در پنجگینی در هند تأسیس شد. انگیزۀ پیدایش آن این باور بود كه توسعة بادوام وقتی به وجود میآید كه افراد و جوامع توانایی تصمیمگیری دربارۀ مسائل زندگی روزمرۀ خود را دارا باشند و این متعاقباً در اقدامات كوچك توسعه نمود پیدا میكند. این مؤسّسه دورههای یكساله و دوسالهای ارائه میكند كه از چهاربخش تشكیل میشود: یك آموزش شغلی یا حرفهای برای امرار معاش، یك بخش اخلاقی و روحانی، یك بخش خدماتی كه بر استفاده از مهارتهای فراگرفته در بهبود جامعه تأكید دارد و یك بخش فرهنگی كه بر ایجاد یك حسّ هویّت فرهنگی و احترام به یگانگی در عین گوناگونی (وحدت دركثرت) تأكید دارد.[xi]
بنیاد بدیع در سال 1990 تأسیس شد. این بنیاد یك سازمان غیرانتفاعی و غیر دولتی در ماكائو است. این بنیاد با همكاری سازمانهای مشابه برای برنامههای آموزش و پرورش در چین، استراتژیهایی را برای توسعۀ نیروی انسانی و تهیّۀ مواد درسی و روشهای تدریس خلق میكند و به كار میبندد. یكی از پروژههای اصلی این بنیاد مدرسۀ ملل در ماكائو است كه بیش از 260 دانش آموز در مقاطع ابتدایی و متوسطه دارد.[xii]
این بنیاد كه اختصاص به پیشرفت مردم زامبیا دارد در سال 1995 به ثبت رسید. فعّالیّتهای این بنیاد به سال 1983 بازمیگردد.این بنیاد در تلاشهای اولیّۀ خود كوشید تا برنامههای آموزشی — خدماتی در زمینۀ فنآوری روستایی، مزرعهداری، تولید مواد غذایی، هنرها و صنایع دستی، تندرستی و بهداشت و سایر مهارتهای عملی ارائه دهد. یك جنبۀ دیگر فعّالیّتهای این بنیاد به بهداشت عمومی، سوادآموزی و تعلیم و تربیت روحانی و اخلاقی توجّه دارد.[xiv]
ملاحظه میشود كه جامعۀ بهائی به موازات توسعۀ خود در سطح جهان، خدمات خود را در سطوح محلّی، ملّی و بینالمللی برای تحقّق رفاه همۀ افراد بشر گسترش داده است. این اقدامات از این بینش سرچشمه میگیرد كه همۀ عالم یك وطن است و همۀ انسانها اهالی این وطن واحدند، زیرا به فرمودۀ حضرت بهاءالله: «عالم یك وطن محسوب است و مَنعَلَیالاَرض اهل آن.»[xv]
نظر خود را بنویسید