×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
ولوله در شهر ۱ولوله در شهر ۲ولوله در شهر ۳طلوع عشق
نگاشته هادیدگاه هانکته ها
آثار بنیانگذاران دیانت بهائیپیام های بیت العدل اعظمگزارش ها و بیانیه هاآثار نویسندگان بهائی

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twitter
×
ولوله در شهر - شمارۀ اولولوله در شهر - شمارۀ دومولوله در شهر - شمارۀ سومطلوع عشق
سایت "بهائیان ایران" سایت رسمی جامعۀ بهائی ایرانگلچین پیام های بیت العدل اعظمسرویس خبری جامعۀ بهائیعالم بهائی: جامعۀ جهانی بهائیزندگی حضرت بهاءاللهکتابخانۀ بهائیعهد و میثاقآئین بهائیدنیای بهائینقطه نظرنگاهکسروی و کتاب «بهائی گری»پروژه های بهائیسایت جامعۀ جهانی بهائیسایت ضیافت نوزده روزهتلویزیون نوینرادیو پیام دوستسایت تعلیم و تربیتسایت ازدواج بهائی
در خصوص تحرّی حقیقت
1387/10/04

ولوله در شهر ۱

 
نگاهی به ویژه نامه ایّام روزنامه جام جم درباره بهائیان
ا. جوان
سردبیر محترم روزنامه جام جم و سایر افرادی که در تهّیه ویژه نامه ایّام همکاری نموده اند،
مجموعه شصت و چهار صفحه ای که شما تهیّه نموده بودید موجی از مباحثات و گفتگو را در بین مردم ایران آغاز نموده است. مردم ایران سالهاست که از اطّلاع رسانی صحیح در خصوص دیانت بهائی محرومند. روش کسانی که پیش از این زمام رسانه ها و انتشارات را در دست داشتند این بود که مسأله بهائیان تا حد ممکن مسکوت بماند و کوچک جلوه کند تا این آیین رفته رفته از اذهان مردم ایران محو شود. این سیاست که بیش از یکصد و شصت سال توسط حکومتهای مختلف دنبال شد تنها توانست سیر رشد و گسترش آیین بهائی را در کشور مقدّس ایران اندکی کند نماید. اما بهیچ وجه نتوانست اذهان کنجکاو و علاقه مند جوانان ایرانی را از جستجوی حقیقت باز دارد.
با گسترش روزافزون وسائل ارتباط جمعی و دستیابی جوانان ایرانی به این ابزارهای اطّلاع رسانی علی رغم سانسور شدید و محدودیّتهای فراوانی که هنوز هم بر این وسایل اعمال می شود، نسل جدید ایرانیان رفته رفته بر عظمت و شکوه آیینی که در دل سرزمینشان رشد و نمو کرده و اکنون در تمامی کشورهای جهان انتشار یافته است، پی می برند. جوان ایرانی با سایقه حقیقت جوئی خود، علی رغم همه بندها و زنجیرهائی که بر چشم و دهان و گوش و اندیشه اش زده اند، راهی به سوی نور حقیقت می جوید و از این همه بی عدالتی و تیرگی و شقاوت که جامعه پیرامونش را فراگرفته به تنگ آمده است. «برغم مدّعیانی که منع عشق کنند» بارقه آفتاب حقیقت که در تعالیم جانبخش حضرت بهاءالله آشکار است، قلب من و تعداد روزافزونی از جوانان ایرانی را روشن نموده و از هر روزنه ای که در دیوار سهمگین سانسور پیدا شود، بدنبال نام و یاد محبوب جهانیان هستیم. پر واضح است که پافشاری لجوجانه متعصّبین نادان بر ادامه سیاست سرکوب و سانسور تنها شوق و اشتیاق تشنگان راه حق و حقیقت را دامن زده، و بی تعارف، امید آنان که اضمحلال آیین بهائی را در خیال می پروراندند به یأس مبدّل ساخته است.
در دو سال گذشته، دشمنان این آیین مأیوسانه کوشیدند که با انتشار پراکنده اکاذیب و افترائآت در روزنامه های کثیر الانتشار، و چند برنامه رادیوئی، در عین حال که سیاست سانسور و سرکوب را دنبال می نمایند، در مقابل توجّه روز افزون ما جوانان ایرانی به دیانت بهائی سد و مانعی ایجاد نمایند. ولی گذشت زمان ثابت نمود که این سیاست نیز محکوم به شکست است و با اسبی چوبی نمی توان در میدان شهسواران و جانبازان ترکتازی نمود.
این بود که با بسیج همه امکانات و توانائیهای خود و خلق اکاذیب و افترائآت مبتکرانه در قالب ویژه نامه ایّام، این بار بکلی بر سیاست سانسور خویش مهر باطل زده و کوششهای مذبوحانه معاندین سابق را بی اعتبار ساخته و فصلی جدید در مبارزه با بهائیان را آغاز نمودند. این اقدام جدید خود دلیلی واضح بر ردّ فرضیّه های باطل دشمنان آیین پروردگار است. آنان در محافل خود چنین می گفتند که: بهائیّت یک بدعت است و بدعت با سکوت در مقابل آن از بین خواهد رفت. و نیز بارها در سخنرانی ها و خطبه ها اعلام می نمودند که بهائیان عامل بیگانگان هستند و حال که دست بیگانگان از کشور اسلامی قطع شده، خود به خود دست نشاندگان آنان نیز از بین خواهند رفت. اما گذشت زمان کذب مخالفان آیین بهائی را آشکار ساخت و انتشار این ویژه نامه در سطحی چنین وسیع و گسترده در سراسر ایران و پخش رایگان آن در اماکن و ادارات مختلف نشان می دهد که بطلان آن ادعا ها اکنون بر گویندگان آنها نیز ثابت شده است. پس از صد و شصت سال توطئه سکوت، جامعه ای دینی، گسترده در پهنه جهانی، پر شور و با نشاط، پویا و بالنده در مقابل چشمان آنان قد بر افراشته است.
سردبیر محترم، در سرآغاز سخن خود، ما جوانان را مورد خطاب قرار داده و دعوت به تحرّی حقیقت نموده است. از شما می پرسیم آیا راه و رسم تحرّی حقیقت یک طرفه به قاضی رفتن است؟ آیا نباید در مقابل انتشار اتّهامات و افترائآت فرصت پاسخگوئی به طرف مقابل داد؟ آیا قانون مطبوعات چنین حقّی را به بهائیان نمی دهد؟ شما خود مطّلعید که جوانان ایرانی اعم از بهائی و غیر بهائی از زمانی که چشم باز می کنند، از طریق مدارس و رادیو و تلویزیون و مطبوعات و کتب و جراید بمباران اطّلاعاتی می شوند و اسلام بعنوان تنها دین حق و آخرین دین به آنها ارائه می گردد. هرکس که بخواهد تحقیق و بررسی منصفانه در باره این مدّعا نماید از همان ابتدا زبانش بسته و قلمش شکسته می شود. با این حال چگونه ما را دعوت به تحرّی حقیقت می نمائید؟ آیا منظورتان از تحرّی حقیقت اینست که حرفهای شما را که هزاران بار شنیده ایم و خوانده ایم و بطلان آن در عمل بر ما آشکار شده است، باز هم بخوانیم و بشنویم و باور کنیم؟
جناب سردبیر محترم، بهائیان از کودکی فرزندان خود را به تحرّی حقیقت تعلیم می دهند. آنان فرزندان خود را تشویق می کنند که تورات و انجیل و قرآن را با علاقه بخوانند و فرا گیرند. آنان به فرزندان خود می آموزند که دین ارثی نیست و باید با تحقیق و تتبّع آن را پذیرفت. هیچ یک از فرزندان بهائیان دین خود را به اجبار نپذیرفته است، حکم ارتداد در دیانت بهائی وجود ندارد و اگر فردی بهائی بخواهد دین دیگری اختیار نماید مرتد به حساب نمی آید. البته تحرّی حقیقت تنها در انتخاب دین نیست بلکه در تمامی موارد افراد باید تحرّی حقیقت نمایند و با بررسی و مطالعه و مشورت با یکدیگر به حقیقت هر مطلبی پی برند. بعنوان حسن ختام قسمتی از خطابات مبارکه حضرت عبدالبهاء در خصوص تحرّی حقیقت را زیب این مقال میسازیم:[i]

