از جمله حکمت های تکرارِ تکبیراتِ نازله در آثار بهائی
مثلِ تکبیرِ "اللهُ اَبهیٰ"
حکمِ وجوب و تکرارِ اَذکار و اَدعیۀ گوناگون به تعداد زیاد در ادیان قبل و به تعداد بسیار کم تر در دین بهائی وجود دارد. برای درک بعضی حکمت های تکرارِ هر بار تکبیراتی چون تکبیرِ "اللهُ اَبهیٰ" (۱) در دین بهائی می توان آنها را در خود آثارِ منصوصِ بهائی جست.
به عنوان مثال حضرت بهاءُالله در یکی از زیارتنامه های جناب بابُ الباب که به اِعزاز همشیرۀ ایشان با خطاب "قانِتة الکُبریٰ" ملقب به "وَرَقَةُ الفِردَوس" نازل فرموده اند ضمن آیات مبارکه در مقام جنابشان خطاب به وَرَقَةُ الفِردَوس می فرمایند: «وَ اِذا اَرَدتِ الشّروعَ فیٖ زیارَتِکِ مَطلَعَ الاَسماءِ وَ مَنبَعَها وَ مَشرِقَ الصِّفاتِ وَ مَخزَنَها قومیٖ ثُمَّ وَلّیٖ وَجهَکِ شَطرَ الفِردَوسِ مَقرَّ الّذیٖ دُفِنَ فیهِ اسْمُ الاَوَّلِ وَ جَعَلَ اللهُ مَشهَدَ هَیکَلِهِ المُقَدَّسِ العَزیزِ المُنیرِ فَلَمّا وَجَّهْتِ قِفیٖ بِالاِستِقرارِ وَ کَبِّرِی اللهَ رَبَّکِ تِسعَةَ عَشَرَ مَرَّةً وَ فیٖ کُلِّ تَکبیرٍ یَفتَحُ اللهُ باباً مِنْ اَبوابِ الرِّضوانِ اِلیٰ وَجهِکِ وَ یَهُبُّ عَلیکِ عَنْ جِهَةِ الجِنانِ رائِحَةُ السُّبحانِ وَ کَذلِکَ قُضِیَ الاَمرُ مِنْ لَدُنْ عَزیزٍ حَکیمٍ. ثُمَّ تَبَهِّی اللهَ تِسعَةَ عَشَرَ مَرَّةً ایقاناً لِاَمرِهٖ وَ اِقراراً لِسُلطانِهٖ وَ اِعزازاً لِنَفسِهٖ وَ اِذعاناً لِظُهُورِهٖ وَ اِقبالاً اِلیٰ وَجهِهِ المُقدَّسِ الطّالِعِ الظّاهِرِ الباهِرِ اللّائِحِ المُشرِقِ المُنیرِ وَ قُولیٖ... الخ» (۲)
با توجّه به بیان مبارک فوق می توان درک کرد که مثلاً هنگام گفتن تکبیر "اللهُ اَبهیٰ " در هر روز به تعداد ۹۵ بار، با هر بار "اللهُ اَبهیٰ " گفتنِ با توجّه و اخلاص، انسان چه حالات معنوی و روحانی را می تواند تجربه کند که از جملۀ این حالات مواردی است که در زیارتنامۀ مزبور اشاره شده است که فردی که تکبیر می گوید ضمن اقرار و ایقان و اعزاز و اذعان و اقبال به درگاه الهی، خداوند با هر تکبیری بابی معنوی از ابواب رضوان را بر وجهش می گشاید. با الهام از آیات مربوطه در زیارتنامه می توان حکمت هر بار تکبیر گفتن "اللهُ اَبهیٰ " را نیز در حدّ عرفان خود فهمید.
