×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
ولوله در شهر ۱ولوله در شهر ۲ولوله در شهر ۳طلوع عشق
نگاشته هادیدگاه هانکته ها
آثار بنیانگذاران دیانت بهائیپیام های بیت العدل اعظمگزارش ها و بیانیه هاآثار نویسندگان بهائی

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twitter
×
ولوله در شهر - شمارۀ اولولوله در شهر - شمارۀ دومولوله در شهر - شمارۀ سومطلوع عشق
سایت "بهائیان ایران" سایت رسمی جامعۀ بهائی ایرانگلچین پیام های بیت العدل اعظمسرویس خبری جامعۀ بهائیعالم بهائی: جامعۀ جهانی بهائیزندگی حضرت بهاءاللهکتابخانۀ بهائیعهد و میثاقآئین بهائیدنیای بهائینقطه نظرنگاهکسروی و کتاب «بهائی گری»پروژه های بهائیسایت جامعۀ جهانی بهائیسایت ضیافت نوزده روزهتلویزیون نوینرادیو پیام دوستسایت تعلیم و تربیتسایت ازدواج بهائی
درد دل با هموطن ایرانی
1387/10/09

ولوله در شهر ۱

 
          بنمایمت که در دل تنگم چه ناله هاست
                        چون نی اگر به هم نفسی آشنا رسم
 
هم وطن عزیزم،
این یادداشت رابه عنوان یک ایرانی بهائی با احترام ومحبّت وعشق از صمیم دل و با کمال صداقت به شما می نویسم به شما که وطن مشترک، تاریخ مشترک، محیط وآب و خاک مشترکی ما را به یکدیگر پیوند داده است و آرزو دارم که شما نیز آن را با دلی که با غبار تعصّب و پیشداوری ها آلوده نباشد مطالعه فرمائید یعنی آنچه را از دیگران شنیدید فراموش کنید و با این اقدام به خون های پاکی که در راه صلح و محبّت و وحدت و عدالت ریخته شده ارج بگذارید. ضمناً یادآور می شود که هدف از تقدیم این یادداشت آشنائی شما با اعتقادات و اهداف ماست نه لزوماً پذیرفتن آنها.
اکنون متجاوز از ۱۶۳سال از ظهور آیین بهائی در کشور عزیز ایران می گذرد این دیانت با ظهور حضرت باب آغاز شد و امروزه در بیش از ۲۳۸ مملکت مستقر شده و آثار آن به بیش از ۸۰۲ زبان تر جمه گردیده است و طبق سالنامه دائرة المعارف بریتانیکا (سال ۱۹۸۸صفحه۳۰۳) دیانت بهائی بعد از مسیحیّت گسترده ترین دیانت جهان است. (یعنی تعداد نقاطی که درآن بهائی وجوددارد بعد از مسیحیت بیش از سایر ادیان است)
ندای امر بهائی که ندای روشنفکری بود به دلائلی که خواهیم دید با منافع کسانی که مردم را اسیر زنجیر جهل وخرافات می خواستند ساز گاری نداشت لذا به کشتار مؤمنین آن پرداختند و برای توجیه مظالم خود آنان را در هر دوره ای به اتّهامی خاص متّهم کردند.
