×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
ولوله در شهر ۱ولوله در شهر ۲ولوله در شهر ۳طلوع عشق
نگاشته هادیدگاه هانکته ها
آثار بنیانگذاران دیانت بهائیپیام های بیت العدل اعظمگزارش ها و بیانیه هاآثار نویسندگان بهائی

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twitter
×
ولوله در شهر - شمارۀ اولولوله در شهر - شمارۀ دومولوله در شهر - شمارۀ سومطلوع عشق
سایت "بهائیان ایران" سایت رسمی جامعۀ بهائی ایرانگلچین پیام های بیت العدل اعظمسرویس خبری جامعۀ بهائیعالم بهائی: جامعۀ جهانی بهائیزندگی حضرت بهاءاللهکتابخانۀ بهائیعهد و میثاقآئین بهائیدنیای بهائینقطه نظرنگاهکسروی و کتاب «بهائی گری»پروژه های بهائیسایت جامعۀ جهانی بهائیسایت ضیافت نوزده روزهتلویزیون نوینرادیو پیام دوستسایت تعلیم و تربیتسایت ازدواج بهائی
5800 سال جنگ در تاریخ 6000 سالۀ بشر!
1398/10/27


برگرفته از:
//www.tribunezamaneh.com/archives/218133


       حوادث سال های اخیر در خاورمیانه و بعضی دیگر نقاط جهان، و هراس از جنگ های خانمانسوز بار دیگر جهانیان را در نگرانی و اضطراب فروبرده است. مروری بر تاریخ شش هزار سالۀ اخیر زندگی انسان بر روی کرۀ خاکی نشان می دهد «تاریخ شش هزار سالۀ انسان فقط دویست سال اگر متوالی حساب شود از جنگ و خونریزی خالی بوده.» (1) سوروکین جامعه شناس نام آشنای آمریکائیِ روسی تبار در تحقیق معروف خود، تعدادی از کشورهای اروپایی را در فاصلۀ 500 پیش از میلاد تا 1925 میلادی مورد ملاحظه قرار داده و به این نتیجه رسیده که آن کشورها در طی این مدّت بر روی هم دچار 967 جنگ بزرگ یا خارجی شده اند و هر یک به طور متوسط در هر دو سال به یک جنگ تن درداده اند. (2) و خوانندۀ فهیم می داند که در اینجا نیازی به یادآوری آمار وحشتناک جنگ های جهانی و منطقه ای از سال 1925 تا حال نیست.

       این آمار وحشتناک و «این گونه تعدّیات و مخاصمات چنان تار و پود نظام های اجتماعی و اقتصادی و دینی ما را فرا گرفته که بسیاری را بر آن داشته که زورگوئی و تجاوز را در خمیرۀ طبیعت بشری سرشته دانند و از میان بردنش را مُستحیل و غیرممکن شمارند. اتّکاء به چنین نظر و اعتقادی نتیجه اش تضادّی است که امور بشری را دچار فلج می سازد. زیرا از طرفی مردم تمام کشورها اعلان می کنند که نه تنها حاضر به صلح و سلامند بلکه آرزومندند که صبح صلح و آشتی بدمد و ترس و هراس وحشتناکی که زندگی روزانه شان را معذّب ساخته نابود شود. از طرف دیگر بی دریغ مُهرِ قبول بر این نظر می نهند که چون نوعِ انسان ذاتاً خود پرست و متعدّی است از بنای یک نظام اجتماعی که در عین حال مترقّی و صلح آمیز و متحرّک و هم آهنگ باشد عاجز و ناتوان است نظامی که هم ابتکار و خلّاقیت افراد انسانی را آزاد گذارد و هم مبتنی بر تعاون و تعاضد و تفاهم متقابله باشد.» (3)

       «ریشۀ این عجز و ناتوانی چنانکه گفته شد در این پندار نهفته است که بشر بالذّات جنگجو و ستیزه خو است و لذا حاضر نیست برای حفظ مصالح نظم جهانی از منافع خصوصی ملّی دست بردارد و نمی خواهد برای تأسیس یک حکومت جهانی با همۀ مزایای عظیمی که دارد با جرأت دست به کار شود. علّت دیگر آنست که جمهورِ خلایق که اکثراً بی خبر و تحتِ انقیادند نمی توانند به اظهارِ این آرزو پردازند که طالبِ نظمِ جدیدی هستند که در سایه اش با سایر مردم جهان در صلح و آرامش و رفاه بسر برند.» (4)

       امّا حقیقت این است که بشر ذاتاً جنگجو و ستیزه جو نیست بلکه این ستیزه جویی، انحرافی از فطرتِ حقیقی انسان است که به مَحَبّت سرشته شده است و بشریّت بدون کمک و تعاون و اتّحاد با یکدیگر نمی تواند زندگی سالم و آرامی داشته باشد. و این حقیقتی است که امروزه بیش از گذشته به اثبات رسیده است. علوم مردم شناسی، روانشناسی و کالبدشناسی اثبات کرده است که علیرغم تفاوت های ثانویِ ظاهریِ قومی، طبقاتی، نژادی، مذهبی، وطنی، جنسی، اصل و حقیقتِ نوعِ انسان یکی است. به این علّت بشریّت باید به این اصلِ «وحدت نوعِ انسان» توجّه خاصّ نماید تا به صلح برسد.