و در توضیحی از حضرت عبدُالبهاء دربارۀ تکبیر اللهُ اَبهیٰ اهمّیّت و شکوه و معنای هر تکبیرِ ۹۵ بار در روز بیش تر روشن می گردد. حضرتشان می فرمایند: «... این تحیّتِ اللهُ اَبهیٰ کوسِ [طبلِ] ربوبیّتِ جمالِ احدیّت است که در قلبِ امکان تأثیر نماید.» (۳)
موردی که در بالا ذکر شد مربوط به حکمت و کیفیت و حالت روحانیِ ادایِ هر بار تکبیر و ارتباط فرد با خدا است. امّا از جنبۀ حکمت و علّتِ ذکرِ اعدادی چون ۹ و ۱۹ و ۹۵ در تکرار تکبیرات و بعضی ادعیه(مثل دعای "هَل مِن مُفَرِّجٍ غَیرُالله..." و امثال آن) باید گفت طبق آثار بابی و بهائی چون محور و مبنای تعالیم الهی "توحید" و "وحدت" است، علاوه بر استفاده از کلمات و آیات که در قالب حروف الفبا برای بیان توحید و وحدت در عوالم حقّ و امر و خلق به کار می رود، از بعضی اعداد هم به عنوان نشانه و سمبلی از توحید و وحدت استفاده می شود. مثلاً عدد ۹ که به حروف ابجد با کلمۀ "بهاء" مطابق است و "بهاء" مظهر وحدانیّتِ الهی است لذا سمبلی از وحدت و توحید محسوب می شود. یا عدد ۱۹ چون به حروف ابجد مجموعِ حروفِ "و"، "ا"، "ح"، "د" (واحد) است لذا رمز و سمبلی از توحید و وحدت است. یا عدد ۹۵ چون حاصل ضرب ۵ در ۱۹ است و ۵ نیز به حروف ابجد مطابق با نام مقدّس حضرت "باب" است لذا این حاصل ضرب نیز رمز و سمبلی از توحید است. خود اعداد فی نفسه دارای مقام خاصّی نیستند ولی چون نشان از مَظاهرِ ظهور و توحید و وحدت دارند و به ارادۀ مَظاهرِ ظهور در آیات و کلمات ربّانی و تعالیم الهی بکار رفته اند مورد توجّه هستند.
نکتۀ دیگر دربارۀ تعداد تکرار تکبیرات یا اذکار و ادعیه، وجوب یا عدم وجوب آنها است. در مواردی که دربارۀ تکبیر یا ذکر یا دعای خاصّی وجوب و تعداد در نصِّ الهی مشخّص شده است- مثل وجوب ذکر ۹۵ بار "اللهُ اَبهیٰ " در هر روز- دقیقاً باید به همان تعداد ۹۵ بار و با شرایطی که در نصّ آمده تکرار کرد. (۴) امّا اگر در مواردی وجوب یا تعداد منصوص نشده، می توان بسته به هر فرد در هر زمان به هر تعدادی که موجب کسالت روح نشود زیارت کرد. (۵) در مواردی که تعداد تکرار اذکار یا ادعیه منصوص نشده حضرت ولیّ امرُالله چنین هدایت فرموده اند: «هیچ اجباری برای افراد بهائی وجود ندارد که فِی المثل همیشه نُه بار دعایی را تلاوت کنند. تمایل به مراسم آئینی باید قطعاً در تمام مواضیعی که بر عبادت بهائیان تأثیر می گذارد مورد اجتناب قرار گیرد...» (۶)
همچنین بعضی ادعیه به نحوِ خاصّی واجب نشده و لذا هر فرد با توجّه به شرایط خود در کم و کیف زیارت آنها مختار است. بطور نمونه- علاوه بر نصِّ قبلی (۷)- در جواب سؤالی دربارۀ ۱۱۴ بار تلاوت کردن دعای حضرت باب یعنی "قُلِ اللهُ یَکفی کلَّ شَیءٍ عَن کُلِّ شَیءٍ" در هنگام صبح برای ۱۹ روز، حضرت ولیّ امرُالله می فرمایند: «دربارۀ دعایِ شدّتِ نازله از قلم حضرت اَعلیٰ ایشان می خواهند که به اطّلاع شما برسانم که هیچ گونه دستور مُصرّحی دربارۀ تلاوت آن وجود ندارد.» «راجع به سؤالات شما: حضرت ولیّ امرُالله احساس می کنند که تکرار ادعیۀ حضرت باب به دفعات متمادی ضروری نیست.» (۸)