در دوران قاجاریّه بهائیان را دشمنان اسلام خواندند و با این افتراء واهی هزاران تن از آنان را به قتل رساندند گاه گفتند که بهائیان ساخته امپراطوری روسیّه اند و در زمانی دیگر شایع می کردند که دست پرورده انگلیس اند و با اینکه بعد ها بعد از گذشت زمان لازم اسناد وزارت خارجه انگلیس در اختیار مردم قرار گرفت و یا از زمانی که اوراق سفارت آمریکا بعد از دوران پهلوی بدست انقلا بیون افتاد هر چه کوشیدند نتوانستند سند و مدرکی که دالّ بر ارتباط جامعه بهائی با قدرت های بزرگ باشد بیابند ولی هنوز هم این اتّهامات را تکرار می نمایند. علاوه بر اتّهامات سیاسی بهائیان را به عدم اعتقاد به مسائل اخلاقی و عفّت وعصمت متّهم کردند بطوری که شما هیچ عمل غیر اخلاقی را نمی توانید مجسّم کنید که به بهائیان نسبت نداده باشند. این گونه اتّهامات هر چند توده جامعه را که تسلیم نظریات رهبران مذهبی خود بودند بدبین می کرد ولی بهائیان را در ایمان خویش راسخ تر می نمود زیرا آنان خود شاهد بودند که در داخل جامعه و در آثار بهائی تا چه اندازه بر مسائل اخلاقی تأکید می شود و می دیدند که توجّه به مسائل اخلاقی و تزکیّه نفس به حدّی است که تقریباٌ مطلب اصلی تمام کتب و موضوع کلیّ تمام آثار بهائی را تشکیل می دهد و آنان به اندازه ای به صداقت و خلوص وصمیمیّت مأمورند که حتّی کتمان عقیده را به قصد احتیاط و خوف از مجازات برنمی تابند و برای این چند روزه حیات آن اندازه اهمیّت قائل نیستند که برای حفظ آن پا از دائره صداقت بیرون نهند.
از اتّهامات دیگر عدم علاقه بهائیان به ایران است در حالی که ده ها جا در آثار بهائی از ایران تجلیل شده ومکّرر بهائیان به خدمت به ایران تشویق شده اند. حضرت عبدالبها می فرمایند:
· اگر نفسی موفّق به آن گردد که خدمت نمایان به عالم انسانی علی الخصوص به ایران نماید سرور سروران است و عزیز ترین بزرگان. این است گنج روان و این است ثروت بی پایان.
و در مناجاتی آمده است:
· پروردگارا... این کشور را بهشت برین ساز.
و باز می فرمایند:
· مستقبل ایران در نهایت شکوه و عظمت و بزرگواری است زیرا موطن جمال مبارک است جمیع اقا لیم عالم توجّه ونظر احترام به ایران خواهند نمود و یقین بدانید چنان ترقّی نماید که انظار جمیع اعاظم و دانایان عالم حیران ماند.
ایرانیان بهائی نه تنها ایران رابه مناسبت اینکه زاد گاهشان هست می پرستند که البته امری است طبیعی، بلکه به عنوان زاد گاه دیانتشان نیز به آن عشق می ورزند. ابیات زیر از نعیم سدهی شاعر بهائی گویای این حقیقت است:
· گشت حق از تو ظاهر ای ایران کنز مخفی عیان شد از ویران
· ناز کن ناز بر همه عالم فخر کن فخر بر همه کیهان
· دوست می دارمت که پیغمبر گفت حبّ الوطن من الایمان
باز به همین دلیل بهائیان غیر ایرانی نیز عاشق ایرانند. نوشته زیر از شادروان سیّد محمّد علی جمالزاده که ازکتاب سر وته یک کر باس نقل می گردد گویای این حقیقت است.
· همان اوقاتی که در ژنو اقامت داشتم روزی کاغذی برایم آوردند ومعلوم شد از طرف یک خانم آمریکائی است که ابداً نمی شناختم واز همان شهر نوشته بود که چون عید ملّی ایرانیان در پیش است ودر محفل بهائیان شهر ژنو به رسم معمول همه ساله در این روز جشن مختصری تر تیب می دهیم آیا برای شما ممکن است که در آن مجلس حاضر شده در باب این عید برای ما کنفرانسی بدهید؟ هرچند بهائی نبودم ولی چون پای ایران و نوروز باستانی در میان بود با کمال میل به مجلس مز بور رفتم و کنفرانسی را که حاضر نموده بودم خواندم. حضّار مجلس عبارت بودند عموما از جمعی از زنان سوئیسی و فرانسوی و آمریکائی ویک نفر خانم روسی که گویا نائب رئیس محفل بها ئیان بود. پس از ختم کنفرانس تمام اهل مجلس از زن و مرد صورتها را به طرف ایران بر گرداندند و برای حفظ و رستگاری و ارجمندی این مملکتی که مرز و بوم پیغمبر آنهاست دعای خیر نمودند و من نیز با دیگران هم صدا شده و آمین گفتم...»
