درصفحۀ 61 ایّام است كه: «رؤیای یك پروفسوربهائی.» «جناب پروفسور استنودكاب كه یكی از «عقل كل» های بهائیّت درمغرب زمین است درسال 1325(بیش از60 سال قبل) مقاله ای نگاشته پیش بینی كرده كه درسال 2001میلادی جهان به تسخیر بهائیان درمی آید وآنگاه وضعیّت عالم را درآن سال ترسیم كرده است. پیشگوییها وبهتربگوییم: خوابهای خوش زیرمتأسفانه تاكنون كه 6سال ازسال2001 می گذرد هیچ كدام محقّق نشده، سهل است كه ضدآن نیز وقوع یافته واین امرهزار و یك دلیل دارد كه یكی ازمهمترین آنها این است كه مسلك حضرات نه تنها موفّق به هیچ تغییری درجهان نشده بلكه درخاستگاه اصلی خود نیز هنوز قادر به گرفتن رسمیّت نشده وحكم قاچاق را دارد. خود جناب پروفسور. كه بعید است زنده مانده باشد تا صحّت. پیش بینی های خود رابا دوچشم، علانیّه ببیند ولی به همكیشان محترم وی، باتوجه به قاچاقی بودن این مسلك درزادگاه خود باید ضرب المثل مشهور ایرانی را گفت كه: قاچ زمین(زین) رابچسب، اسب سواری پیشكش. مع الاسف. اسرائیل نیز كه درطول دهها سال گذشته لانۀ امنی برای حضرات بوده، اخیراً با موشكهای ارسالی ازسوی شیرمردان حزب الله لبنان شدیداً نا امن شده و بعید نیست كه ناچار شوند جل وپلاس خود را ازآنجا یكسره به ینگی دنیا منتقل كنند. ای بسا آرزو كه خاك شده.» ویژه نامۀ ایّام پس از این مقدمه، خلاصه ای ازمقالۀ جناب وودكاب رابه سلیقۀ خود ارائه می نماید.
اینكه چرا ایّام ِ مدّعیِ«دقیق وعالمانه» بودن، مأخذ ِ مقاله را ارائه نمی دهد به این خاطراست كه مثل سایر مقالات ِ محقّقینش، كه قیّم وولیّ ملّت ایران شده اند تا به جای ایشان بخوانند و تحقیق نمایند وآنچه خودمی خواهند القاء كنند، مایل نیست كسی اصل مقالۀ شش صفحه ای مزبور رابه قطع A4، مندرج درنشریۀ اخبارامری جامعۀ بهائیان ایران، منتشره درسال 1328 هجری شمسی با اصل كلمات مؤلّف آن بخواند وخود با نقشۀ الهی برای دوران جدیدزندگی بشرآشنا شود وآن رابفهمد و به فكرخود قضاوت كند. با این حال تاهمین حدّ هم مفیداست چه كه ازهمین مقدار مذكور در ایّام نیزمعلوم می شودكه تعالیم بهائی چه آینده ای رابرای بشرمی خواهد.
نویسندۀ محترم ازروی غفلت توجه نكرده كه همین خلاصۀ مقالۀ مزبور به تنهائی پاسخ تمام 64 صفحۀ ایّام شده است كه به دروغ بهائیان را سیاسی وساختۀ استعمار و ضدایران و اسلام معرّفی نموده است. چه كه ملّت عزیز ایران وقتی چنین طرحی رابرای نجات عالم ازجنگ وجدال و تعصّبات خانمانسوز و رفع نابرابری های گوناگون و ایجاد صلح و وحدت جهانی و یك خانواده شدن جامعۀ بشری كه توسّط مربّی جدیدآسمانی این عصر، حضرت بهاءالله ارائه شده، می بینند، فوراً تناقض آشكار بین تهمت های 64 صفحۀ ایّام را با طرح الهی مزبور در می یابند. به این علّت است كه اگر جام جم متوجّه بود ناخودآگاه چه خدمتی به آگاهی ملّت عزیز ایران دربارۀ حقایق عالیۀ دین بهائی نموده، فوراً نسخه های آن راجمع آوری می كرد. اما دربرابر ارادۀ الهی چه می توانند بكنند. حضرت بهاءالله فرموده اند امرشان رابه ارادۀ الهی، هم توسط پیروانشان وهم به واسطۀ مخالفانشان پیش می برند.
