برگفته از:
//www.bic.org/statements/tgyyr-rwsh-srkhwbhy-khyr-bhyyn-yrn-twst-hkhwmt-yrn
پیشگامان فکری ایرانی خواستار پایان «شرمساری تاریخی» سرکوب بهائیان هستند
۲ بهمن ۱۴۰۲
تغییر روش: سرکوبهای اخیر بهائیان
بیانیهای از جامعۀ جهانی بهائی ایران توسط حکومت ایران
ژنو—
آذر ۱۴۰۲
جامعۀ جهانی بهائی عمیقاً از تغییر روشهای حکومت ایران برای سرکوب جامعۀ بهائی- بزرگترین اقلیت غیرمسلمان این کشور- ابراز نگرانی میکند. بهائیان از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ مورد سرکوب بودهاند، بیش از ۲۰۰ بهائی اعدام شدهاند و امروز بهائیان در تمامی حوزههای زندگی مورد ستم قرار دارند. اما تغییر در نحوۀ رفتار حکومت ایران با بهائیان، نشانگر افزایش و تشدید سیاست سرکوب سیستماتیک علیه این جامعه است.
این بیانیه جزئیات روشهای جدید و بسیار خشنتری را که مسئولان برای سرکوب بهائیان استفاده میکنند شرح میدهد. این روشها شامل یورش به خانهها و تفتیش آنها، بازداشت، محاکمه، صدور حکم زندان، مصادرۀ زمین و املاک، نفرتپراکنی، محرومیت از حق تحصیل، و سلب حق تدفین و نقض حقوق پایهای شهروندی میشود.
جامعۀ جهانی بهائی معتقد است که هدف اصلی این روشهای جدید، ایجاد هراس و سردرگمی، محروم کردن از هرگونه حقوق شهروندی و به فقر کشاندن بهائیان، تداوم سرکوب و آزار افراد و القای احساس عدم اطمینان و در نتیجه سلب آرامش و امنیت زندگی روزمرۀ بهائیان است.
یورش خشونتآمیز به خانهها، تفتیش و بازداشت
طی چند ماه گذشته شاهد روند هر چه بیشتر نگرانکنندهای در سرکوب بهائیان ایران بودهایم. برنامۀ سیستماتیکی برای یورش به خانهها و دستگیریها در شهرهای سراسر کشور در جریان بوده است که یکی پس از دیگری از شیراز شروع شده و سپس به نوبت در یزد، اصفهان، و اخیراً در همدان، کرج و شیروان تکرار شده است. از مهرماه، ۴٠ بهائی دستگیر شدهاند و خانههای نزدیک به ۱۰۰ خانواده مورد حمله و تفتیش قرار گرفته است.
یکی از نگرانکنندهترین روندها، رفتار خشن و توهینآمیز مأموران امنیتی با بهائیان در حین تفتیش و بازداشت بوده است. همچنین، افراد تحت بازجویی در بازداشتگاهها متحمل بدرفتاری فیزیکی و کلامی شدهاند.
برای مثال، در یکی از شهرها، وقتی مأموران به خانۀ یکی از خانوادهها یورش بردند، پسر جوان خانواده به رفتار خشن مأموران حین تفتیش اعتراض کرد، مأموران او را مقابل چشمان والدین و مادربزرگش که کاری از دستشان برنمیآمد به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند و دستهای او را با طناب پلاستیکی بستند به نحوی که دچار درد و جراحت شدید شد. در موردی دیگر، مادر خانوادۀ جوانی بعد از رساندن فرزندانش به مدرسه به خانه بازگشت و متوجه حضور ۴ مرد شد که در کوچه منتظر او بودند. وقتی که او در را باز کرد تا وارد خانه شود توسط مردان به داخل هل داده شد. آنها بدون نشان دادن حکم تفتیش خانه وارد شدند و بازرسی را آغاز کردند. در نمونۀ سوم، در حین یورش به خانه، با دستگیری و انتقال دختر خانواده به زندان، پدر خانواده دچار حملۀ قلبی شد.