       به این علّت است که دیانت بهائی معتقد است «قبولِ وحدتِ عالَمِ انسانی اوّلین شرطِ ضروری و اساسیِ تغییرِ سازمانِ جهان و ادارۀ آن به صورتِ یک کشور است که به منزلۀ وطنِ نوعِ انسان است. قبولِ عمومیِ این اصلِ معنوی برای هر کوششی در راهِ تأسیسِ صلحِ جهانی ضرورت دارد. از این جهت اصلِ وحدتِ عالَمِ انسانی را باید در سطحِ جهانی اِعلان نمود و در مدارس تعلیم داد و در هر کشوری پیوسته از آن حمایت کرد تا در بنایِ جامعۀ بشری مقدّمات یک تغییرِ اصلی بر اساسِ وحدت فراهم شود. در نظر بهائی قبولِ وحدتِ عالَمِ انسانی لازمه اش تجدیدِ بنا و خلعِ سِلاح جهانِ متمدّن است جهانی که در جمیع شئونِ حیاتش یعنی در سازمان سیاسی اش و در آمالِ روحانی اش و در تجارت و اقتصادش و خط و زبانش کاملاً متّحد و یگانه بوده، در عینِ حال در خواصِّ ملّیِ هر یک از کشورهایِ متّحده اش بی نهایت متنوّع باشد.» (5)

       حضرت بهاءُالله یک قرن و نیم پیش در آثارشان مکرراً و صریحاً به مشکل جنگ و اختلاف در جهان پرداختند و راه حل های رفع تدریجی اختلافات دُوَل و مِلل و مراحل تحقّق صلح جهانی را تشریح و تبیین فرمودند. از جمله در الواحی خطاب به رؤسای سیاسی و مذهبی و فرهنگی جهان همچون: سلطان عبدالعزیز عثمانی و وزرای او فؤاد پاشا و عالی پاشا و علمای سنّی عثمانی، الکساندر دوّم امپراطور روس، ملکۀ انگلیس ویکتوریا، ویلهلم اوّل پادشاه پروس و امپراطور ممالک متحدۀ آلمان، ناپلئون سوّم فرانسه، فرانسوا ژوزف امپراطور اطریش و وارث امپراطوری مقدس روم، ملوک و رؤسای جمهور آمریکا، پاپ پیِ نهم رهبر مسیحیان کاتولیک جهان، ناصرالدّین شاه قاجار، علمای سنّی و شیعه، علمای زرتشتی، یهودیان، عموم علمای مذهبی جهان، نمایندگان مجالس عالم، فلاسفه و دانشمندان، آنان را به ترکِ تعصبّات و توقّف مسابقات تسلیحاتی از یک طرف، و بنای صلح و وحدت از طرف دیگر دعوت، و راه های تحقّقِ صلح جهانی و مراحلِ رسیدن به آن را ترسیم و تبیین نمودند.

       جانشینان حضرت بهاءُالله، حضرت عبدالبهاء و حضرت شوقی ربّانی ولیِّ اَمرِ دیانت بهائی، و مرکز جهانی بهائی، بیتُ العَدلِ اَعظم نیز، بر اساس آن هدایات و آثار به تبیین و تشریح بیش تر راه های نجات از جنگ و تحقّق صلح جهانی و وحدت عالم انسانی پرداخته اند. حضرت عبدالبهاء علاوه بر تشریح این امر در آثارِ مکتوبشان، پس از آزادی از زندان عثمانی، در اسفاری از سال 1911 تا 1913 میلادی به مصر و اروپا و آمریکا، در مجامع دینی اسلامی و مسیحی و یهودی و در دانشگاه ها و نیز انجمن های کمونیستی و مادّیون و تئوسفی ها و غیره نیز در این باره سخنرانی های متعدّد فرمودند و جهانیان را از خطرات جنگ های قریبُ الوقوع و لزوم صلح و وحدت عالم انسانی آگاه کردند. (6)