ازاین گذشته، حواس نویسندۀ ایّام جمع نبوده كه هم دراصل مقاله و هم در نقل خود ایشان در ایّام، عبارات «مجسّم نمائیم» و «فرض كنیم» و «تصوّركنیم،» هم در بارۀ خود طرح، و هم دربارۀ سال2001 میلادی به كاررفته. با این وجود خواسته تلقین نماید منظور مؤلّف بهائی مزبور «تحقّق وعملی شدن» نقشۀ حضرت بهاءالله برای صلح جهانی و وحدت عالم انسانی درسال2001 بوده است. حال آنكه نویسندۀ بهائی درمقالۀ خود اشاره كرده كه طرح مزبور را با توصیفی كه حضرت ولیّ امربهائی از دنیای آینده ارائه فرموده اند، مجسم نموده است.[i] اما نویسندۀ ایّام كاری به سایر توضیحات حضرت ولیّ امرالله، ازجمله دربارۀ مراحلی كه برای رسیدن به وحدت و صلح جهانی لازم است،[ii] نداردوفقط به نیّت ضدیّت با ظهور جدید الهی می خواهد القاء كند كه بهائیان درخواب و رؤیای چنین طرح و نظمی بوده وهستند. همین جناب وود كاپ در كتاب آرامش برای جهان پرآشوب، صفحۀ 161، دربارۀ تحقّق طرح مزبور چنین نوشته اند: «این امرنمی تواند دریك لحظه یا طی ده سال تحقّق یابد، ولی طلایع وحدت عالم انسانی ازبطن زمان رفته رفته ظاهر می شود، لكن اكمال و اتمام آن باید هدف و تلاش بشریّت طی قرن های آینده باشد.» چنین است كه جام جم همه چیزرا تحریف می كند.
اما حتی علی رغم همۀ این ها، جالب است توجّه كنیم علی رغم اینكه نویسنده، سال 2001 را «فرض كرده» بوده، ولی از زمان نوشتن مقالۀ ایشان تا آن سال (حدود 65 سال) مقدّمات زیادی برای تحقّق نهائی طرح مزبور درمیقات خود، توسط جامعۀ بشری دركل و جامعۀ بهائی انجام شده است. شاید اوج مقدّمات مزبور را تا آن سال مهم، برگزاری سه كنفرانس بزرگ بی سابقۀ جهانی «سران سیاسی،» «رؤسای ادیان،» و «سازمان های NGO،» درسال 2000 درنیویورك دانست كه توسط سازمان ملل متّحد برگزارگردید وازجامعۀ بین المللی بهائی خواسته شد كه ریاست مشترك آنها رابه عهده گیرد. اما امثال ایّام هیچ گاه مایل نیستند ملّت عزیز ایران در جریان چنین وقایع مهمّی قرارگیرند.آیا جالب وتأمل برانگیز نیست كه درآن سه كنفرانس، نمایندگان سیاسی و دینی و جوامع مدنی سراسرجهان، طی اعلامیّه وبیانیّه هایی مجزا، نمائی ازهمان طرح حضرت بهاءالله، مذكور در مقالۀ جناب وود كاپ را، برای عملی كردن آن تصویب و ارائه كردند.[iii] جام جم می ترسدكه به ملت شریف ایران بگویدكه سازمان ملل چه نقشی را در برگزاری كنفرانس های مذكور از جامعۀ بین المللی بهائی درخواست نمود.[iv] آری می ترسد چون اگرآن را بگوید، دیگر نمی تواند به تمسخر بنویسد كه جامعۀ بهائی «نه تنها موفّق به هیچ تغییری درجهان نشده بلكه درخاستگاه اصلی خود نیز هنوز قادر به گرفتن رسمیّت نشده و حكم قاچاق دارد.» درقسمت های دیگرهمین مجموعه می خوانید كه جامعۀ بهائی درنزد جهانیان چه مقام و ارزشی دارد (از جمله درمقالۀ «فعّالیّتهای بینالمللی جامعۀ بهائی در زمینۀ وحدت و رفاه عالم انسانی» درهمین مجموعه). درحقیقت حسادت امثال جام جم به مقام عظیم و نفوذ معنوی و موفقیّت های جامعۀ بهائی در دنیا است كه ایشان رابه نوشتن چنین مقالاتی وا داشته تا این مقام را مستور و پوشیده بدارند. اشتباهی كه مخالفین ادیان آسمانی همیشه مرتكب شده اند وبه واسطۀ آن خود وبعضی نفوس را ازمواهب الهی محروم نموده اند، همین است كه متكبرانه فكرمی كنند این ایشان هستند كه باید به ادیان الهی رسمیّت بدهند، حال آنكه رسمیّت ادیان را خدامی دهد، نه مخالفین آن. بدنیست جام جمیان، به جای تكبّر و غرور در برابر خدا و نوشتن ترهّات وتحریفات، كمی تاریخ ادیان را ازاین نظر بررسی فرمایند تابلكه متنبّه شوند و حدّ بشری خود را بشناسند وبه جای شكوه وفریاد وناله و حسد، شكر الهی بجا آورندكه به وعده اش عمل فرموده وموعود كل ادیان را بموقع خود فرستاده است.