و در یورشهای اخیر به خانههای بهائیان در همدان، مأموران مسلح و نقابدار به ۳۳ خانه که تعدادی از آنان خانههای زنان سالمند و بیمار، از جمله یک نفر مبتلا به آلزایمر و تحت مراقبت دائمی پرستار بود حمله کردند. وقتی در ابتدا این پرستاران از باز کردن در به روی مأموران امنیتی خودداری کردند، مأموران با شکستن در و پنجره وارد خانه شدند. مأموران این زنان سالمند و خانوادههایشان را مورد ارعاب و اهانت قرار دادند، خانههایشان را تفتیش و غارت کردند و حداقل در سه مورد، این نوع رفتار منجر به بستری شدن این سالمندان در بیمارستان به دلیل هراس و اضطراب شد. یکی از این زنان در حین تفتیش دچار سکتۀ قلبی شد و نیاز به احیای قلبی پیدا کرد. مأموران مسلح همچنین با نشان گرفتن اسلحه به سمت صاحبخانهها آنها را مورد ارعاب و تهدید قرار دادند.
این حملات به خانهها و تفتیشها با خرابکاریهای شدید همراه بود و منجر به غارت کامل خانهها شد. در برخی موارد مأموران کاشیهای سرامیکی کف زمین را از جای خود درآوردند، مبلمان را پاره کردند و حتی سازهای موسیقی را شکستند. در موارد دیگر، رفتوآمدها و فعالیتهای خانوادههای بهائی از طریق نصب دوربینهای مداربسته به سوی درهای خانهها کنترل شده است.
مسئولان پس از تفتیش بسیاری از خانهها، خانوادهها را تحت فشار قرار داده و تهدید کردند که اگر جزئیات آنچه بر آنها گذشته را برای دیگران تعریف کنند، با عواقب جدی بیشتری مواجه خواهند شد. مأموران همچنین فیلمهای تلفنهای همراه، دوربینهای مداربسته و سایر مدارک را پاک کردهاند تا تمامی شواهد مبنی بر اقدامات خود علیه جامعۀ بهائی را از بین ببرند.
در موج حملات اخیر علیه بهائیان، بیش از دو سوم از بازداشتشدگان، زنان بودهاند. بسیاری از آنها در دهه بیست یا سی عمر خود هستند و به اجبار از فرزندان خردسال خود جدا شدهاند. بسیاری از یورشها به خانههایی که فرزندان خردسال داشتند، در حضور کودکان صورت گرفت و موجب ترس و وحشت بسیار زیادی در خانوادهها شد.
در یکی از موارد اخیر، زن جوانی تنها به دلیل پیگیری از مقامات دربارۀ دفن مادربزرگش، بازداشت و به پنج سال زندان محکوم شده است. او پنج سال آینده را باید دور از دختر پنج سالهاش بگذراند. زن دیگری که دو فرزند دارد، اخیراً پس از گذراندن یک سال در بازداشتگاه، به ١٠ سال حبس محکوم شد.
بسیاری از افراد بازداشتشده، مدتهای طولانی در زندانهای محلی و برخی دیگر در بازداشتگاههای ویژۀ وزارت اطلاعات، بدون محاکمه در بازداشت به سر میبرند. در چند مورد افراد ماهها و در یک مورد بیش از ۲۴۷ روز، بدون محاکمه و بدون دسترسی به امکان آزادی به قید وثیقه، همچنان در بازداشت هستند. بازداشتشدگان در انتظار برگزاری دادگاه برای به اصطلاح «جرائمی» هستند که در سایر نقاط جهان ارائۀ خدمات اجتماعی در نظر گرفته و مورد تحسین واقع میشوند.