       حضرت شوقی ربّانی نیز در آثارشان توضیحات مفصّلی در این مورد ارائه فرمودند و به حدّی آن را مهمّ دانستند که در جواب فردی که پرسیده بود از نظر فرد بهایی غرض از زندگی چیست؟ فرمودند: «مقصود از حیات در نظر بهایی ترویجِ وحدتِ عالَمِ انسانی است. زیرا زندگیِ ما به زندگانیِ جمیعِ افرادِ بشر وابسته و مربوط است. بهایی در پی سعادت و نجاتِ خود نیست، بلکه خواهانِ سعادت و نجات عمومی است. ما نباید نظر به خویش کرده بگوییم به خود مشغول باش و خود را نجات بده و مَأمَن ومَلاذی [پناهی] برای آخرت خود بیندیش. ما باید بکوشیم که زمین بهشتِ برین شود و این نظر و عقیدۀ بسیار بزرگ و جلیلی است... مقصود ما ایجادِ مَدَنیّتِ جهانْ آرایی است که باید به نوبۀ خود در اَطوار و حالاتِ افراد تأثیر کند.» (7)       

       اینک تا دیر نشده همۀ جهانیان، اعمّ از هر فرد، خانواده، جامعه، مؤسسّات و تشکیلات سیاسی و مذهبی و فرهنگی و اجتماعی باید به این امر حیاتی و مهمّ بیاندیشیم و عملاً اقدام نماییم زیرا حیات یک یک ما وابسته به هم است. ادامۀ کینه ها و تعصّبات و جنگ ها همۀ ما را نابود خواهد کرد. متأسّفانه تا حال توجّه لازم و کافی به اِنذارات و تأکیدات مندرج در آثار بهائی و نیز نظرات متفکرّان و خیرخواهان جهان دربارۀ ترک جنگ و نفاق و لزوم صلح و اتّحاد نشده است و نتیجۀ آن وضعِ اَسَف بارِ کنونیِ همۀ ماست. دیگر به چه زبانی می توان متعصّبین جنگ طلب را بیدار کرد؟!

       حضرت عبدُالبهاء در یکی از خطابه هایشان در اَسفار آمریکا و اروپا، با لحنی از سرِ مَحبَّت و دلسوزی می فرمایند: «امیدواریم که سبب شویم جنگ و جدال بَراُفتد؛ حتّی جان و مال را برای این مقصدِ عزیز نثار کنیم تا صلح عمومی تحقّق یابد. زیرا هر اَمرِ عمومی اِلهی است و غیرِ محدود، و هر اَمرِ خصوصی بشری و محدود؛ اُمورِ خصوصی را فِدایِ اَمرِ عمومی نمائیم. من این سفر را برایِ اُلفتِ شرق و غرب می نمایم امیدوارم شما هم مَدَد نمائید. شش هزار سال است اوقات را به جنگ و جدال گذراندیم نتایج آن را دیدیم؛ حال چند وقت در مَحَبَّت و اُلفتْ همّت صرف نمائیم؛ اگر دیدیم ضرر دارد بر گردیم.» (8)

حامد صبوری
20 دی ماه 1398
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشت ها:
1- حکایت دل، علی اکبر فروتن، ص 309.
2- زمینۀ جامعه شناسی، ص 391.
3- بیانیۀ مرکز جهانی بهائی، بیتُ العدل اعظم، با عنوان «وعدۀ صلح جهانی» مورّخ 1985 میلادی که برای سازمان ملل متحد و همۀ رهبران سیاسی و دینی و فرهنگی و دانشگاهی جهان ارسال شد و مورد استقبال بی نظیر قرار گرفت. برای مطالعۀ کامل این بیانیه رجوع شود به: //www.payamha-iran.org/node/24
4- همان منبع.
5- همان منبع.
6- رجوع شود به مقالۀ «تاریخچه آغاز و گسترش دین بهائی در آمریکا، به مناسبت صدمین سالگرد سفر عبدالبهاء به امریکا- بخش یک» و « پیام صلح و انساندوستی از شرق، به مناسبت صدمین سالگرد سفر عبدالبهاء به آمریکا – بخش دو» از خانم سهیلا وحدتی در این آدرس ها: //www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=44062
و //soheilabana.com/975-2  و  //soheilabana.com/988-2 و
دو جلد کتاب «بدایع الآثار»، از میرزا محمود زرقانی در این آدرس ها:
//www.bahailib.com/index3.php?code=241  و 
//www.bahailib.com/index3.php?code=242&name=%D8%A8%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%B9+%D8%A7%D9%84%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1+%D8%AC%D9%84%D8%AF+2
و دو جلد کتاب «یادداشت هایی دربارۀ حضرت عبدُالبهاء» در این آدرس ها:
//www.bahailib.com/index3.php?code=686&name=%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA+%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C+%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87+%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A1+%D8%AC%D9%84%D8%AF+%D8%A7%D9%88%D9%84
//www.bahailib.com/index3.php?code=684&name=%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA+%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C+%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87+%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A1+%D8%AC%D9%84%D8%AF+%D8%AF%D9%88%D9%85+
7- آهنگ بدیع، شمارۀ اوّل، سال ششم.
8- خطابات حضرت عبدُالبهاء، جلد 2، صص 7- 8.



نظر خود را بنویسید