پذیرش پیامبری جدید امری است مشکل! (۱)
نوشتۀ مارتی شیرن (Marty Schirn)
ترجمۀ مهرداد جعفری
اوّل سپتامبر ۲۰۱۷
زمانی که حضرت مسیح ظاهر شدند از تمامی میلیون ها نفوس در ایّام حیات حضرتشان تنها ۱۲ نفس مخلص حقیقتاً به مقامشان عارف و حَواری ایشان گردیدند.
باید گفت چرا عدّۀ کثیری از نفوس آن زمان بیدرنگ از ایمان به ایشان پرهیز نمودند؟ جوابش شاید این است که چنین امکانی نمی دادند که حضرت مسیح پیامبر و یا مَظهَرِ ظهورِ اِلهی بودند.
زمانی که نفسی ادّعا می کند پیامبری از جانب خداوند است، تردید و شکّ تنها عکس العمل در رو دررویی با چنین ادّعائی است. یا این که واضحاً و آشکارا بعضی از نفوس اظهار می دارند «فکر نمی کنم!»
هنگامی که ما معتقد به اعتقادات خاصّ خود می باشیم بسیار مشکل خواهد بود که پیامبر تازۀ خداوند را شناخته و قبول نماییم زیرا راحت تریم که با آنچه که به آن ایمان داریم به زندگی خویش ادامه دهیم. بنا به مثال معروف لیوان پر است و دیگر جایی برای اضافه نمودن هیچ نوشیدنی دیگر ندارد.
تنها زمانی که ما قادریم قبول نماییم نفسی مَظهَرِ ظهورِ اِلهی است وقتی است که خالصانه امکان ظهورش را داده باشیم.
این امر لازمه اش اقدام به عملی است که نَفسِ اَمّاره قویاً به مقاومت با آن بر می خیزد: و آن اقدام این است که همان لیوان را باید کاملاً خالی نموده و آن زمانی است که آنچه را از رسوم و فرهنگ در حیات خویش آموخته ایم و یا آنچه را که به ما آموخته اند با دقّت مورد بررسی قرار داده و در ارتباط با مسائلِ اِلهی نکاتی را مجدداً از نو بیاموزیم. اقدام به این امر بِنَفسه شجاعت و تمنّایی شدید لازم دارد. بسیاری از نفوس حتّی در فکر عملی نمودن چنین فرایندی نیستند و یا اصولاً تمایلی به انجامش ندارند که نتیجه اش خود بخود دست رد زدن به سینۀ نفسی که مدّعی پیامبریِ اِلهی است می باشد.
وقتی ما عمداً به پاک کردن خرافاتِ آموختۀ ذهن خویش دست می زنیم، به خود می قبولانیم که آنچه علمای دینی در کلاس های روزهای یکشنبه، والدین ما و حتّی رسوم و فرهنگ ما بدون این که نقشی در یاد گیری آن داشته باشیم به ما آموخته اند، آموزشی ناقص و یا از اصل اشتباه بوده. قبول این نکته بسیار مشکل است و از دردی غیرقابل تحمّل سخن می گوید و همچنین نَفسِ اَمّارۀ ما هم با تمام قوا در مقابله با این نظر سخت می کوشد.
ولی چرا می کوشیم به اعتقاداتی که داریم متمسّک باشیم؟ زیرا مایل نیستیم مُرتد محسوب شویم! و یا تمایلی به نگران و ناراحت نمودن دوستان و اعضاء خانوادۀ خویش نداریم و نمی خواهیم امکان مَطرود شدن خود را هم از میان آنان بوجود آوریم. طبیعتاً ما تصوّر می کنیم علمای دینی، کلاس های روزهای یکشنبه، والدین و حتّی رسوم و فرهنگ ما بیشتر می دانند و فِی الحقیقه نمی شود آنان در اشتباه باشند!
