×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
ولوله در شهر ۱ولوله در شهر ۲ولوله در شهر ۳طلوع عشق
نگاشته هادیدگاه هانکته ها
آثار بنیانگذاران دیانت بهائیپیام های بیت العدل اعظمگزارش ها و بیانیه هاآثار نویسندگان بهائی

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twitter
×
ولوله در شهر - شمارۀ اولولوله در شهر - شمارۀ دومولوله در شهر - شمارۀ سومطلوع عشق
سایت "بهائیان ایران" سایت رسمی جامعۀ بهائی ایرانگلچین پیام های بیت العدل اعظمسرویس خبری جامعۀ بهائیعالم بهائی: جامعۀ جهانی بهائیزندگی حضرت بهاءاللهکتابخانۀ بهائیعهد و میثاقآئین بهائیدنیای بهائینقطه نظرنگاهکسروی و کتاب «بهائی گری»پروژه های بهائیسایت جامعۀ جهانی بهائیسایت ضیافت نوزده روزهتلویزیون نوینرادیو پیام دوستسایت تعلیم و تربیتسایت ازدواج بهائی
ویژه نامۀ جام جم چاپ مكّه
1387/10/08

ولوله در شهر ۱


اوایل ظهورحضرت محمّداست، كفّارقریش درمكّه به آزار و اذیّت وشكنجۀ مسلمانان پرداخته اند. اوضاع برآنان چنان سخت شده، كه حضرت محمّدص گروهی ازایشان را امر می فرمایند كه به حبشه پناه برند. دوگروه به فاصلۀ زمانی ازهم كه سرپرستی یكی ازآنها باجعفربن ابی طالب بود ودریكی ازآنها نیز دخترحضرت رسول ص رُقیّه حضورداشتند به حبشه می روند. چون امپراطور آنجا مسیحی وعادل است آنها رامی پذیرد. كفّارقریش كه تیرشان به سنگ خورده وفشارهای بیشترشان به مسلمین نتیجۀ عكس داده و باعث انتقال اسلام به حبشه شده است ازكینه وحسد می سوزند. رؤسای سیاسی مكّه گروهی را برای خنثی كردن وضعیّت مناسب مسلمین درآنجا به حبشه می فرستند وآنها نزد امپراطور از مسلمین بدمی گویند و اظهارمی كنند پناهندگان ازكسانی هستند كه دشمن بت های مكّه ورؤسای آنجا می باشند، و ازقوانین آنجا سرپیچی كرده اند وخارج ازدین بت پرستی شده اند وامپراطور باید آنان را به حبشه راه ندهد و به رؤسای مكّه تحویل دهد تا به سزای اعمالشان برسند. 

امپراطور درصدد تحقیق بیشتربرمی آید ومتوجّه می شود كه آن مسلمانان مظلوم، برعكس كفّارقریش كه به ایشان ظلم كرده، به حیله ودروغ متوسّل شده اند، هم درقول خود صادق اند و درستكارند وهم به خدا معتقدند وهم حضرت مسیح (ع) رابه پیامبری می شناسند. لذا آنها را به كفّارتحویل نمی دهد وبا مسلمانان به عدل معامله می نماید و كفّارمزبور دست از پا دراز تربه مكّه بازمی گردند ومسلمین درحبشه آسایش می یابند وبه انجام فرائض دینی خودمی پردازند.(والبته بعضی ازآنها مانند عبیدالله بن جاش وسكران بن عمرو، وقتی كلیساهای بزرگ عیسویان رامی بینند تحت تأثیر قرار می گیرند واسلام را ترك ومسیحی می شوند. كتاب محمّد پیغمبری كه از نو باید شناخت،ص120). مكّیان كه درآتش كینه وتعصّبات جاهلی می سوزند، فشار برمسلمین را افزایش می دهند. چون نفوذكلمةالله را نمی توانند متوقّف سازند رؤسای مكّه مجلس شور تشكیل می دهند وتصمیم به قتل رسول اكرم ص می گیرند. حضرت به مدینه می روندو....الخ.