در سالهای اخیر نیز بهائیان با وجود لطمات زیادی که درایران دیدند در نقاط مختلف جهان به تجلیل وتکریم زبان و فرهنگ ایرا ن مشغولند و وجود انجمن هائی چون انجمن دوستداران فرهنگ ایرانی در آمریکا و انجمن فرهنگ و هنر ایران در اروپا و انجمن های مشابه در برزیل و سایر نقاط شاهد این مدّعاست.
در دوران پهلوی نیز بهائیان از بیشتر حقوق اجتماعی محروم بودند حقّ انتشارات نداشتند، به ازدواجشان رسمیّت نمی دادند، (در حالی که در تمام کشور های آزاد دنیا مراسم ازدواج بهائی رسمیّت دارد.) حقّ داشتن مرکز عبادت نداشتند، حقّ پاسخگوئی به مطالبی که بر علیه آنان نوشته می شد نداشتند و اگر نیز پاسخی به نوشته ای می دادند هیچ نشریّه ای آنرا منتشر نمی کرد یا اجازه نداشت که منتشر نماید.متاسّفانه هیچ کس به این مظالم آشکار توجّه نداشت ولی اغلب بهائی بودن طبیب شاه را وسیله تبلیغات بر علیه بهائیان قرار می دادند و هنوز هم می دهند یعنی به جای آنکه به حقوق یک جامعه توجّه کنند به شرائط و شغل یک فرد می پرداختند در حالی که شرائط یک فرد هیچ گاه نشان دهنده وضع حقوق یک جا معه نیست. به عنوان مثال شاه های قاجار نیز طبیب یهودی داشتند ولی در همان زمان کلیمی ها در خیلی از شهر ها به دستورعلمای مذهبی مجبور بودند روز های بارانی نوار زردی به نام یهودانه بر بازوی خود ببندند تا مسلمانان از تماس با آنان نجس نگردند.
از طرف دیگر وجود مر کز بهائی را در اسرائیل وسیله تبلیغات بر علیه جامعه بهائی قرار می دادند و آن را دلیل وابستگی بهائیان به اسرائیل می دانستند و سبب تحریک احساسات توده جامعه بر علیه بهائیان می شدند در حالی که سال ها قبل از تشکیل حکومت اسرائیل دو قدرت بزرگ منطقه یعنی دولتهای ایران و عثمانی حضرت بهاء الله وهمراهان را از طهران به بغداد و بعد از بغداد به استانبول و از استانبول به ادرنه وسر انجام درسال۱۸۶۸به عکّا تبعید کردند که در آن زمان در حوزه حاکمیّت حکومت اسلامی بود و در همان شهر حضرت بهاءالله دارفانی را وداع کردند لذا آن منطقه برای بهائیان از اماکن مقدّسه بوده و مرکز جهانی بهائی می باشد ولی دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸یعنی حدود ۸۰ سال بعد از ورود حضرت بهاء الله به آن منطقه تشکیل گردید.
