×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
ولوله در شهر ۱ولوله در شهر ۲ولوله در شهر ۳طلوع عشق
نگاشته هادیدگاه هانکته ها
آثار بنیانگذاران دیانت بهائیپیام های بیت العدل اعظمگزارش ها و بیانیه هاآثار نویسندگان بهائی

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twitter
×
ولوله در شهر - شمارۀ اولولوله در شهر - شمارۀ دومولوله در شهر - شمارۀ سومطلوع عشق
سایت "بهائیان ایران" سایت رسمی جامعۀ بهائی ایرانگلچین پیام های بیت العدل اعظمسرویس خبری جامعۀ بهائیعالم بهائی: جامعۀ جهانی بهائیزندگی حضرت بهاءاللهکتابخانۀ بهائیعهد و میثاقآئین بهائیدنیای بهائینقطه نظرنگاهکسروی و کتاب «بهائی گری»پروژه های بهائیسایت جامعۀ جهانی بهائیسایت ضیافت نوزده روزهتلویزیون نوینرادیو پیام دوستسایت تعلیم و تربیتسایت ازدواج بهائی
شکوه ای شورانگیز
1387/10/10

ولوله در شهر ۱


صد و شصت وچهار سال است كه آنچه خواسته ای با من كرده ای. به زندانم فكندی، كتكم زدی و شكنجه ام نمودی، به زنجیرم كشیدی، همسر و فرزندانم را كشتی، پدر و مادرم را ربودی و نابود نمودی، مرا نجس و پلید شمردی و از من دوری گزیدی، به رویم تف انداختی، تحقیرم نمودی، از كار و شغل و تحصیل علم محرومم كردی، عواطف و احساسات و قلبم را زیر پا گذاشتی،حتی قبرهای عزیزانم را زیر و زبر كردی، اموال دوستانم را مصادره كردی و به یغما بردی، فحش و دشنامم دادی و لعنتم كردی،... و از همه بدتر، محبوب و مولایم را تبعید و زندان كردی و شهید نمودی. اما به خدا قسم هیچ یك از این ها این چنین ناراحتم نكرد و دلم را به در نیاورد، چه كه همه مظلومان تاریخ و حق جویان جهان، هزاران سال است كه از این جور و ستم ها كشیده و می كشند. امّا! امّا یك چیز و فقط یك كار تو دلم را به شدّت بشكست و به درد آورد و آن تهمت ها و دروغ ها و افتراهایی است كه به محبوب معنوی جان و دلم و به من و دوستانم بستی تا جور و ستمی را كه نمودی برای جهانیان و هموطنان عزیزی كه چون تو نیستند و از ستم بیزارند، توجیه كنی.

تو را قسم می دهم به هر ارزشی كه به آن اعتقاد داری و برایت محترم و عزیز است، كه هر چه می خواهی ظلم كن و ستم روا دار، اما تهمت و افتراء مزن و مكر و ریا روا مدار. آنقدر اسیر نفرت و تعصّب و كین شده ای كه فرا موش كرده ای همه ادیان آسمانی و همه انسان های آزاده، تهمت و افتراء و ریا را بدترین و پلیدترین وسیله ستم وظلم به بیگناهان و مظلومان و آزادگان حقیقی دانسته اند. آیا به یاد نمی آوری كه قرآن مجید به نمایندگی از همه آن ادیان و وارستگان در این مورد چه می فرماید؟ «فَمَنْ اَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللهِ كَذِبا»؟ پس چه كسی است ظالم تر از آنكه بر خداوند به دروغ افتراء می بندد؟آیا چنین ستم و افتراء و حقیقت پوشی را در مورد خود و عقایدت روا می داری؟ لابد طبق قانون طلایی همه ادیان و حقیقت جویان جهان، نباید آنچه بر خود نمی پسندی بر دیگران به پسندی، چه كه اگر چنین نباشی طبق كلام خدا ظالم ترینی. چرا نمی خواهی دیگران خود به چشم خود متون معنوی و تعالیم آسمانی و تاریخ آئین یزدانی را كه تازه از جانب خدای مهربان برای وحدت و صلح جهان و جهانیان آمده ببینند و خود قضاوت نمایند. از دو حال خارج نیست، یا حقّ است و داروی و شفای دردهای امروز و فردای جامعه بشری، و یا باطل است و موجب تشدید و افزونی دردها. بنابراین تهمت و افترا و ستم و ریا چرا؟ كافی است هر كس فقط و فقط به چشم انصاف خود ببیند. با این حال به خدا قسم كه به حكم و دستور همین آیین جدید یزدانی، علی رغم همه افتراها و تهمت ها وستم هایت، مقابله به مثل و انتقام را گناه می شمارم و دوستت می دارم چه كه خدا عشق و محبّت و اتّحاد و دوستی و عفو و ایثار و صبر و بردباری و خلوص و فدا می خواهد، و نه ظلم و نفرت و كینه و دشمنی و ریا.

پس بیا تا زندگی خاكی مان به انتها نرسیده دست به هم دهیم و دوستی پیشه سازیم، زیرا در بستر و فضای دوستی و صفا و احترام و وفاست كه می توان حقایق را بررسی كرد و دریافت و با به كار بستن آن حقایق، تاریكی بیگانگی در جهان امروز را به نور یگانگی روشن ساخت. بهاءالله، آن كه منتظرش بودیم، برای همین آمده و به جهانیان چنین ندا فرموده: «ای دوستان، سراپردا یگانگی بلند شد به چشم بیگانگان یكدیگر را نبینید. همه بار یك دارید و برگ یك شاخسار» و «ای دوست در روضه قلب جز گل عشق مكار». 
 

مقاله قبلی

مقاله بعدی

نظر خود را بنویسید