آیت الله سیّد عبدالحسین دستغیب نیز در كتاب ایمان، ج2، انتشارات كتابخانۀ مسجد جامع عتیق شیراز، ص183، درتأئید وقایع فوق چنین می نویسد: «دراوائل بعثت پیغمبرص، مسلمانان تا سه سال عددشان به چهل نفرمی رسید ومشركین مكّه به آنها خیلی آزار می رساندند. رسول خدا به امر پروردگار امركرد بروید فراركنید، اینجا نمانید، مكّه راترك كنید شما باید نمازبخوانید و روزه، بروید درجائی، بروید كه درامّان باشید. نزد نجاشی امپراطور حبشه رفتند. نجاشی هرچند نصرانیّت درحبشه غالب بوده، لكن خود امپراطور مرد بزرگ و دانشمندی بوده است.»

حال بایدسؤال كرد كه جام جمیان اگرآن موقع درصف مشركین مكّه بودند، در جواب توضیحاتی شبیه به آنچه مرحوم دستغیب نوشته اند،چه می گفتند؟ در ویژه نامۀ آن زمان خود درمكّه چه می نوشتند؟ لابد می گفتند اسلام را راهبان مسیحی به حضرت رسول آموختند وبه همین دلیل است كه آیات وقصص قران شبیه تورات وانجیل و اساطیر اوّلین است، وبه همین علّت است كه شبكۀ استعماری مسیحی آن وقت ازطریق حبشه به مسلمانان كمك كرد، واین امر پروردگار نبود كه مسلمین به حبشه پناه برند، بلكه امرشبكۀ استعماری بود. حتماًعنوان مقالۀ ص4 نیز تبدیل می شد به «مسلمانیّت وامپراطوری حبشه.» وعنوان مقالۀ ص5 می شد، «مغازله باهمسایۀ جنوبی» عنوان مقالۀ ص6 می شد، «پیوند دیر پا با استعمار مسیحی حبشی» عنوان مقالۀ ص8 می شد، «ماه عسل درحبشه» و از این قبیل اوهامات مشابه در ایّام.

به حرمت حضرت رسول اكرم وحضرت بهاءالله به مقایسۀ جزئیّات مقالات ایّام چاپ مكّه وچاپ جدیدآن درطهران نمی پردازد. والّا مشاهده می شد كه حتّی روح جزئیّات مذكور در مقالات مزبور نیزشبیه به هم می شد. سبحان الله! به فرمودۀ قرآن مجید، این معجزۀ ابدی اسلام، سنّت یكسان الهی وتشابه قلوب مؤمنین ومعرضین را می توان ازمقایسه های تطبیقی تاریخ ادیان دریافت. هموطنان عزیز خود حدیث مفصّل از این مجمل خواهند خواند.

امّا به جای آن، همچون مرحوم دست غیب می توان نوشت كه: «دراوایل ظهوربهائی كه دشمنان امرالهی درایران مؤمنین را آزار و اذیت می كردند ومی كشتند، گروهی به عشق آباد رفتند وچون حكومت آنجا دربارۀ امربهائی تحقیق نمود و با عقاید ایشان آشنا شد با ایشان به عدالت رفتارنمود وبهائیان درعشق آباد از شكنجه و قتل تاحدودی درامان ماندند وتوانستند به امور و احكام دینی خود عمل نمایند وازجمله مشرق الاذكاری بسازند تا همۀ پیروان ادیان بدون استثناء و بدون این كه نجس محسوب شوند درآن به عبادت خدا پردازند. امّا درآنجا نیزبعضی ازدشمنان بهائیان ازپا ننشستند وبه آزارنسبی بهائیان ادامه دادند تا اینكه منجربه قتل یكی ازبهائیان گردید. قاتلین وهمدستانشان كه احتمال می دادندعشق آباد مانند ایران نباشد كه قانونی دركارنباشد وبهائی بكشند ونه تنها ازمجازات درامان مانند بلكه ازایشان قدردانی نیز بشود كه یك كافربی دین نجس رابه دیارعدم فرستاده اند، دست به دسیسه و دروغ وهیاهو زدند كه مقتول به اسلام عزیز توهین نموده بوده وقاتلین وی رابه این خاطركشته بودند. امّا حكومت عشق آباد ـــ مانندحكومت حبشه ـــ به دسیسه های دشمنان بهائیان كه حتّی از داخل ایران نیزصورت می گرفت وقعی ننهاد و با محاكمه ای عادلانه كه درآن از هر دو گروه بازجوئی به عمل آمد،قاتلین را محكوم كرد ولی حتّی با این حال،بهائیان شفاعت نمودند وتخفیف مجازات برای قاتلین حاصل شد....»[i]