بعد از انقلاب نیز با آنکه انتظار م یرفت در حکومتی اسلامی حقّ و عدالت بیشتر رعایت شود وضع بدتر شد و همان اتّهامات دوران قبل با خشونت و بی عدالتی بیشتری رخ گشود بدون آنکه مانند گذشته حقّ جواب دادن داشته باشند واکثر این اتّهامات با کلماتی غیر مؤدبانه و تحقیر وتوهین همراه بوده است که حدّ اقل آن بکار بردن عنوان فرقه ضالّه است که پیش از کلمه بهائی به کار می برند.اگر این مدّعیان انصاف و عدالت معتقد به گمراه بودن بهائیان هستند آیا اخلاقاٌ مجاز می باشند جامعه ای را که عنوانش در تمام مجامع بین المللی و دائرةالمعارف ها بهائی یا دیانت بهائی است فرقه ضالّه بنامند؟ آیا عدم اعتقاد این افراد به دین بودن آیین بهائی و الهی بودن مؤسّسش کافیست که به آن عنوان فرقه بدهند؟ و آیا در این صورت به چند ین بلیون پیروان ادیان قبل از اسلام که حضرت محمّد را از جانب خدا نمی دانند حقّ می دهند که مسلمانان را فرقه ضالّه یا ضالّه (گمراه) بنامند؟ ویا اگر کسی به فلسفه ادیان و الهی بودن هیچ یک از آنها معتقد نیست پس چه وجه تمایزی در میان آنهامی بیند که یکی را دین خطاب می کند ودیگری را فرقه؟ این نوع تبلیغات همراه با ندادن اجازه جواب طی سال ها آنقدر زیاد بوده که در ذهن کسی نیز که از رؤسای کمونیست ها در ایران بود تأثیر گذاشت بطوری که درکتابش می نویسد دیانت بهائی دینی ساختگی است و کسی نبود از این نویسنده محقق. بپرسد از نظر شما که به خدا و پیغمبر عقیده ندارید تقسیم ادیان به ساختگی وغیر ساختگی چه معنی دارد؟ و اصولاّ در مکتب شما دین غیر ساختگی یعنی چه؟
در دوران بعد از انقلاب این مظالم از حدود وارد آوردن اتّهام وافتراء گذشت و به تخریب و کشتار واخراج انجامید که به ذکر پاره ا ی از آنها می پردازد.
۱- آتش زدن و تخریب منازل ومحل کسب، قبرستان ها وجلو گیری از دفن اموات در تعداد زیادی از نقاط ایران از جمله: وادقان، جوشقان، جاسب، ده بید، آباده، نوک بیرجند، بشرویّه، منشاد، رستاق، شهسوار، بهنمیر، عربخیل، بابلسر، سیسان وده ها نقاط دیگر
۲- عده زیادی ازبهائیان را به اتّهامات واهی نادرست زندانی نمودند.
۳- جوانان بهائی رابه دانشگاه ها راه نمی دهند.
۴- هزاران نفرازکارمندان بهائی را اخراج نمودند و حقوق بازنشستکی باز نشستکان بهائی را به بهانه آنکه بهائی از بیت المال نباید وجهی دریافت نماید قطع کردند در حالی که حقوقب ازنشستگی بیت المال نیست بلکه وجهی است که خود کارمند در دوران خدمت پرداخته است.
۵- اماکن متبرّکه وتاریخی بهائی و کلیّه املاک ومؤسّسات مربوط به جامعه بهائی را از قبیل مراکز اداری، بیمارستان وخانه های سالمندان و بینوایان و حتی گورستان ها را تصرّف کردند (والبته دراین اماکن غصبی نماز گزاردند) و برای توجیه اعمال خود دلائلی مضحک ارائه دادند. یکی از موارد آن رأی دادگاه انقلاب اسلامی مرکز، شعبه۱ درمورد بیمارستان میثاقیّه است که از تأسیسات خدماتی جامعه بهائی بود در این رأی آمده است:
· ...مؤسّسین بیمارستان میثاقیّه...پیروان فرقه ضالّه بهائیّت هستند با وابستگی به رژیم منحط پهلوی بیمارستان مزبور (دراصل حکم مذبور) به یک مرکز عمده بهائیّت و تبلیغات ضدّ اسلامی در آورده اند و با کسب در آمد های هنکفت نامشروع کمک های مالی متعدّدی به بیت العدل اسرائیل نموده و در جهت حفظ منافع امپریالیزم و صهیونیسم بین المللی کوشیده اند. دراین بیمارستان که بسیار معظم ودارای تشکیلات مهمّ و مفصّلی می باشداوّلین دانشکده بهائی رسمی تحت پوشش آموزشگاه عالی پرستاری تأسیس شده... اهمیّت این آموزشگاه برای تشکیلات بهائی به اندازه ای بوده است که سالیانه مبلغ دوملیون ریال بلاعوض به این بیمارستان پرداخت می نموده است...