اتهامات دروغین و حبسهای شدید
دادگاهها، حکمهای حبس طولانی و ناعادلانه، به اتهامات واهی مانند «عضویت در فرقۀ ضالۀ بهائیت» یا اتهام بیاساس «اقدام اجتماعی به قصد تبلیغ فرقۀ ضالۀ بهائیت» برای افراد بهائی صادر میکنند. چندین بهائی به دلیل خدمات انساندوستانه از قبیل آموزش به کودکان بیسرپناه و محروم ایرانی و یا افغان و امدادرسانی به زلزلهزدگان، به زندانهای طولانیمدت محکوم میشوند. مسئولان حکومتی، خدمات سخاوتمندانه و فداکارانۀ اعضای جامعۀ بهائی در حمایت از نیازمندان را جرمانگاری میکنند.
در حال حاضر حداقل ۷۰ بهائی در بازداشت یا در حال گذراندن حکم زندان خود هستند که بیشترین تعداد در شش سال گذشته است و نشان از افزایش میزان سرکوب جامعۀ بهائی در دوران اخیر دارد. حدود ۱۲۰۰ بهائی دیگر در ارتباط با موارد مختلف آزار و اذیت حکومتی، یا درگیر روند دادگاه هستند و یا حکم آنها صادر شده و در انتظار اجرای حکم و احضار به زندان به سر میبرند. احکام صادره در دادگاهها نیز به طور فزایندهای سختگیرانهتر شده است و در هفتههای اخیر دهها بهائی مجموعاً به صدها سال زندان محکوم شدهاند.
بهائیان بازداشتشده مرتباً بازجویی میشوند و در آغاز بازجوییهای اخیر، چندین زندانی با تهدید، فشار و آزار و اذیت روانی مواجه شدهاند. در برخی موارد این تهدیدها منجر به صدمات جسمی برخی از زندانیان از جمله زنان شده است.
اخیراً، رفتار ناعادلانه با بازداشتشدگان، به ممانعت از مرخصی زندانیان برای ملاقات با عزیزانشان که در بستر مرگ هستند بسط پیدا کرده است.
بهائیانی که به قید وثیقه آزاد شدهاند، مجبور به تحمل وثیقههای بسیار سنگین به صورت نقدی یا تحویل سند املاک خود به عنوان ضمانت هستند. وثیقۀ بهائیان در حال حاضر به طور معمول بین ٢٠ تا ٨٠ برابر حقوق سالانۀ یک فرد با شغل دولتی در ایران است که بار مالی بسیار سنگینی را بر دوش این بهائیان و خانوادههای آنها وارد میکند. در یک نمونۀ اخیر، دختر جوانی در شیراز که در اوایل بیست سالگی است، مجبور به سپردن وثیقۀ ۸ میلیارد تومانی شد که مبلغ هنگفتی برای هر ایرانی عادی است.
سرقت حکومتی، محرومیت از تحصیل، و نفرتپراکنی
روند نگرانکنندۀ دیگر، نوع اشیایی است که از خانههای بهائیان مصادره میشود. در حالی که در تفتیشهای قبلی معمولاً کتابهای مقدس بهائیان، عکسها و دستگاههای تلفن همراه و رایانهها ضبط میشدند، در تفتیشهای اخیر هرگونه وجه نقد موجود و کارتهای بانکی، جواهرات شخصی و اقلام با ارزش دیگر، اسناد املاک، اسناد خودرو، اسناد هویتی و گذرنامهها و همچنین ابزارآلات تأمین معیشت بهائیانی که قبلاً با تعطیلی اجباری مشاغل و مغازههایشان مواجه بودهاند، مصادره شده است.
اقلام با ارزش مصادره شده غالباً معادل دهها یا صدها میلیون تومان بوده که اغلب تمام پسانداز زندگی آنها را شامل میشود. این داراییها به ندرت به افراد بازگردانده میشوند. این اقدام به منزلۀ سرقت حکومتی است. مصادرۀ ابزارآلات شغلی و اسناد ملکی به وضوح با هدف فقیر کردن و تضعیف بیشتر جامعۀ بهائی در شرایطی دنبال میگردد که اکثر شهروندان در سراسر کشور در وضعیت وخیم اقتصادی هستند.