اگر ادّعای ایّام درص9، مبنی براعتراض دولت ایران به روسیّه دراین خصوص و نامۀ ناصرالدّین شاه دراین باره درست باشد، چقدرشبیه است این جملات نامۀ ناصرالدّین شاه به جملاتی كه نمایندگان حكّام مكّه درحبشه علیه مسلمانان مظلومِ پناهنده شده به حبشه گفتند. درآن نامه ازجمله چنین نوشته شده: «اوّلاً این جماعت (بهائی. البته حتّی درآن ایّام نیزبه بهائیان، بابی می گفتند) را شما می دانید كه دشمن دین و دولت ایران هستند. چرا درعشق آباد جمع كرده اند؟ خواهش شاه این است كه اینها را بدوانید و هركس به این اسم درآنجا بیاید واقامت نماید راهش ندهید. اینها مثل نهلیست های شما، بلكه بدتر هستند.» سبحان الله! چقدرشبیه است. هموطنان عزیز عین صحنۀ حبشه را می توانند در فیلم «محمّدرسول الله» ملاحظه فرمایند.

راستی چقدرپوچ است اتّهام روسی واستعماری بودن ادیان بابی وبهائی. وجام جمیان چه كینه توز وحسود وبهائی ستیزند كه درصدد وارونه جلوه دادن حقایق تاریخی اند. هنوز رسالۀ جعلی یادداشت های كینیاز دالگوروكی سفیر روس نقل رسانه های این مملكت است، حال آنكه اسناد حقیقی را منتشر نمی سازند. واین درحالی است كه حدود60 سال است منصفین، جعلی بودن آن «یادداشت ها» را اثبات نموده اند. ازجمله دكتر عبّاس اقبال آشتیانی در مجلّۀ یادگار سال 5 شمارۀ 908، سال 1328، جعلی بودن آن ردّیّه را بیان نموده است. استاد مجتبی مینوی نیزهمچون استاد اقبال آشتیانی در مجلۀ راهنمای كتاب، سال ششم، شمارۀ 1و 2، ص 22، بی اساس بودن اتّهام روسی بودن دیانت بابی و بهائی را اثبات نموده و نوشته است: «یقین كردم كه این یادداشت های منسوب به دالگوروكی مجعول است و این جعل هم باید در ایران شده باشد.» همین حقیقت را آقای فریدون آدمیّت نیزكه خود موافق آیین الهی نیست در كتاب امیر كبیر و ایران چاپ چهارم، ص 456، ذكر كرده و نام جاعل ایرانی آن را نیز نوشته است. حتّی آقای احمد كسروی نیز كه خود از مخالفین امر بابی و بهائی بوده است، در صفحه 78 كتاب بهائیگری خود، كه مورد استناد جام جمیان نیز قرارگرفته است، یادداشت های منتسب به سفیر روس را جعلی و ناوارد دانسته.

جالب آنكه دریادداشت های مزبوركه درسال 1322 ه. ش جعل شده، تهمت روسی بودن زده شده، وهمین آقای آدمیّت در كتاب امیر كبیر و ایران نشر 1323 ه. ش.، به فاصلۀ یك سال ازآن، تهمت انگلیسی بودن زده است. (مدركی كه آقای آدمیت برای ادعای خودارائه كرده بودگزارش مأمورانگلیسی آرتوركانالی دركتاب سفرزمینی ازانگلستان به شمال هندوستان ازطریق روسیّه ایران وافغانستان بود. امّا جالب آنكه با مراجعه به آن در زمان خود، مدركی موجود نبود و وقتی به او گفته شدكه مدرك مورد ادّعای وی وجود ندارد، ادّعای مزبور را از نشرهای بعدی كتابش حذف كرد).[ii] حتّی احمد كسروی كه خود از زاویه ای دیگر امر بابی و بهائی را ردّ كرده، تهمت روسی یا انگلیسی بودن آنها را صریحاً ردّ می كند و می نویسد: «این بسیار بیجاست كه كسی بگوید فلان روسی یا انگلیسی آن را پدید آورده.»