اولاً معلوم نیست که در یک کشور اسلامی تبلیغات ضدّ اسلامی چطور می تواند درآمد هنکفت داشته باشد و تازه اگر بیمارستان درآمدهای هنکفت داشت چه احتیاجی به کمک دو ملیون ریالی محفل روحانی ملّی داشت. واقعیّت این است که چون آموزشگاه کسر بودجه داشت محفل روحانی ملّی برای ادامه خدمات عام المنفعه فرهنگی سالیانه به آن کمک می کرد.
در ادامه رأی دادگاه آمده است: «.....در خصوص اداره این بیمارستان پروفسور منوچهر حکیم مدیر عامل این شرکت در صفحه ۱۲ گزارش ارسالی به محفل ملّی بهائیان ایران صراحتاً نوشته است (به لغت صراحتاً توجّه فرمائید) این بیمارستان تحت هدایت محفل مقدس ملّی همیشه برای تنفیذ پیام بیت العدل در برقراری حیات بهائی کوشا می باشد و معرّف اخلاق بهائی می گردد...» ملاحظه فرمائید که از نظر دادگاه چه جنایت بزرگی است که تشکیلات اداره کننده دیانتی پیروانش را توصیه به رعایت مسائل اخلاقی وحیات بهائی نماید و باز برای آنکه به عمق این گناه عظیم پی ببرید از هزاران اثر مربوط به حیات بهائی فقط دو مورد ذکر می گردد.
· باید به جمیع ناس به کمال محبّت وشفقت وبرد باری معاشرت کند و تکلّم نماید.[i] - حضرت بهاءالله
· تنزیه وتقدیس از اعظم خصائص اهل بهاست.[ii] - حضرت عبدالبهاء
۶- در بسیاری از نقاط کوچک تماس با بهائیان را ممنوع کردند و آنان را از خرید مایحتاج روزمره و حتّی رفتن به حمّام و سوار شدن به اتوبوس باز داشتند.
۷- در نوک بیرجند زن وشوهر بهائی را به صندلی بسته و آتش زدند.
۸- روزنامه کیهان درتاریخ ۵۹/۶/۱۸ می نویسد: «به حکم دادگاه انقلاب اسلامی یزد۷ مرد بهائی به جرم جاسوسی و خیانت به ملّت مسلمان ایران به مرگ محکوم وسحر گاه روز هفدهم شهریور در یزد تیر باران شدند....» ودر توجیه این جنایت می نویسد: «مرکز اسنادملّی انقلاب اسلامی صراحتاٌ محفل بهائیان یزد را یکی از ارکان جاسوسی دانسته..» ملاحظه کنید که چه شاهدی از این بالا تر وقابل اعتمادتر (موضوع شاهد شغال و بقیه داستان). ولی متاسّفانه کسی نبود که بپرسد که آخر این هفت جاسوس در شهر کویری یزد چه می کردند.
۹- اعضای محافل ملّی ایران ومحفل روحانی طهران را که افراد امین جامعه بودند بدون محاکمه به قتل رساندند.
۱۰- پروفسور منوچهرحکیم استاد دانشگاه را که هزاران طبیب برای ایران تربیت کرد وبه تصدیق دوست ودشمن مظهر اخلاق وانسانیّت بود و دکتر مسیح فرهنگی را که خاطره خدمات پزشکی او هنوز در ذهن گیلانیان زنده است و دکتر فرامرز سمندری استاد دانشگاه تبریز را که شهری شیفته اخلاق وانسانیّت او بود به دلیل بهائی بودن، به قتل رساندند.
۱۱-صد ها بهائی دیگر را در نقاط مختلف ایران به گناه بهائی بودن اعدام نمودند.