در ۱۸ ماه گذشته شاهد تکرار مصادرۀ زمینهای روستایی و تخریب اموال بهائیان توسط حکومت ایران بودهایم، از جمله مصادرۀ زمینهای کشاورزی حاصلخیز و ارزشمند، تخریب خانهها و آواره شدن خانوادهها.
جوانان بهائی مدتها است از ورود به دانشگاهها یا مؤسسات آموزش عالی محروم بودهاند. اما یک ویژگی نگرانکنندۀ جدید که در سال تحصیلی جاری مشاهده شده این است که از دانشآموزان خواسته شده تا تعهدنامهای مبنی بر انکار مرجعیت مؤسسات دینی خود امضا کنند تا به آنها اجازۀ ورود به دانشگاه داده شود. این تعهدنامۀ حکومتی بهگونهای تنظیم شده که فرد در آن با انکار یکی از اصول اساسی اعتقاد بهائی، ایمان خود را انکار کند.
اخیراً شاهد افزایش آشکار نفرتپراکنی علیه بهائیان در ایران بودهایم. از جمله عاملان اصلی این جوسازی و تبلیغات منفی، خبرگزاریهای دولتی، به ویژه آنهایی که مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رهبر کشور هستند و مروجان آنها در شبکههای اجتماعی مانند ایکس و تلگرام، ائمۀ جمعه، گروهی از حامیان تئوریهای توطئه و بعضی افرادی که تحت حمایت سازمانهای حکومتی قرار دارند. مطالب نفرتانگیز علیه بهائیان، آنها را متهم به سازماندهی اعتراضات اخیر، ترویج بیبندوباری، مخالفت با اسلام و تشیع، جاسوسی برای اسرائیل و غرب و عضویت در جنبشی سیاسی برای ضربه زدن به حکومت میکند.
محرومیت از حق دفن و حقوق شهروندی
روند دیگر، پایمالی تدریجی حقوق بهائیان برای تدفین درگذشتگان خود و اقدامات دولت برای به دست گرفتن کنترل آرامستانهای بهائیان در نقاط مختلف در سراسر کشور است. آرامستان بهائیان اراک که ۱۲۰ سال است از آن استفاده میشود، اخیراً بدون اجازۀ بهائیان به مزایده گذاشته شد و بهائیان حتی از بازخرید آن از مقاماتی که آن را مصادره کردهاند منع شدند. مسئولان حکومتی، آرامستان بهائیان کرج را حصارکشی کردهاند و در پی به دست گرفتن مدیریت آن هستند. مأموران وزارت اطلاعات با هماهنگی «بهشت زهرا» و با اعمال زور، مدیریت آرامستان بهائیان تهران را در دست گرفتهاند. بهائیانی که پیش از این نظارت بر این آرامستان را بر عهده داشتند، بیرحمانه بازداشت و زندانی شدهاند. مدیریت جدید متعاقباً چندین بار متوفیان بهائی را در غیاب خانوادههایشان و بدون رعایت آداب خاکسپاری بهائی دفن کرده و مکرراً از ورود بهائیان به آرامستان برای دیدار از قبور عزیزانشان جلوگیری میکند. در همین حال مأموران، متوفیان بهائی را در منطقهای که به عنوان گور دستهجمعی خاوران شناخته میشود دفن کردهاند، محلی که مکان دفن حدود ۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ زندانی سیاسی و عقیدتی است که توسط جمهوری اسلامی در دهۀ ۱۳۶۰ اعدام شدند. به نظر میرسد دفن بهائیان در این مکان تلاش حکومت برای حذف تدریجی یاد و خاطرۀ این گور دستهجمعی و جایگزینی آن با آرامستان بهائیان باشد. این اقدام بر خلاف تمایل جامعۀ بهائی صورت میپذیرد که بارها ابراز کرده است برای خانوادههایی که عزیزانشان در این محل دفن شدهاند احترام قائل است.