 

(اول اساس بهاء اللّه تحرّی حقیقت است) یعنی باید نفوس از تقالیدی که از آباء و اجداد موروث مانده منزّه و مقدّس گردند * زیرا موسویان تقالیدی دارند زردشتیان تقالیدی دارند مسیحیان تقالیدی دارند بودائیها تقالیدی دارند * هر ملتی تقالیدی دارد گمان می کند که تقالید خودش حق است و تقالید دیگران باطل * مثلاًموسویان گمان میکنند تقالید خودشان حق است و تقالید سائرین باطل * ما می خواهیم بفهمیم کدام یک صحیح است جمیع تقالید که صحیح نیست * اگر به تقالیدی تمسّک داشته باشیم مانع است که تقالید دیگران را درست تحرّی نمائیم * مثلاً شخص یهودی چون معتقد و متمسّک به تقالید موسویان است ممکن نیست بفهمد دیگران حق هستند * پس باید تقالید را بریزد و تحرّی حقیقت بکند و شاید حق با دیگران باشد * پس تا ترک تقالید نشود حقیقت جلوه ننماید *.... مجوسی می گوید من حقّم یهودی می گوید من حقّم مسیحی می گوید من حقّم بوذی می گوید من حقّم چگونه می شود حق ظاهر شود * پس باید موسوی ترک تعصّب بکند مسیحی ترک تعصّب بکند بوذی ترک تعصّب بکند تا این قسم نشود ممکن نیست حقیقت ظاهر شود * شخص کامل عاقل که طالب علم است علم مطلوب اوست هر کس بیان کند، نور محبوب اوست در هر زجاج بدرخشد، گل محبوب اوست در هر زمین که بروید * نیّر اعظم فیض بخش الهی است از هر مطلعی طالع شود * نباید تعصّب داشت بلکه باید عاشق آفتاب بود خواه از مطلع موسوی طالع شود خواه از مطلع محمّدی خواه از مطلع عیسوی آفتاب آفتابست * پس حقیقت مقصود انسان است از هرکس بشنود * اینست مسئله تحرّی حقیقت * نتیجه این بحث چه می شود نتیجه اینست که جمیع ملل عالم باید آنچه شنیده اند بگذارند نه بهیچ ملّتی متمسّک باشند و نه از هیچ ملّتی متنفرّ * شاید آن ملّتی را که متنفرّ است آن حق باشد و آن ملّتی که بآن متمسّک باطل باشد وقتی که آنها را ترک کرد نه ملّتی را متمسّک نه ملّتی را متنفرّ آن وقت تحرّی حقیقت می کند و عاقبت ملاحظه می نماید که حقیقت ادیان الهی یکی است اختلاف در تقالید است تحرّی حقیقت سبب می شود که جمیع بشر متّفق می شوند * این یک اساس از اساس بهاء اللّه است *

 

 

[i] خطابات مبارکه جلد 1 صفحه 139

 

 

 

مقاله قبلی

مقاله بعدی

نظر خود را بنویسید