نکته جالب اینکه در مورد همه این افرا د از دختر ۱۵ ساله گرفته تا پیر مرد ۸۵ساله اتّهام جاسوسی مشترکاست و از عجایب اینکه اتّهام جاسوسی فقط برای یک کشور نبوده بلکه برای همه ممالکی که با ایران ارتباط داشتند در زمان های مختلف این اتّهام را وارد آوردند. روس وانگلیس و اسرائیل و آمریکا.و کسی نیست ازآنان بپرسد وقتی که طبق مدارک موجود دول مذکور، بعضی از رجال سرشناس مسلمان را برای تأمین منافعشان با پرداخت رشوه می خریدند دیگرچه احتیاجی داشتند که جامعه ای متشکّل از خانواده ها با بچه و زن ومرد با هزاران آثار و نوشته به وجود بیاورند و درسراسر دنیا پراکنده نمایند تا عده ای از آنان در ایران جاسوسی کنند واین هاچه جاسوسانی هستند که در همه دوره ها بطوری که ذکرشد تحت فشار بوده اند و هیچ گاه نوبت رفاه وآسایش شان نمی رسد، وچگونه است که در هیچ کشور دیگری متّهم به جاسوسی نشدند و چرا هیچ گاه عقیده خود را پنهان نداشته و نمی دارند و اگر از عقیده خود بر می گشتند فوراً اتّهام جاسوس بودن از آنان برداشته می شد و کشته نمی شدند. نکته حیرت آور اینکه یکی از اتّهامات همین مردمی که متّهم به جاسوسی برای اسرائیل می شوند پرداخت پول به اسرائیل است این از نوادر تاریخ است که کسی به کشوری پول بدهد تا بتواند برای آن کشور جاسوسی نماید. واقعیّت این است که بهائیان گاهی برای مخارج تعمیرات و نگهداری اماکن مقدّسه شان به اسرائیل پول می فرستادند کما اینکه شیعیان ایران نیز برای تعمیرات اماکن مقدّسه خود وجوهی به کربلا ونجف می فرستادند و این امر دلیل جاسوسی برای کشور عراق نبود.
هم وطن عزیز و ارجمند نکته مایه تأسّف این است که با وجود گسترش دیانت بهائی در جهان و بعد از گذشت ۱۶۳ سال از ظهور آیین بهائی اطّلاعات اکثر هم وطنان ما در مورد آن بسیار اندک و محدود به همین بد گوئی ها واتّهاماتی است که پاره ای از آن ها ذکر گردید. ومتأسّفانه اکثر افراد حتّی تحصیل کرده هم تحت تاثیر همین تبلیغات از هر گونه تحقیقی خودداری نمودند و این مسئله انگیزه تقدیم این یادداشت به شما گردیده است. منظور از تقدیم آن به هیچ وجه این نیست که شما اعتقادات بهائی را بپذیرید مخصوصاً در این ایّام که به علّت اعمال مدّعیان دین همه از دین وایمان بیزار شده اند بلکه منظور این است که با توجّه به شرائطی که در میهن ما پیش آمده اقلاً نسبت به فلسفه و اعتقادات بهائی آگاهی یابید و دلیل اصلی مخالفت و تبلیغات بر علیه این دیانت را که در ذهن وافکار افراد با حسن نیت نیز تاثیر سوء نموده دریابید.
بهائیان به همه ادیان احترام گذاشته وآن ها را آموزگاران یک مکتب می داند که متناسب با پیشرفت بشر و به اقتضای نیاز انسان در هر برهه ای از زمان به اراده الهی ظهور می نمایند.
بهائیان معتقد هستند که اگر خداوند در هر دوره ای پیامبرانی را با تعالیم متناسب با آن دوره برای هدایت بشر می فرستد همان طوری که تا کنون فرستاده است دلیلی ندارد که این لطف و فیض الهی به پیامبر بخصوصی ختم گردد واگر در هر ظهوری در گذشته اکثریّت پیروان دین قبلی نه تنها به پیامبر جدید ایمان نیاوردند بلکه به آزار واذیّت پیروانش پرداختند دلیلش را باید در غفلت آنان و یا تبلیغات و تلقینات رهبران مذهبی شان که ظهور جدید را موجب کاهش نفوذ ومغایر منافعشان در جامعه می پنداشتند جستجو کرد شرائطی که برای آیین بهائی نیز پیش آمد. اعتقادات و تعالیم بهائی که شمّه ای از آن را در زیر ملاحظه خواهید نمود اگر هم مورد قبول قرار نگیرد مطالبی نیست که این همه ظلم و کشتار و کینه توزی را ایجاب نماید.