و جالب تر است وقتی به یادآوریم گزارش سفیرروسیّه درایران را ــ یعنی همان كینیازدالگوركی فوق الذّكررا كه به نامش «یادداشت ها...» جعل كرده بودند ـــ كه حدود پنج دهه قبل از واقعۀ فوق در عشق آباد، از قول تزار روسیّه به دولت ایران، چنین می نویسد: «اعلیحضرت امپراتور روسیّه تزار بزرگ بوسیله دوک نسلرود وزیر امور خارجه به بنده مأموریّت دادند که اطّلاعات لازم را در مورد اصول و عقاید بابیان کسب نموده گزارش دهم. سفارت منشی غیر سیاسی داشت که به میرزا مجید آهی موسوم بود (وی شوهر خواهر حضرت بهاءالله بوده است). من این مأموریّت را به این منشی سپردم. پس از چندی تعدادی کتاب در اختیار من گذاشته که خلاصه ای از هر یک به زبان روسی تهیّه کرده بود و من توانستم بدین وسیله گزارش جامعی از چکونگی ادّعای باب و عقاید آزادیخواهانه و انقلابی او به وزارت امور خارجه دولت مطبوعه خود بفرستم. باب شخصی بسیار زیرک و روحانی بود که میخواست بوسیله انقلاب مذهبی ایران و جهان را از تعصّبات و عقب ماندگی برهاند. پس از مدتی وزیر امور خارجه جواب داد که بهیچ وجه مایل نمی باشند این قبیل افکار آزادیخواهانه و انقلابی بداخله روسیّه سرایت یابند و شما مأموریت دارید که از دولت ایران بخواهید که به هر طریق می تواند با این عقاید بابیان مبارزه نماید و آنها را ریشه کن سازد. من هم عین این اوامر را به صدر اعظم ایران ابلاغ نمودم.»[iii]

باری چون در ایّام ذكرمشرق الاذكارعشق آباد شده و جام جم آن را مؤسّسه ای سیاسی جلوه داده، باید به حضور هموطنان نازنین عرض شودكه حضرت بهاءالله دراثر آسمانی خود كتاب مستطاب اقدس، حكم فرموده اندكه، «یا ملأ الانشآء عمّروا بیوتاً باکمل ما یمکن فی الامکان باسم مالک الادیان فی البلدان و زیّنوها بما ینبغی لها لا بالصّورو الامثال. ثمّ اذکروا فیها ربّکم الرّحمن بالرّوح و الرّیحان الا بذکره تستنیرالصّدور و تقرّ الابصار» (یعنی ای اهل عالم به اسم خداوندمالك ادیان بناهائی رابه كاملترین صورت ممكن درشهرها بسازید، وآن را به آنچه شایسته است زینت دهید ونه به تصاویر واشكال. پس درآن با محبّت ومهربانی به ذكرپروردگارتان پردازید. همانا سینه ها به ذكر خدا نورانی می گردد و دیده ها به یادش روشن می شود).

درقسمت یادداشت های كتاب مستطاب اقدس نشرمركزجهانی بهائی، چنین آمده است: «معبد بهائی مختصّ به ستایش و عبادت حقّ است. این معبد بنای مرکزی مشرق الاذکاراست که در آتیه علاوه بر محلّ عبادت شامل ملحقّاتی خواهد بود که به فعّالیّتهای اجتماعی، بشر دوستی، تربیتی و علمی اختصاص خواهد داشت. حضرت عبدالبهاء مشرق الاذکار را از اعظم تأسیسات عالم انسانی توصیف می فرمایند، و حضرت ولیّ امراللّه آن را نمونه بارزی از ارتباط و امتزاج عبادت حقّ و خدمت به خلق معرّفی می فرمایند. در جای دیگر نظر مبارک را به آتیه این مشروع معطوف داشته می فرمایند که معبد بهائی و متفرّعات آن عاجزان را آسایش بخشد، فقراء را دستگیرشود، مسافران را مأوی دهد، غم زدگان را تسلّی عطا کند و نادانان را تربیت نماید. (ترجمه) در مستقبل ایّام در همه مدن و قری معابد بهائی بنا خواهد شد.»