و نکتۀ آخر آن که در دیانت بهائی در مقایسه با ادیان سابق- از جمله دین بابی- وجوبِ تکرارِ اَدعیه و اَذکارِ مختلفه به تعداد زیاد، بسیار کم شده است. زیرا از حکمت های مهمّ وجود و وجوبِ تکرارِ اَدعیه و اَذکار به تعداد زیاد در ادیان گذشته در دورۀ کودکی عالمِ انسانی، انتظار و آماده شدن و تعجیل و دعا برای ظهور موعودِ کلّیِ اِلهی بوده است که بنابراین با ظهور آن موعود- یعنی حضرت بهاءُالله- و آغاز دوران جوانی و شروعِ سیرِ بسوی بلوغِ عالمِ انسانی، دیگر نیازی به آن همه تکرار در خلوت و عزلت و انتظار نیست و در عوضِ آن، حال که آن موعود ظاهر شده و آئینش را تشریع فرموده، با ترکِ «اِنزوا» و «قصدِ فضا» (۹) با تکرار و اجرای همان معدودْ اَذکار و صَلوٰةِ منصوصۀ بهائی در کنار بسیاری تعالیمِ بدیعه، باید در میادین تحقّق و تمسّک به حیاتِ بهائی و تَخَلّق به اَخلاقِ رحمانی- انسانی و اجرای تعالیمِ مَنصوصه و خدماتِ متنوّعه به جامعۀ بشری برای وصول به وحدت و صلحِ جهانی و رفاهِ مادّی و معنوی عالمِ انسانی سعی و کوشش بلیغ نمود. به همین جهت، حضرت بهاءُالله نَفسِ چنین سعی و کوشش در خدماتِ روحانی- انسانی- مادّی برای وصول به اهدافِ مزبور را عینِ عبادت محسوب داشته اند.
برای دیدن نمونه ای از وجود و وجوب و حکمتِ تکرار اَذکار و اَدعیه در ادیان قبل از جمله در قرآن مجید آمده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا هُوَ الَّذِی يُصَلِّی عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِيمًا يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا.» (۱۰)
به این جهت در احادیث فراوانی اَذکارِ متعدّدی برای تکرارهای مکرّر به تعدادِ زیاد وارد شده است (۱۱) و چنان که در قرآن مجید از جمله در سورۀ ابراهیم آیۀ ۵ وارد شده "اِخراجِ قوم از ظلمات به سویِ نور" توأم با یادآوری و تذکّرِ مؤمنین به "اَیّامُ الله" که ظهورِ موعود است شده و همۀ اَنبیاء و حضرت محمّد نیز "مُبَشِّر و نَذیر" به ایّام مزبور و حصولِ قیامت کُبریٰ که ظهورِ جمالِ اَقدَسِ اَبهیٰ [حضرت بَهاءُالله] است بوده اند. در سورۀ مزبور می فرماید: "وَ لَقَد اَرسَلنا مُوسی بِآیاتِنا اَن اَخرِج قَومَکَ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ وَ ذَکِّرهُم بِاَیّامِ اللهِ اِنَّ فی ذلِک لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبّارٍ شَکُور" که اساساً در قرآن مجید مقصود از تذکّر دادن به "ایّامُ الله" مژدۀ ظهورِ موعودِ همۀ ادیان است. (۱۲)