اما چندكلمه هم راجع به دیگرعبارات تمسخرآمیز ایّام عرض شود تا هموطنان عزیز بیشتر به بی انصافی آنان پی برند. به تمسخر، نویسندۀ بهائی مقاله را «جناب پروفسور استنوود كاب كه یكی از «عقل كل» های بهائیّت درمغرب زمین است،» معرفی می كند. حال آنكه اگر ایشان رامی شناخت چنین تمسخر نمی كرد و خود را نزد هموطنان عزیز مفتضح نمی نمود. جهت اطّلاع سروران عزیزعرض می شود كه جناب وود كاپ آمریكائی ای هستند كه به دین بهائی ایمان آورده، در پرتو تعالیم آن بهترین تحلیل ها را دربارۀ نقش ادیان در بنای تمدّن وفرهنگ بشری ارائه داده اند. ازجمله آثارایشان «آرامش برای جهان پرآشوب» فوق الذّكراست كه به فارسی هم ترجمه شده و در ایران نیز موجوداست.[v] دراین كتاب دربارۀ حقانیّت اسلام ونقش آن دربنای تمدن بشری نیز فصلی جداگانه ارائه فرموده اند. اما اعجاب انگیزتر، آنكه كتاب خاصّ كم نظیری نیز در بارۀ اسلام عزیز دارند كه بهتراست شرح آن را ازقلم استاد ناصرالدین صاحب زمانی در كتاب «خداوند دو كعبه،» صص:229-226 بخوانیم: «5 ماه پیش از سفرم به بُستُن، در فروردین 1346 در كتابخانه مسجد زیبای واشنگتن به كتاب كوچكی از یك نویسندۀ امریكایی برخوردم كه از جهاتی چند دارای گیرایی خاص بود. كتاب نوشته استن وود كاب «سهم اسلام در تمدن جهان» نام دارد (Islamic contribution to civilization)، و یكی از كم نظیرترین كتابهایی به شمار می رود كه در كمال اختصار، لیكن با رسایی و دیدی وسیع و جامع، دربارۀ اهمیّت تمدّن اسلامی برای تاریخ و فرهنگ انسانی، به یك زبان زندۀ غربی، تا آنجا كه نویسنده آگاهی دارد، تا كنون تدوین یافته است.» شایان ذكراست كه آقای دكتر صاحب زمانی از عقیده دینی جناب وودكاب اطلاع نداشته اند تا مبادا خدای ناكرده به خاطر این شهادتشان مورد ملامت و بی مهری جام جمیان بی انصاف قرار گیرند. حال آیا آنچه درفوق ملاحظه فرمودید، خود به وجهی دلیل بطلان تهمت ها ئی نیست كه نامهربانان در قسمت بهائیّت وامریكا واسرائیل در صفحات 22 تا 33 ایّام القاء كرده اند؟
اما دربارۀ لاف های غافلانه وكودكانۀ جام جم راجع به جنگ 33 روزۀ اسرائیل و حزب الله لبنان نیزكه معلوم نیست چرا برای اهل بها كه مداخله ای دراین امور نجویند نوشته، بایدعرض كرد بهائیان به فكرصلح و وحدت جهان هستند و نه نزاع های گوناگون مذهبی وملّی ونژادی موجود. برای قربانیان همۀ این جنگ ها اشك می ریزند و دست به دعا هستند كه این نزاع های بیهوده تمام شود. علاوه بر دعا سعی می كنند با ابلاغ و اجرای تعالیم آئین مقدّسشان جهانیان را متوجّه راه حل های حضرت بهاءالله برای نجات از این تعصّبات وجنگ ها سازند. دراین راه فكر «جل وپلاس» نیستند و درگهشان ملكوت ابهی است و نه «ینگی دنیا؛» نگران «خاك شدن آرزوهای شان» نیستند، چه كه «نقشۀ الهی را برای وحدت وصلح جهانی» آرزو نمی انگارند بلكه محتوم و قطعی می دانند و در این راه نیز چنانكه 164 سال نشان داده اند، تا پای جان ایستاده اند، كه «سرخم می سلامت، شكند اگرسبوئی.»