توضیح بیشترآنكه دعا، چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی، از احكامی است كه سابقه‌ای طولانی در میان ادیان مختلف داشته است و در نزد بهائیان نیز از اهمیّت بسیار برخوردار است. علاوه بر نماز روزانه، از بهائیان خواسته شده كه در مواقع مختلف، تنها یا به همراه دیگران، به دعا و نیایش بپردازند. یكی از احكام بهائی این است كه باید در هر محل، مكانی برای عبادت و ذكر خداوند ساخته شود. این مكان همان طوركه اشاره شد در اصطلاح بهائی مشرق الاذكار نامیده می‌شود یعنی مكانی كه ذكر خداوند از آنجا بلند می‌شود. از بهائیان خواسته شده كه به خصوص در صبحهای زود در مشرق الاذكار حاضر شوند و در آنجا ادعیّه و آثار الهی را با لحن خوش كه سبب روحانیّت می‌شود، تلاوت كنند. ساختن معابد در تاریخ ادیان امر تازه‌ای نیست. اغلب ادیان معابد و مكانهایی دارند كه محل اجتماع مؤمنان و انجام دادن عبادات جمعی ایشان است. برخلاف عبادتگاههای ادیان شرق و بعضی فرقه‌های مسیحی، مشرق الاذكار بهائی باید خالی از تصاویر و تماثیل مذهبی باشد. مشرق الاذكارهای بهائی كه طبق حكم كتاب اقدس باید به زیباترین وجه ممكن ساخته شوند، دارای 9 در هستند كه هریك سمبل و نشانی ‌ازیكی از ادیان الهی است، ولذا هر فرد با هر دین و اعتقادی می‌تواند در آنها حاضر شود و به شیوۀ خود به دعا و نیایش خداوند بپردازد، به این ترتیب در مشرق‌الاذكار ادعیّه و آثار همۀ ادیان خوانده می‌شود كه نشانگر اعتقاد بهائی به وحدت اساس ادیان و وحدت عالم انسانی است. تا كنون، در هر یك از قارات جهان مشرق الاذكار بزرگی توسط بهائیان ساخته شده كه هر یك به سهم خود شاهكار معماری محسوب می‌شوند. پیش بینی شده كه در اطراف هر مشرق الاذكار بناهای دیگری برای رسیدگی به احتیاجات مردم از هر دین و قوم و ملّتی ساخته شود، مانند بیمارستان، پرورشگاه، خانۀ سالمندان و غیره. این مسئله حاكی از یك اصل مهم در همۀ ادیان و از جمله دین بهائی است كه طبق آن، مركز و محور همۀ امور اجتماعی و روابط انسانی امور روحانی و معنوی است.

مشرق الاذكارعشق آباد اوّلین مشرق الاذكاری بود كه ساخته شد ولی پس ازچندی به علّت زلزله آسیب دید وبعدها به اقدام حكومت خراب گردید. حكومت همچنین بهائیان را ازشوروی اخراج نمود وبعضی را نیزبه سیبری تبعید كرد. تضییقات وارده بربهائیان درشوروی چیزی نیست كه برجام جمیان پوشیده باشد، امّا ایشان كه كاری به حقایق ندارند و به دنبال اكاذیب وافترائآت هستند، وبا استفادۀ گزینشی ازمنابع بهائی وغیربهائی حقایق را وارونه جلوه می دهند ویا مسكوت می گذارند. واین یك ایراد بزرگ «روش شناختی» دربه اصطلاح تحقیقاتشان است. ازجمله درص9، پانوشت 14، وص17، پانوشت3، ازكتاب سال های سكوت به دلخواه نقل می كنند، امّا ده ها صفحۀ دیگرآن را كه پراست ازشرح تضییقات شوروی علیه جامعۀ بهائی مسكوت می گذارند. و از عجایب آنكه درصص10-11راجع به «مبارزۀ دولت شوروی با بهائیان» می نویسد ومشرق الاذكار را پایگاه جاسوسی بهائیان برای انگلیس می داند، درحالی كه حكومت كمونیستی فقط با دیانت بهائی به ستیزه نپرداخت بلكه باهمۀ ادیان و از جمله اسلام نیز مبارزه كرد وهمۀ ادیان را افیون توده ها خواند تا اینكه پس از70 سال همۀ پیروان ادیان ازچنگ آن خلاصی یافتند. حقیقتاً ازجام جمیان باید پرسید راجع به چندین برابرمسلمانانی كه همراه بهائیان درآن ایام درزندان كمونیست ها بودند وبه سیبری تبعیدشدند، چه می گویند؟ آیا آنها هم جاسوس انگلیس بودند، یا آن كه همهء آن مظالم وازجمله ویران كردن كلیساها ومساجد ومعابد ودستگیری نفوس ازهمهء ادیان نتیجهء سیاست فراگیردین ستیزی حكومت مذكوربود؟ راستی جام جمیان محبت وهمدلی و احترامی را كه آن مسلمانان عزیزبرای همشهریان وهمبندیان بهائی خود، قبل وپس ازدستگیری وزندان قائل بودند، به چه چیزحمل می كنند؟