در آثار دیانت بابی نیز، از جمله در کتاب مستطاب "بیان فارسی"، فلسفه و حکمتِ هر امر و نهی و حکمی را به "مَنْ یُظهِرُهُ اللهُ" [کسی که خدا او را ظاهر می کند] ربط داده اند و از جمله مکرّراً حکم به تکرارِ اَذکار و تکبیرات فرموده اند تا مؤمنین به این واسطه خالص گردند و آمادۀ قبولِ فوریِ ظهورِ موعودِ دین بابی و مقصود و منظور از کلِّ آثار حضرت باب که از آن با اصطلاحِ "مَنْ یُظهِرُهُ اللهُ"- حضرت بَهاءُالله- یاد شده، گردند. از جمله در باب ۱۴ از واحد ۶ بیان فارسی روزِ اوّل سال یعنی عید نوروز را "یومُ البَهاء" نامیده و فرموده است: «اذن داده شده که در لیل [شب] به عددِ کلِّ حَولْ [یعنی به عدد کلِّ روزهای سال] این آیه را تلاوت نمایند "شَهِدَ اللهُ اَنَّهُ لا اِلهَ الّا هُوَ المُهَیْمِنُ القَیّومُ" و در نَهار [روز] آیۀ "شَهِدَ اللهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلّا هُوَ العَزیزُ المَحبوبُ"». و در همانجا و نیز در باب ۳ از واحد ۵ بیان فارسی تأکید می فرمایند که نوروز (یومُ البَهاء) و ماه اوّل سال را که "شَهرُ البَهاء" نامیده شده «مخصوص گردانیده به مَنْ یُظهِرُهُ اللهُ» و در ادامه در همان باب ۱۴ از واحد ۶ حکمتِ آن را چنین می فرمایند: «... و کلِّ این ظهورات از برای این که در یومِ "مَنْ یُظهِرُهُ اللهُ" که یومِ اوّلْ یومِ او است و مَثَلِ او مِثلِ شمس است در نَهار [مثلِ خورشید در روز] به او هدایت یافته...».
به همین جهت است که در ایّام بغداد، قبل از هجرت حضرت بهاءُالله به کوه های سلیمانیه، وقتی هنوز حضرت بهاءُالله در باغ رضوان اعلان «مَنْ یُظهِرُهُ اللهُ»ی نفرموده بودند، برای نجات بابیان از غفلت های بی پایانشان، «فرمودند "به اين عباد بگو اين ذکر را بخوانند هَلْ مِنْ مُفَرِّجٍ غَيرُ اللهِ قُلْ سُبحانَ اللهِ هُوَ اللهُ كُلٌّ عِبادٌ لَهُ وَ كُلٌّ بِاَمْرِهٖ قائِمُونَ. بگو اين اذکارِ مَنيعه را پانصد بار بَل هزار بار شب و روز در حال نوم و يَقظه [بیداری] تلاوت نمايند شايد جَمالِ اِلهی [حضرت "مَنْ یُظهِرُهُ اللهُ"] کشف نقاب کند و اَنوارِ سُبحانی از مَشرقِ ارادۀ رحمانی بر عالم و عالميان اشراق نمايد."» (۱۳)
نکتۀ مهم و جالب در بشارات حضرت باب به ظهور حضرت بهاءُالله در ارتباط با اصلِ مذکور در قرآن مجید که می فرماید « اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلاً» آن که، هرچه بیش تر به آخر حیات حضرتشان و شهادت و تیرباران در تبریز نزدیک تر می شدند هیجان و شوقشان برای فدا شدن در راه محبوبِ موعودشان که در اوّل ظهورشان آرزوی شهادت در راهش را کرده بودند بیش تر می شد. حضرتشان در اوّل ظهورشان در کتاب «قیّوم الاُسماء» یا «اَحسَنُ القَصَص» فرموده بودند: «يا سَيِّدَنَا الْاَکْبَرَ قَد فَدَيْتُ بِکُلّی لَکَ وَ ما تَمَنَّيْتُ اِلَّا القَتْلَ فِی مَحَبَّتِکَوَ السَّبَ فِی سَبيلِکَ.». [مضمون به فارسی: ای سیّد اکبرِ ما! من خود را بکلّی فدایِ تو کردم و جز قتل و کشته شدن در مَحَبَّتِ تو و قبول دشنام و لعن و نفرین در راه تو تمنّایی ننمودم.]