جهت استحضارهموطنان عزیز و روشن شدن حقیقت فوق، ملاحظۀ قسمتی از ترجمۀ پیام مركزجهانی بهائی، بیت العدل اعظم الهی، مورخ 17 آگست 2006، خطاب به بهائیان سراسر عالم، كه درآن اشاره ای نیز به جنگ 33روزۀ مزبور شده، گویاست. می فرمایند:
دوستان عزیز و محبوب، بحران یك ماهه ای كه زندگی در این منطقه را شدیداً به خطر انداخته بود و تهدیدی محرز برای حفاظت مركز جهانی امر مبارك محسوب می شد به لطف و مرحمت الهی در ظرف چند روز گذشته فرو نشست. قربانیان بی گناه هر دو سوی این مخاصمه را در ادعیّۀ صمیمانۀ خود به یاد آریم و تسلّی قلوب محزون آنان را از درگاه الهی مسئلت نمائیم...
اغتشاش اخیر كه بار دیگر ارض اقدس را در برگرفت تنها جدیدترین واقعه در سلسله آشوبهای مكرّری است كه اوضاع بی ثباتی را كه دیری است بر خاورمیانه حكمفرماست نمایان می سازد و تنها یكی از مصائب بی شمار و فزاینده ای است كه عالم بشریّت را متزلزل ساخته است. برای پیروان جمال اقدس ابهی كه به دیدگاه شفابخش نقشۀ الهی در مرحله ی فعلی آن واقفند نا آرامی هایی كه متناوباً این سرزمین انبیای الهی را تحت تاثیر قرار می دهد می تواند بیش از هر چیز یاد آور و فی الحقیقه انگیزه ای برای انجام مجهودات و ایفای وظایف فوری ایشان باشد. پس با تمام قوا و با اطمینان كامل به تحقّق وعود شكوهمند الهی قیام نمایید و اجازه ندهید كه هیچ مشكلی شما را از خدمت باز دارد....
همچنین خواندن مطلب زیرنیزكه ازهمان نشریّات اخبارامری است كه جام جم به وفور از آنها استفاده كرده وبلا استثنا تحریفشان نموده، خالی ازلطف نیست. دراخبار امری سال 1330، بهمن واسفند، شمارۀ 11-10، ص15،چنین نوشته است:
ترجمه از اخبار امری امریكا، شمارۀ 250:
مقالۀ مفصّلی درجریدۀ شمشیر مطبوعات منطبعه ممفز، مورخه پنجم اكتوبر1951 در دو ستون به قلم دكتر وینك فلد چاپ شده است (دكتروینك فلد عضو كمیسیون مسیحیان امریكا و فلسطین بود كه با هیئت اعزامی تحت ریاست عالیّه جناب كشیش پاتز ازشهر كانساز مأمور فلسطین گردید). مقاله مذكوره به قلم دكتروینك فلد است و درآنجا اعلان می كند كه بهائیان محل اعتماد و اطمینان عموم می باشند. شروع این مقاله درجواب سؤالی است كه كشیش شهرممفز ازیك جریده نگار یهودی درحیفا می نماید وبه این نحو پاسخ می شنود: «پیروان آئین بهائی فوق العاده نجیب هستند ومنزّه ازبغض وكین می باشند وحیفا راشهر مقدس می دانند.» دكتر ویتك فلد می گوید نتیجۀ مطالعات من به اینجا رسید كه فریقین متخاصمین یعنی اعراب و یهود اطمینان و اعتماد به اهل بهاء دارند زیرا آنها اهل فساد نیستند بلكه منویّات صادقانه وخیرخواهانه دارند وهمین طور به دكتر نامبرده معلوم شده كه درجنگ های 1948 هم عرب وهم یهود اگر برخورد به یك نفر بهائی می نمودند و فرد بهائی خود را معرفی می نمود اجازه ورود در منطقۀ خود می دادند وخوش آمد می گفتند چه كه زخم های بیماران فریقین را به كمال مهربانی تیمار و پرستاری می كردند. دراین مقاله بعد از آنكه شمّه ای ازتاریخ امر (بهائی) می نویسد ازتعالیم روحانی بهائی هم می نگارد. باری ملّت ایران را مژده باد كه حضرت بهاءالله به صِرف ِ ارادۀ الهی این دنیا را گلستان خواهند فرمود و اتّحاد نوع بشر را متحقّق خواهند ساخت. ازآن عزیزان دعوت می نمایدكه بیانیۀ مركز جهانی بهائی، بیت العدل اعظم راتحت عنوان «وعدۀ صلح جهانی» كه درسایت های بهائی نیز موجود است ملاحظه و مطالعه فرمایند تا بیشتر با طرح موعود محبوبشان برای جهان فردا آشنا شوند. درآخربیانیۀ مزبور این بیان حضرت بهاءالله مذكور است كه می فرمایند: «این نزاع های بیهوده وجنگ های مهلك ازمیان برخیزد و صلح اكبر تحقّق یابد.»
نظر خود را بنویسید