تناقض عجیبتر در همین جا آنكه در مقالۀ دیگر درص12 می نویسد تا سقوط روسیّۀ تزاری بهائیان روسی بودند، وپس از فروپاشی آن انگلیسی شدند. دراین صورت چطور در ص10و11 می نویسدكه آنان درهمان زمان روسی بودن جاسوسی برای انگلیس می كردند؟ ملّت ایران باید از جام جمیان بپرسندكه چرا پنهان می كنند كه چگونه بهائیان در برابرهجوم تفكّر اِلحادی كمونیستی درهمان مشرق الاذكار به نمایندگی ازهمۀ ادیان نطق های مستدّل ومتین می كردند. جام جم از این می ترسدكه مردم ایران خود منابعی چون «سال های سكوت» را به دست آورده، بخوانند و دروغ آنان را برملا سازند. ملت ایران كه شما جام جمیان سعی در انحراف افكارشان نسبت به حقایق آئین بهائی دارید، مشغول تحقیق مستقل و منصفانه در بارهء آن هستند. ازجمله برای آنان بسیار جالب و حیرت انگیز است كه به عنوان نمونه و الگوئی از رشد و توسعهء همه جانبهء جسمانی- انسانی- روحانی ، اقلیتی بهائی را می بینند كه درمقطعی سی ساله بین دوقرن 19 و20، دورازوطن ، درعشق آباد ، جامعه ای برجسته ونمونه ومتحد را می سازند كه چنان ازنظرفرهنگی وعلمی واخلاقی ومعنوی، پویا ومترقی است كه احترام دولت واهالی آنجا ازمسیحی ومسلمان وغیره را برمی انگیزد. بدیهی است كه چنین الگوئی موردخشم وحسد بهائی ستیزان قرارگرفته ومی گیرد!

و مطلب عجیب دیگر ادّعای رفیق جام جمیان آقای عبدالله شهبازی است كه قبلاً درمقالات خود كه درهمین جام جم،شماره های 931 تا 933، مورخ 16 تا 19 مرداد ماه 1382 چاپ شد با استفاده ازردّیّه های ناقضینی چون آواره وصبحی مدّعی ارتباط امر بهائی، هم با روسیۀ تزاری و هم با شوروی سابق و ك.گ.ب. گردید. حقیقتاً عجیب است كه چطور ممكن است بهائیان از عوامل كمونیسمی باشند كه هیچ وقت در طول تاریخ خود با امر بهائی موافق نبوده بلكه حملات جانانه ای هم در شوروی سابق به شهادت خودجام جمیان در ایّام علیه امر بهائی و نظم اداری آن ـــ و در ایران از طریق ردّیّه نویسان چپ همچون طبری وفشاهی وغیره ـــ داشته است. در این سطور فرصت آن نیست كه بیانات كثیر حضرت بهاءالله و عبدالبهاء و ولیّ امرالله و نیز بیت العدل اعظم را دربارۀ عقیدۀ امر بهائی راجع به ماتریالیسم و كمونیسم ضد ادیان الهی بیاورد، ولی خلاصه آن اینكه اگر روح اوّلیۀ كمونیسم را سوسیالیسمی بدانیم كه هنوز تبدیل به مرامی ضد دین با اسمی خاص نشده بود، حضرت عبدالبهاء فرمودند: «شجرۀ سوسیالیست یك رائحه ای از اوراق این شجرۀ مباركه دارد ولی این شجرۀ مباركه (امر بهائی) هر ثمر و فاكهه ای در آن موجود. انسان چون در سایۀ این شجر آید اثمار جمیع اشجار تناوّل نماید.»[iv] و این به خاطر روح اجتماع گرایی و عدالتی است كه مورد ادّعای سوسیالیسم بوده است و در مورد وجهی از اهداف كمونیسم (یا حزب اشتراك و مساوات) فرمودند:«... همچنین حزب مساوات (كمونیسم) كه طالب اقتصاد است. الی الان جمیع مسائل اقتصادیّه از هر حزبی كه در میان آمده قابل اجراء نه مگر مسائل اقتصادیّه كه در تعالیم حضرت بهاءالله و قابل الاجراست و از آن اضطرابی در هیأت اجتماعیّه حاصل نگردد.»[v]