از نشانه های این شوق و هیجان در اَواخر حیاتشان آن که از جمله با استفاده از تکرارِ مشتاقانه و مکرّرِ هیجان انگیز و آهنگین و پُرشور و حماسیِ آیات و اِشتقاقاتِ بدیعِ کلمات و اَسماء و صفات و اَذکار اِلهی در آثاری همچون "پنج شأن" و "کتاب الاَسماء" بیش از پیش به ذکرِ محبوبِ موعودشان حضرت بهاءُالله مشغول شدند و به این وسیله و با "ذکرِ کثیر" سعی وَفیر داشتند تا همۀ بابیان از جمله بعضی از کِبارِ اصحابشان را، که در نفسِ این آثار آنها را مورد خطاب و عنایت قرار داده اند، متذکّر و آمادۀ ظهورِ حضرت "مَنْ یُظهِرُهُ اللهُ" در سال نُهُم از ظهورشان که به آن در آثارشان تصریح فرموده بودند، (۱۳) نمایند. "پنج شأن" از جمله آثاری است که این حالت و کیفیّت در آن مشاهده می شود. این کتاب در زندان قلعۀ چهریق و در سی و یکمین سال زندگی مبارک و ششمین نوروز پس از اظهارِ امرشان نازل شده است. (۱۴)
و چنین بود که در "کتابُ الاَسماء" نیز (۱۵) که اثری است مشابه "پنج شأن" و در زندان قلعۀ چهریق نازل شده، هدف از کلّ ظهور و آیات و آثار و اَذکارِ کثیرشان را چنین مورد تأکید قرار دادند: «وَ اِنّی ما اَرَدتُ وَ لا اُریدُ اِلّا مَن یُظهِرُهُ اللهُ» [و بدرستی که من نخواستم و اراده نکردم و اراده نمی کنم مگر مَن یُظهِرُهُ اللهُ را.]
حامد صبوری
۲۴/ ۱۲/ ۱۳۹۶
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشت ها:
۱- بهائیان طبق حکمِ دینی خود برای سلام و تحیّت با یکدیگر از اصطلاح "اَللهُ اَبهیٰ" استفاده می کنند و علاوه بر آن هر روز علاوه بر حکمِ نماز، به شکل انفرادی پس از وضو ۹۵ بار "اَللهُ اَبهیٰ" می گویند. (رجوع شود به کتاب مستطاب اَقدس و یادداشت های آخر آن.) معنی لغوی "اَللهُ اَبهیٰ" عبارت است از: خداوند زیباترین درخشنده ترین خوب ترین با شکوه ترین لطیف ترین بزرگ ترین است. (فرهنگ نوین عربی- فارسی، به اهتمام سیّد مصطفی طباطبائی، نشر کتابفروشی اسلامیّه.) در اسلام حديثی دالّ بر اين مطلب است که از ميانِ اَسماءِ متعدّد خدا يکی از همه عظيم تر است، ولی هويّت اين اسم تا به حال مستور بود تا آن که حضرت بهاءُالله تأييد فرمودند که "بَهاء" اِسمِ اَعظمِ اِلهی است. عبارت "اَللهُ اَبهیٰ" يکی از شئون اِسمِ اَعظم است. دربارۀ اِسمِ اَعظمِ "بَهاء" رجوع شود به کتاب "جَنّاتِ نَعیم"، از جمله بندهای ۸۶ و ۹۱ آن. برای دانلود این کتاب به این آدرس مراجعه شود: //velvelehdarshahr.org/node/۲۴۸ ۲- مائدۀ آسمانی، جلد ۸، ص ۸۷. مضمون آیات فوق به فارسی: و زمانی که اراده کردی شروع زیارتت مطلعِ اَسماء و منبع آن و مشرق صفات و مخزن آن را، بلند شو و رویت را سوی فردوس نما یعنی آن مقرّی که در آن "اِسمِ اوّل" [جناب ملّا حسین بشرویه ای ملقّب به بابُ الباب اوّلین مؤمن به حضرت باب. رجوع شود به کتاب "تاریخ نبیل".] دفن شده است و خداوند آن مقرّ را محلّ شهادت هیکلِ مقدّسِ عزیزِ منیرش قرار داد. پس چون روی به آن سوی کردی درحالِ استقرار توقّف کن و بایست و خداوند را ۹۵ بار تکبیر بگو و در هر تکبیری خداوند دری از درهای رضوان را به رویت می گشاید و از سوی بهشت بوی خوشِ سبحان بر تو می وزد و اینچنین امر از جانب عزیز حکیم قضا شد و مقرّر گردید. سپس خدا را ۱۹ بار اللهُ اَبهیٰ بگو بخاطر ایقان به امرش و اقرار به سلطنتش و اِعزازِ نَفْسَش و اِذعان به ظهورش و اِقبال به وجهِ مقدّسِ طالِعِ ظاهرِ باهرِ لائِحِ مُشرقِ منیرش و بگو... الخ