آخرین روندی که جامعۀ جهانی بهائی شاهد آن بوده است از بین رفتن تدریجی حقوق مدنی بهائیان به ویژه در رابطه با ثبت و به رسمیت شناختن ازدواج بهائیان است. پیش از این ازدواج بهائیان توسط دفاتر اسناد رسمی در دفترخانه ثبت و سپس سند ازدواج صادر میشد. اما اخیراً حکومت ایران سیستم ثبت دیجیتال آنلاینی را معرفی کرده که فاقد گزینۀ «بهائی» یا «سایر» در قسمت مذهب است. هر تقاضانامهای که این قسمت در آن پر نشده باشد معتبر نیست. این امر پیامدهای جدی برای ثبت ازدواج بهائیان داشته و آن را غیرممکن میکند. در واقع رابطۀ زوج از نظر قانونی به رسمیت شناخته نمیشود. همچنین این امر به نوبۀ خود پیامدهایی برای ثبت تولد فرزندان و سایر حقوق اجتماعیشان به دنبال دارد.
داستان ما یکیست
اما روایت بهائیستیز حکومت ایران کمتر و کمتر مورد پذیرش جامعۀ ایران قرار میگیرد. جامعۀ جهانی بهائی از دیدن تغییر افکار عمومی در چند سال گذشته در ایران بسیار خشنود است. امروزه بسیاری از هموطنان، بهائیان ایران را بخش جداییناپذیر و سازندهای از خانوادۀ متنوع ایران میدانند. در عین حال آزار و سرکوبی که بهائیان طی ۴۴ سال گذشته متحمل شدهاند، در حال گسترش به ظلم و سرکوبی است که اکنون بر ایرانیان با هر پیشینهای وارد میشود. حکومت ایران در تلاشهای خود برای ایجاد شکاف بین بهائیان و هموطنانشان شکست میخورد و این شکست، حکومت را در تلاش خود برای بدنام کردن و سرکوب جامعۀ بهائی بیش از پیش مستأصل و بیرحمتر میسازد.
در یک مورد اخیر در اصفهان به دنبال دستگیری ۱۰ زن بیگناه بهائی مشاهده شد که مأموران امنیتی خانه به خانه رفتند تا همکاران، همسایگان و اطرافیان این بهائیان را برای شکایت رسمی علیه آنها مورد آزار و اذیت و تحت فشار قرار دهند. چند نفر با اکراه زیاد این کار را تحت فشار انجام دادند، اما بعداً برخی از آنان از بهائیان به دلیل اقداماتی که توسط سرویسهای امنیتی مجبور به انجام آن شده بودند عذرخواهی کردند. این چنین شکایات جعلی که مضحکانه بعد از دستگیری به اصطلاح «مجرمین» جمعآوری گشته فقط برای منحرف کردن افکار عمومی است چرا که برای محکوم نمودن بهائیان، نظام حقوقی هیچگونه نیازی به حتی مدارک جعلی نیز نشان نداده است.
موج بزرگ حمایت از جامعۀ بهائی ایران – از ایرانیان با هر پیشینهای در داخل و خارج از کشور – در مشارکت هزاران نفر در کمپین جاری #داستان_ما_یکیست(link is external) بازتاب پیدا کرده است. جامعۀ جهانی بهائی این کمپین را در خردادماه ۱۴۰۲ به منظور گرامیداشت ۱۰ زن بهائی که در شیراز به دار آویخته شدند و برای نشان دادن حمایت خود از برابری و عدالت برای همگان آغاز کرد. تعداد بیشماری از ایرانیان و دیگران از این کمپین استقبال نمودهاند. داستان ما داستان آنهاست: داستان آنها داستان ماست.
نظر خود را بنویسید