امّا دربارۀ كمونیسمی كه اوّل بار در 1917 در شوروی سابق مستقر شد چون اساس آن بر نفی خدا و عقاید و روشهای افراطی و یكسو نگری بود، مورد انتقاد شدید امر بهائی بوده است و حضرت ولیّ عزیز امرالله چندین دهه قبل از سقوط كمونیسم، بر اساس هدایات كلی حضرت بهاءالله و عبدالبهاء دربارۀ همۀ سیستم های سیاسی دنیا ــ چه كمونیسم چه سایر انظمه ـــ پیش بینی فرموده بودند كه كمونیسم عاقبت به دست همانها كه آورده شده بود، بر چیده خواهد شد و چند دهه پس از آن، بیت العدل اعظم در بیانیّۀ بسیار مهّم وعده صلح جهانی مورخ 1985 فرمودند:

دیگر وقت آن فرا رسیده تا به حساب مروجّین مرام های مادی چه در شرق و چه در غرب، چه منسوب به كاپیتالیسم و چه به كمونیسم كه مدّعی رهبری اخلاقی جهانیان بوده اند رسیدگی كرد و پرسید كه آیا جهان جدیدی كه این مرام ها وعده داده بودند، كجاست؟ آیا صلح جهانی كه دعوی تحصیلش را داشته و خود را وقف آن می شمرده اند چه شد؟ آیا وصول به مرحله پیروزی های فرهنگی كه می گفتند بر اثر تَفَوُّقِ فلان نژاد و فلان كشور و فلان طبقه از طبقات بشر حاصل می شود به كجا انجامید؟ چرا اكثریت مطلق جمعیّت جهان در این زمان بیش از پیش در گرسنگی و بدبختی غوطه ورند و حال آنكه ثروت های نامحدودی كه حتی فرعون ها و قیصرها و یا حتی امپراطورهای قرن نوزدهم خوابش را هم نمی دیدند، اینك در دست حاكمان امور بشری انبار شده است؟

لذا كمونیسم به دست خود كمونیسم فرو پاشید، و بیت العدل اعظم در پیام 29 دسامبر 1990 فرمودند:

حزب شمال (كمونیسم یا حزب چپ) كه بیش از هفتاد سال نزد جماهیر نفوس و در ممالك متعدّده كانون امیدواران و پناه رنجبران و كافل سعادت محرومان به شمار می آمد در بسیاری از اقطار بی اعتبار گشت... نظام های دیگر كه در قالب مدنیّت مادی هنوز بر جا و دائر مدار عالم انسانی در این زمان است چون از نفثات روح القدس محروم است و از قوّۀ نافذۀ خلّاقۀ الهیّه ممنوع نیز سرنوشتی بهتر از آن نخواهد داشت و چنان به مشكلات لا ینحل اجتماعی و اقتصادی و اخلاقی گرفتار گردد كه ناچار شكست پذیرد و از پای بست ویران شود. قلم اعلی (حضرت بهاءالله) در این باره تصریح فرموده: «زود است بساط عالم جمع شود و بساط دیگر گسترده گردد. اِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْحَقُّ، عَلّامُ الْغُیوب.» تشنّجات و ابتلائات و آلام و مشكلات جامعۀ كنونی كه در جمیع شئون ظاهر و هویدا است شهادت می دهد به اینكه آنچه در خزائن علم الهی مكنون بود و به قلم اعلی (قلم حضرت بهاءالله) مرقوم، حال آثارش آشكار گشته و هرج و مرجی در ادارۀ امور بشری به وجود آمده كه نتیجه اش جز یأس و حیرت و سرگردانی و مشقّت به بار نیاورد و چنانكه در الواح مباركه مصرّح است این امر روز به روز شدت خواهد نمود تا آنكه اهل عالم را چاره ای دیگر نماند مگر آنكه به مشیّت غالبه الهیّه گردن نهند و آنچه كه جمال قدم (حضرت بهاءالله) جهت نجات عالم نازل فرموده متابعت نمایند.