اصول اعتقادات بهائی با اصول عقائد سایر ادیان یکی است ولی احکام و تعالیمش متناسب با اوضاع زمان و رفع نیاز جوامع بشری در این عصر صادر شده است:
بهائیان به وحدانیّت خداوند معتقدند و پیامبران را مظاهر صفات باریتعالی می دانندکه به اقتضای زمان وبه مشیّت الهیّه جهت هدایت انسان ها در هر دور و زمانی ظهورنموده وخواهند نمود.
بهائیان اعتقاد دارند که بشر در سیر تکامل خود به مر حله اعلای وصول به وحدت عالم انسانی خواهد رسید و همه کوشش های آنان باید در جهت رسیدن به این مرحله که هدف نهائی دیانت بهائی است باشد.
ازنظر بهائیان کلیه افراد بشراز ملّیت ها ونژادها و رنگ ها و اجناس متساوی الحقوق اند.
در تعلیمات بهائی تشبّث به جنگ و زور و کشتار مردود است وحلّ مسائل دنیا باید به طریق محبّت ومشورت باشد. «زیرا عالم به محبّت خلق شده وکلّ به وداد و اتّحاد مأمورند.»
ترک تعصّبات جاهلیّه اعم از تعصّب مذهبی، نژادی، سیاسی وملّی از نظر بهائیان لازمه وصول به صلح حقیقی و وحدت عالم انسانی است.
بهائیان به جامعه بشری اعلام می کنندکه «مذهب الهی از برای محبّت واتّحاد است آن را سبب عداوت واختلاف منمائید.»
به اعتقاد بهائی علم و دین باید موافق یکدیگر و مانند دوبال که برای پرواز عالم انسانی ضروری است باشند.
بهائیان رفاه و سعادت عالم انسان را موکول به تعدیل معیشت عمومی می دانند.
ازجمله تعالیمی که طرحش در زمان خود وحتی امروزه حالت انقلابی دارد و تا حد زیادی کینه توزی و مخالفت رهبران دینی را توجیه می نماید تعالیم زیر است:
منع مداخله در کار دیگران درحالی که «امر به معروف ونهی از منکر» از اصول پذیرفته شده جامعه مذهبی آن زمان و بهانه دخالت درکار دیگران بود (و هنوز هم هست).
تجلیل از موسیقی زمانی که اغلب علماء آن راحرام می دانستند.
منع دست بوسی (درحالی که بوسیدن دست علماء وسیله تشخّص آنان بود)
منع تعدّد زوجات
منع استفاده از خزینه حمام های عمومی.(در حالی که با وجود بهداشتی نبودن خزینه ها استفاده از آن ها را از نظر مذهبی لازم می شمردند.)
منع تقیّه (یعنی نهی از دروغگوئی ولو اینکه منافع شخص ایجاب نماید)
تساوی حقوق زن و مرد (که یکی از مظاهر آن ظهور بانوئی چون طاهره بود که به فتوای یکی از مجتهدین به قتل رسید)
تحرّی حقیقت وترک تقالید (منع تقلید از دیگران در امور دینی)
منع نماز دسته جمعی (یعنی در آیین بهائی نماز خواندن احتیاج به رهبری فرد دیگری ندارد. تنها نمازی که بطور جمعی خوانده می شود نماز میّت است که مرده در جلو قرار می گیرد وپیشنمازی در میان نیست)
واز همه مهمتر حذف شغل مذ هبی است یعنی در جامعه بهائی امور اداری جامعه توسّط کسانی اداره می شود که سالی یک بار توسّط افراد جامعه انتخاب می گردند واز جمله انجام مراسم مذهبی مثلاً مراسم تدفین و نماز میّت یا انجام مراسم عقد را افرادی که انتخاب شده اند با وجودی که مشاغل مختلف دارند اجرا می کنند. که ممکن است از بانوان یا آقایان باشند ولی این کار را به عنوان یک شغل انجام نمی دهند و از این بابت مزدی در یافت نمی نمایند یعنی راه سوء استفاده مادی در امور مذهبی و روحانی بسته شده است.