۳- امر و خلق، جلد ۳، ص ۷۷. دربارۀ توضیح مفهوم ربوبیّت و الوهیّت مراجعه شود به مقالات مندرج در این آدرس ها: //velvelehdarshahr.org/node/۱۹۴ ۴- در کتاب خاطرات نُه ساله بیانی از حضرت عبدُالبهاء در این خصوص نقل شده است که حائز نهایت اهمّیّت در رعایتِ عینِ تعالیم و احکام مبارکه بر طبق نصوص برای پرهیز از بدعت و تفرقه و تشتّتِ آراء است. در صص: ۲۰۳- ۲۰۴ آمده است: «علل تشتّت و تفریق ادیان و مذاهب مختلفۀ موجودۀ عالم را شرح می دادند که چگونه بوالهوسانی چند رخنه در اَمرُالله کردند و احزاب متفرّقه تشکیل دادند و روح دیانت را از بین بردند و این اشخاص چگونه هواهای نفسانی خود را به صُوَرِ رحمانی جلوه می دادند و مردمان ساده لوح را با ریاکاری به عنوان تمسّک به یکی از شرایع اِلهی می فریفتند... خلاصه بطوری که از بیانات مبارک مستفاد می شد هیچ بلائی شدیدتر و مخرّب تر از بلای تشتّت آراء نیست هرچند اَمرُالله از این ابتلا محفوظ و مصون امّا احبّای اِلهی باید بیدار و هوشیار باشند تا اوضاع و احوال ادیان و شرایع قبل پیش نیاید... مخصوصاً این کلمات و بیانات ذیل از لسان مبارک مکرّر شنیده شد: "هر وقت دیدید کسی به قدر سرِ سوزنی از جادّۀ مستقیم امرُالله انحراف جست... بدانید که مقصودش اِلقاءِ شبهه و منحرف ساختن از شاهراه الهی است... مثلاً نه این است که تکبیرِ اسم اعظم [اَللهُ اَبهیٰ] را نود و پنج مرتبه می خوانیم. اگر کسی بگوید چه ضرر دارد نود و شش مرتبه یعنی یکی بیش تر تکرار کنیم یا آن که دو مرتبه نود و پنج بخوانیم بدانید که مقصودش رخنه در اَمرُالله است. دیگر در این اَمرِ مبارک اَسرار و رموزی ناگفته نمانده است جادّۀ اَمر مستقیم است. من هم آنچه در مقامِ مُبَیِّن لازم بود گفته و نوشته ام احبّا باید بیدار و هشیار باشند از این گونه ریاکاران پرهیز کنند. هر کس را دیدید که هواخواهان و طرفدارانی چند برای خود فراهم نموده باید دقّت کنید چه آرزویی در دل و چه هوائی در سر دارد زیرا این اشخاص مقصودی ندارند جز رخنه در امرُالله."»
۵- بطور کلّی تمام تعالیم و احکام الهی برای ایجاد و رشد حالات و صفات و اخلاق رحمانی و سُرورِ حقیقیِ روحانی و سایر کمالات انسانی است و نه صرفاً انجام رسوم و تشریفاتی ظاهری و بعضاً کسالت آور. چنان که در کتاب مستطابِ اَقدَس می فرمایند: «اُتلوا آياتِ اللّهِ عَلیٰ قَدَرٍ لا تَأخُذُکُمُ الکَسالَةُ وَ الاَحزانُ لا تَحمِلوا عَلَی الاَرواحِ ما يُکسِلُها وَ يُثَقِّلُها بَلْ يَخِفُّها لِتَطيرَ بِاَجنِحَةِ الآياتِ اِلیٰ مَطلَعِ البَيِّناتِ. هذا اَقرَبُ اِلَی اللّهِ لَو اَنتُم تَعقِلونَ./ مضمون به فارسی: آیات خدا را به قدری تلاوت کنید که کسالت و احزان شما را نگیرد. بر ارواح آنچه را که آن را کسل و سنگین می کند حمل نکنید بلکه آنچه را که آن را سبک می کند تا با بال های آیات به سوی مطلعِ بیّنات پرواز کند. این به خدا نزدیک تر است اگر بفهمید.