ملاحظه می فرمایید سرنوشت محتومۀ انظمۀ مادی، اعمّ از كاپیتالیسم غرب و غیره را نیز بهتر از سرنوشت كمونیسم نمی دانند و شایسته است جام جمیان وآقای شهبازی حقایق عقاید بهائی را با مسطور نمودن اكاذیب، مستور نكنند. از هموطنان عزیز تمنّا آن كه پیام وعدۀ صلح جهانی بیت العدل اعظم را ملاحظه فرمایند. همچنین از ملّت عزیز ایران می خواهد اصل آثار بهائی را از اهل بهاء و نیز طرق دیگر چون اینترنت به دست آورده مطالعه فرمایند تا خود به چشم خود ببینند و به فكر و قلب خالص خود بدانند و بفهمند. و در اینجا به حرمت و آبروی الهی ِ امر بهائی كه از اوهام امثال جام جمیان وآقای شهبازی بی نهایت دور است بیان حضرت عبدالبهاء مورخ 1338 (حدود 1920 م) را می آورد تا ایشان را بُهت فرا گیرد و بهائی را جاسوس بلشویك و ك.گ.ب. نگویند، قَولُه الْعَزیز: «جمیع این امور از ضعف حكومت حصول می یابد لهذا دعا می نمایم كه خدا حكومت را قوّت و نصرت بخشد. عن قریب ملاحظه فرمایید حكومت اگر از بُلشفیك رخنه نیابد قوّت یابد و چون حكومت قدرت بر ضبط و ربط یابد این مشاكل حل گردد. باری مطمئن باشید حكومت اگر از بلشفیك راحت یابد قوّ ت خواهد یافت.»[vi]

باری، دیگرمشرق الاذكارهائی كه پس ازعشق آباد تا حال درعالم بهائی ساخته شده عبارتند از: فرانكفورت آلمان،سیدنی استرالیا، كامپالای اوگاندا، ویلمت ایالات متّحده آمریكا، پانامّا، ساموآ، دهلی هندوستان و اخیراً نیز قراراست در شیلی ساخته شود. همچنین دهها قطعه زمین در نقاط مختلف جهان به این منظور خریداری شده است. جام جمیان كه با آب وتاب نوشته اند در افتتاح مشرق الاذكارعشق آباد، اولیای امورعشق آباد حاضر بودند وعكس آن رانیزدرص8 آورده اند، و درصفحات دیگر ایّام، ذكری هم ازافتتاح مشرق الاذكار اوگاندا كرده اند، خود را به فراموشی زده، شرحی راجع به مراسم به مراتب باشكوه ترتأسیس دیگرمشرق الاذكارهای مزبور نیز كه بعضاً باحضور مقامات دولتی به مراتب بالاتر صورت گرفته نداده اند. علّت این است كه می ترسند هموطنان عزیز از عظمت ونفوذ آیین برخاسته ازموطنشان بیشترآگاه گردند، وپی برند كه رشد روز افزون آن نه به علّت حمایت های سیاسیّون واستعمار وروس وانگلیس وآمریكا و اسرائیل بوده است، بلكه به علّت ارادۀ الهی بوده كه آیین نازنین جدید خود را برای جهانیان فرستاده است تا در زیریك خیمه دركمال اتّحاد و وحدت جمع شوند و اختلافات دیرینۀ 6000ساله را به كنارنهند.[vii] به همین خاطراست كه به عنوان مثال درافتتاح همان مشرق الاذكار اوگاندا كه جام جم درص15ذكرش راكرده،آیات قرآن نیزتوسّط یكی ازبهائیانی كه قبلاً ازعلمای شیعۀ ایران بوده وبهائی شده، تلاوت گردید تا كل بدانندكه مشرق الاذكاربهائی نشان ازوحدت همۀ ادیان دارد و ملكوتی است ونه سیاسی وناسوتی.[viii]
روحتان پرروح وریحان باد 
 

 


 

[i] برای شرح مفصّل ماجرا ازجمله رجوع شود به كتاب شرح احوال جناب میرزا ابوالفضائل گلپایگانی، تألیف روح الله مهرابخانی، صص 158-200.

[ii] رجوع شودبه كتاب گفتاری كوتاه دربارۀ امربهائی ازموژان مؤمن.

[iii] توجّه به موارد مشخّص شده برملا كنندۀ اكاذیب جام جم است.

[iv]مكاتیب، ج 3، ص441.

[v] همان، صص:111-110.

[vi]امر و خلق، ج 4، ص 452، نیز برای بُهت بیشتر رجوع شود به مکاتیب، ج 3، صص: 270-269.

[vii] عكس ها و فیلم های مشرق الاذكارهای مزبور در دسترس همگان است.

[viii] جام جمیان ایشان را می شناسند و درهمان اخبارامری هائی كه نزدشان است خبرآن را خوانده اند، ولی این قبیل اخباررا چون مخالف فرضیّه های كذبشان است عمداً تحریف یا مخفی می كنند! (رجوع شودبه مقالۀ «تحریفات لفظی ومفهومی ایّام درنشریّات بهائی اخبارامری و آهنگ بدیع» درهمین مجموعه).
 

مقاله قبلی

نظر خود را بنویسید