نفس ظهور دیانتی جدید و مواردی که ذکر شد علّت اصلی کینه توزی ها بود ولی هیچ گاه به عنوان دلیل مخالفت ها مطرح نشد وهیچ گاه تعالیم بهائی را مطرح نکردند و کتاب های بها ئی را که متضمّن اعتقادات بهائی است اجازه انتشار ندادند و یا خود منتشر نکردند (زیرا بیم آن داشتند که طبقات روشنفکر و تحصیلکرده را جلب نماید کما اینکه در ایران در صد بهائیان نسبت به کلّ جمعیت یک درصدولی درصد دانشجویان بهائی نسبت به کلّ دانشجویان حدود ده درصد بوده است) ولی در عوض به نشر اکاذیب واتّهامات خلاف حقیقت بطوری که دیدیم پرداختند. بیان این اتّهامات هرچند از طرف کسانی که منافعشان با پیشرفت دیانت بهائی مورد تهدید قرار می گرفت قابل درک بود ولی قبول و تکرار آن توسّط جامعه روشن فکر هیچ گاه برای نگارنده قابل توجیه نبود و آنان جز در یکی دو مورد استثنائی نسبت به مظالم وارده به جامعه بهائی لااقل به عنوان افرادی که به حقوق بشر معتقدند اعتراضی نکردند ولو اینکه اعتقادات و تعالیم آن را قبول نداشته باشند.
هموطن ارجمند بسیاری از شما اگر اقوام یا دوستان بهائی نداشته اید لابد با بعضی از بهائیان آشنا بوده اید و حسن رفتار وصداقت و امانتشان را ستوده اید وحتّی تأسّف خورده اید که چنین شخصی با این صفات پسندیده حیف که بهائی است. آیا زمان آن نرسیده که با توجّه به حوادث سالهای اخیر ریشه های مخالفت و مظالم وارده به جامعه بهائی را در یابید؟ و در باره اعتقادات آن مطالعه فرمائید تا قضاوت شما در باره آن متکّی به مطالعات خودتان باشد نه افرادی که از بیم از دست رفتن منافعشان بر علیه جامعه بهائی تبلیغ می کنند.
این یادداشت را با یاد مردان و زنانی به پایان می برم که در نهایت مظلومیّت درراه اعتقادات خویش که اساسش بر خدمت ومحبّت به عالم انسان است جان باختند. عده ای ازآنان را از نزدیک می شناختم در میان آنان از دختر ۱۵ ساله که گناهش معلّمی درس اخلاق بچه هابود تا پیر مرد۸۵ ساله کشاوز که اتّهامش جاسوسی بود. و از استاد دانشگاه طهران گرفته تا کشاورز یزدی دیده می شدآنان نه باکسی مبارزه و دشمنی داشتند نه عضوحزبی بودند نه مال کسی را خورده بودند گناهشان فقط محبّت بود. محبّت به همه مردم حتّی به کسانی که به دستور آنان به میدان اعدام کشیده شده بودند ویا مجری حکم اعدام بودند. تردیدی ندارم که ارواح پاک این بی گناهان ارواح پاک دیگری را به دریافت حقایق یاری خواهد نمود.
با تقدیم احترام
--------------------------------------------------------------------------------
 
 
[i] گلزار تعالیم بهائی صفحه۲۵۸
 
[ii] گلزار تعالیم بهائی صفحه ۱۲۵

مقاله قبلی

مقاله بعدی

نظر خود را بنویسید