۶- ترجمه- انوار هدایت، بند ۱۵۱۱.
۷- منظور نصِّ انوار هدایت، بند ۱۵۱۱.
۸- ترجمه- انوار هدایت، بند ۱۵۱۷. بطور کلّی در بندهای ۱۴۷۹ تا ۱۵۳۸ کتاب انوار هدایت دربارۀ تلاوت اذکار و ادعیه نصوص مهمّی وجود دارد که مراجعه به آنها مزید تعمّق و روح و ریحان است.
۹- حضرت بهاءُالله در لوح بشارات می فرمایند: «اليوم بايد از اِنزوا قصدِ فضا نمايند و بِما يَنفَعُهُم وَ يَنتَفِعُ بِهِ العِباد [به آنچه خودشان و دیگر بندگان را نفع می رساند] مشغول گردند.»
۱۰- سورۀ أحزاب، آیات ۴۱ – ۴۵/ مضمون به فارسی: ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را فراوان یاد کنید. و هر بامداد و شبانگاه تسبیحش گویید. اوست که خود و فرشتگانش بر شما درود می فرستند تا شما را از تاریکی به روشنی برند، زیرا خداوند با مؤمنان مهربان است. روزی که با او دیدار کنند درودشان این است : سلام و خدا برایشان، پاداشی کرامند آماده کرده است. ای پیامبر، ما تو را فرستادیم تا شاهد و مژده دهنده و بیم دهنده باشی.
۱۱- به عنوان نمونه رجوع شود به کتاب "مفاتیح الجنان" و این آدرس:
۱۲- مضمون به فارسی: ما حضرت موسی را با آیات مبعوث نموده فرستادیم و فرمودیم قوم خود را از تاریکی به روشنائی درآور و آنان را به فرا رسیدن ایّام الله مژده و بشارت ده و به ظهور موعود عظیم متذکّر دار و در این حکم برای صابرین و شاکرین آیاتی است." مقصود از تذکّر دادن به ایّام الله مژدۀ ظهور موعود همۀ ادیان است. (رجوع شود به "جنّات نعیم"، جلد ۱، ذیل توضیح راجع به بیتِ:
کُلُّهُم مِنهُ یُؤمَرُونَ بِاَن | | یُخرِجُوا قَومَهُم مِن الظُّلُمات |
| | |
۱۳- قرن بدیع، صص ۲۴۹- ۲۵۰.
۱۴- دربارۀ بشارت حضرت باب به سال نهم از ظهور حضرتشان که سال ظهور موعودِ دین بابی است (سال ۱۲۶۹ هجری قمری مصادف با ۱۸۵۳ میلادی) رجوع شود به: کتاب "جَنّاتِ نَعیم" مذکور در یادداشت شمارۀ ۱، از جمله در بندهای ۴۵، ۶۸، ۶۹، ۷۶، ۷۸، ۸۲، ۸۴، ۸۵ کتاب مزبور و توضیحات و شواهد مفصّلِ آن از آثار حضرت باب.
۱۵- دربارۀ "پنج شأن" از جمله مراجعه شود به کتاب "حضرت باب" از نصرت الله محمّد حسینی، صص: ۹۴۸- ۹۵۱.
۱۶- دربارۀ "کتابُ الاَسماء" از جمله مراجعه شود به کتاب "حضرت باب" از نصرت الله محمّد حسینی، صص: ۹۴۳- ۹۴۷.
نظر خود را بنویسید