دركتاب باغبانان بهشت خدا، از دو خبرنگارفرانسوی غیربهائی به نام های فیلیپ گوویون وكولت ژوویون، صص 169تا 172، نظرات دكترجمیل ضیاب یكی ازعلمای برجستۀ فلسطینی را كه دریكی ازمساجد مسلمانان آمریكا سمت مفتی را داراست دربارۀ دیانت بهائی وبهائیان نقل می كند. ازجمله می نویسد: «دكتر ضیاب دربتانیّه، نزدیك اورشلیم به دنیا آمده است. پدراو تحصیلات خود را در دانشگاه الازهر قاهره به اتمام رسانیده بود. او یكی ازاعضای شورای عالی اسلامی دراورشلیم بود. دكترضیاب درسال 1946 امتحانات دورۀ عالی فلسطین دررشتۀ فقه ومطالعات اسلامی وزبان عربی كه همپایۀ دانشگاه الازهر می باشد، با موفّقیّت گذرانیده و ده سال بعد دكترای خودرا ازكالج مطالعات علوم الهی (ماوراءالطّبیعه) درشیكاگو به دست آورد.» به نقل ازوی دربارۀ دیانت بهائی می نویسد:
...وقتی بعضی از این روزنامه هائی را كه مسلمان ها می نویسند می خوانم، خیلی تعجّب می كنم. این ها می گویند بهائیان جاسوس اسرائیل هستند وعلّتش را هم چنین توجیه می كنند كه معابد خود را درخاك اسرائیل بنا كرده اند. آنها این حقیقت را ندیده می گیرند كه عبادتگاه های بهائی درزمانی كه فلسطین تحت حكومت امپراطوری عثمانی و بعد ازآن تحت الحمایۀ دولت انگلیس بود، در این كشور بنا وتأسیس شده بود. وقتی اسرائیلی ها آمدند، آنها برخلاف دیگران خانه وكاشانۀ خود را ترك نكردند واكثریّت شان درآنجا ماندند. اگربخواهیم جانب انصاف را رعایت كنیم می بینیم كه درعكّا وحیفا مسجد و كلیسا هم هست، امّا نمی توانیم به این خاطرمسیحیان ومسلمان ها را متّهم كنیم وآنها را جاسوسان وعمّال اسرائیل بنامیم. خودمن مسلمان هستم نه بهائی، ولی باید جانب انصاف را گرفت وقتی مسلمان ها چنین اتّهامّاتی به بهائیان وارد می كنند، احساس می كنم وظیفه دارم به آنها جواب بدهم. دین بهائی نزدیك ترین دیانت به اسلام است زیرا هدف غائی اسلام رامبنی بر وحدانیّت خدای یكتا قبول دارد وبا ما دراین اعتقاد سهیم است. ازسال 1948كه به آمریكا آمده ام هنوزبه یك بهائی برنخورده ام كه سخنی كه دالّ برمذمّت اسلام باشد برزبان براند، بلكه برعكس آنها حضرت محمّد ص را به پیغمبری قبول دارند، قرآن را كتاب آسمانی می دانند وتعالیم اسلام را با دیدۀ تحسین وستایش می نگرند...این طایفه نه تنها مرتد نبوده و نیستند، بلكه بر اثر تعالیم آیین بهائی به درجۀ قبول حضرت محمّد ص به پیامبری و قرآن به عنوان كتاب آسمانی فائز گردیده اند، درست است كه اصول اعتقاداتشان عیناً شبیه عقاید اسلامی نیست، معهذا مسلمانان وظیفه دارند كه حدّاقلّ به صرف رعایت ادب آنها را به عنوان نزدیكترین دین به اسلام قبول و اذعان نمایند.
دكترضیاب دردنبالۀ اظهارات فوق مقالاتی را كه علیه بهائیّت در چندین نشریۀ مسلمان به چاپ رسیّده بود به باد ملامت و انتقاد گرفت وگفت:
من به خوبی به این امرپی برده ام كه بعضی ازاین مقالات بسیار بی اساس وبی پایه نوشته شده، هیچ گونه تحقیق وبررسی دربارۀ حقّ وحقیقت واثبات آن صورت نگرفته است. فكر می كنم آنهائی كه امروز قلم به دست گرفته وخود را اعلم علمای اسلام می خوانند باید بدانند كه توسّل به فحّاشی وتكیه برنكات منفی كسی را به جائی نمی رساند ومنفعتی عاید نمی كند. ما حقّ نداریم آنها را مرتد بخوانیم. اگرمسلمانی، مسیحی یا یهودی بشود و یا به كمونیسم و خدانشناسی روی آورد، اگر او را مرتد و از دین برگشته بخوانیم كلمۀ درستی اطلاق نموده ایم. امّا بهائیان را كه به راه خداپرستی ادامه می دهند، به خدای واحد اعتقاد دارند و حضرت محمّد ص راقبول دارند چرا باید مرتد بخوانیم مگر آنكه بخواهیم در تعریف این لغات تحریف و تغییر به عمل آوریم.
نكتۀ جالب آنكه نویسندگان ومحقّقان دیگری نیزكه در بارۀ صهیونیسم و مسألۀ فلسطین كتاب های معتبر ومستند نوشته اند، نظراتشان مؤیّد نظرات امثال این عالم فلسطینی ومخالف اكاذیب وافترائآت بهائی ستیزانِ ازكاسۀ آش داغترِ ایرانی است. ازجمله رجوع شود به: صهیونیسم، یوری ایوانف، ترجمۀ ابراهیم یونسی، چاپ سوم، انتشارات امیركبیر؛ دربارۀ فلسطین، ماكسیم رودنسون، ترجمۀ هزارخوانی، چاپ طوس؛تاریخ عرب درقرون جدید، لوتسكی، ترجمۀ بابائی، انتشارات چاپار.
نظر خود را بنویسید