به هر حال اگر ما حقیقتاً و عمیقاً در تَحَرّی و جستجویِ خویش صادقیم و با فکری روشن مجدداً به دنبال واقعیّت هستیم چاره ای بجز خالی نمودن همان لیوانِ پُر از آنچه که به ما یاد داده اند نخواهیم داشت. حضرت بهاءُالله در یکی از بیانات خویش این نکته را دقیقاً بیان فرمودند:
«ای پسرِ تُراب! کور شو تا جمالم بینی و کَر شو تا لحن و صوتِ مَلیحم را شنوی و جاهل شو تا از عِلمم نصیب بری و فقیر شو تا از بحرِ غنایِ لایَزالم قسمت بی زوال بر داری. کور شو یعنی از مشاهدۀ غیرِ جمالِ من و کَر شو یعنی از اِستماعِ کلامِ غیرِ من و جاهل شو یعنی از سِوایِ عِلمِ من تا با چشم پاک و دل طیّب و گوش لطیف به ساحتِ قُدسم درآیی» ۲
براحتی می توان این کلمات زیبا را خواند ولی عمل به آن چالش هایی را بوجود می آورد که اکثریّت ترجیح می دهند از آن روی برگردانند. نکته ای بسیار ترسناک و یا موحش این است که جانشین نمودن تمامی اعتقادات خویش با عقاید تازۀ دیگر و یا کنار گذاشتن معانی قدیمیِ اعتقادات خویش که بدانها برای مدّت زمانی وابسته بودیم ممکن است خلأیی در ذهن و فکر بوجود آورد که تا حال بهیچوجه تجربه ای در باره اش نداشته ایم.
با تمام این، احکام دیانت بهائی تمامی نوع بشر را به تَحَرّیِ [جستجوی] حقیقت شجاعانه و بی طرفانه دعوت می نماید:
«... باید بدانید که خداوند قوّۀ عقلانی به بشر داده که با آن بتواند حقایق را تحقیق نماید. هدف خداوند برای بشر این نبوده که وی از نیاکان و اجداد خود تقلید نماید. به بشر قوّۀ تفکّر و عقل اِعطاء شده که بتواند با بکار گرفتن آن به کشف و تَحَرّیِ حقیقت بپردازد و آن چیزی را که دریافت و حقیقت دارد باید قبول نماید. نباید مُقلِّد و کورکورانه از نفس دیگری اطاعت کند. انسان نباید مطلقاً عقاید دیگران را بدون تحقیق قبول نماید، خیر، هر نفسی باید آگاهانه و مستقل به تحقیق بپردازد تا به نتیجۀ واقعی دست یابد و مطیع آن حقیقت باشد.»۳
علیرغم مشکلات و مسیری پُر درد، این است طریق خالی نمودن لیوان ولی در عوض عِرفان و شناختِ مَظهرِ ظهورِ اِلهی و خدمت به درگاهش فوایدی بی نهایت و بی نظیر به همراه خواهد داشت. حقیقتاً چه اقدامی می تواند عالی تر از این باشد؟ فِی الواقع هیچ عمل بهتری غیر از این امر به ذهن خطور نمی کند!
اگر هر نفسی در مورد احکام و حیات حضرت بهاءُالله مشغول مطالعه و تحقیق است و اگر در قلب و ذهن خویش با مشکلاتی روبرو است باید بنحوی جدّی به خالی نمودن محتوای همان لیوان خویش بیاندیشد. البته ممکن است امری مشکل باشد ولی باید توجّه داشت منافع آن از جمله رشدِ روحانی بسیار عظیم است.
اگر چنین است باید جوانب احتیاط را بخصوص نسبت به نفس خویش رعایت نمود. شاید زدودن اعتقادات نباید یک مرتبه انجام گیرد و عاقلانه است تدریجی صورت گیرد. تمنّای کمک با دعا و مناجات و همچنین تأمّل و تفکّر در این امر کمک بزرگی است. مکالمه و گفتگو با بهائیانی که بِنَفسه از ادیان مختلفه به این دیانت اقبال نمودند بخصوص همکیشان قبلی هم مفید است. ولی باید با تمرکز فکر به جلو رفت و نباید اجازه داد ترس و واهمه مانعی در این تحقیق گردد. بسیار بجاست بعد از خالی نمودن لیوان و عِرفان به مقام حضرت بهاءُالله شاد شوید و جشنی عظیم برپا نمایید، زیرا امتحان عظیمی را با موفّقیّت پشت سر گذاشته اید که شایسته اش تبریک گفتن است.
توضیحات:
(۱). برای اصل این مقاله به زبان انگلیسی به وبسایت زیر مراجعه نمایید:
(۲). کلماتِ مبارکۀ مکنونۀ فارسی، شمارۀ ۱۱.
(۳). ترجمه به مضمون از خطابۀ مبارکۀ حضرت عبدُالبهاء در تاریخ ۲۹ آگوست ۱۹۱۲ در ماساچوست.
نظر خود را بنویسید