×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
ولوله در شهر ۱ولوله در شهر ۲ولوله در شهر ۳طلوع عشق
نگاشته هادیدگاه هانکته ها
آثار بنیانگذاران دیانت بهائیپیام های بیت العدل اعظمگزارش ها و بیانیه هاآثار نویسندگان بهائی

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twitter
×
ولوله در شهر - شمارۀ اولولوله در شهر - شمارۀ دومولوله در شهر - شمارۀ سومطلوع عشق
سایت "بهائیان ایران" سایت رسمی جامعۀ بهائی ایرانگلچین پیام های بیت العدل اعظمسرویس خبری جامعۀ بهائیعالم بهائی: جامعۀ جهانی بهائیزندگی حضرت بهاءاللهکتابخانۀ بهائیعهد و میثاقآئین بهائیدنیای بهائینقطه نظرنگاهکسروی و کتاب «بهائی گری»پروژه های بهائیسایت جامعۀ جهانی بهائیسایت ضیافت نوزده روزهتلویزیون نوینرادیو پیام دوستسایت تعلیم و تربیتسایت ازدواج بهائی
ایرانی آباد، آزاد و مردم سالار در شامبرگِ ایلی نویز
1394/06/28

برگرفته از: //iranian.com/posts/view/post/56852

 
 
ایرانی آباد، آزاد و مردم سالار در شامبرگِ ایلی نویز
 
 
اگردلتان برای ایرانی آزاد ، شاد، دمکرات؛ و برای هم نشینی با ایرانیانی با طرز فکرهای گوناگون ولی با تساهل در کنارهم ، و برای آسان گیری های مذهبی تنگ شده است، پیشنهاد می کنم به کنفرانس انجمن دوستداران فرهنگ ایرانی که همه ساله در تعطیلات "روزکارگر" (1) یعنی در ابتدای ماه سپتامبر در شهرشامبرگ (2) ایالت ایلی نویز برپا می شود بروید تا از نزدیک شاهد همه ی مزایای بالا باشید و آن خصیصه ها را با تمام وجود حسّ کنید، از بودن در چنین ایرانی که توصیف شد و در میان ایرانیانی که از گوشه و کنار جهان و بنا بگفته ی برگزارکنندگان این انجمن از سی و شش کشورجهان در آنجا گرد هم می آیند، لذّت ببرید.
 
 این کنفرانس که ربع قرن از ایجاد و پیدایشش می گذرد و امسال بیست و پنجمین سالگرد آن جشن گرفته می شد تحت حمایت و اِشراف هم وطنان عزیز بها یی ما تشکیل و برگزار می شود و براستی گویای بارز همه خصوصیّات پیشرو، مترقّی و روشنفکرانه ی است که منبعث از اصول آیین بهایی نظیر؛ برابری زن و مرد، تعلیم و تربیت برای همه ی افراد ، وحدت عالم انسانی و توجّه شدید آیین بهایی به پیروی از صلح جهانی و تبلور آن در باورمندان به این اصول مترقّی ست.
 
 امسال سوّمین باری بود که من در این کنفرانس شرکت می کردم. این کنفرانس بطور کلّی همانگونه که از اسمش هم برمی آید، شامل تمام زوایای فرهنگ، هنر، موسیقی ، زبان و ادبیاّت ایرانی ست که در برگیرنده ی سخن رانی های متعدّد در تمام زمینه های فرهنگ و ادب ایرانی، موسقی اصیل ایرانی، تکنوازی های مختلف، هنرهای نمایشی ، نمایشگاه کتاب و برنامه های کودکان و نوجوانان می شود.
 
 سخنرانان امسال انجمن که برای اجتناب از درازی مطلب فقط به ذکر چند نفر از آنان بسنده می کنم، عبارت بودند از : دکترها عبّاس میلانی، فرزانه میلانی، شاپور راسخ، رامین جهانبگلو، آرش نراقی و خانم مهر انگیز کار.

 
سخنرانی دکتر عبّاس میلانی مثل همیشه جالب و تفّکر برانگیز بود. دکتر میلانی سخنرانی خود را ابتدا با پوزش خواهی از همه ی هموطنان بهایی آغاز کرد و یاد آور شد که ما ایرانیان در قبال همه ی ناروایی ها و فشارهای نا جوانمردانه ای که بر هم وطنان بهایی امان اعمال می شد و هنوز هم می شود سکوت پیشه کردیم و به یاری آنها نشتافتیم. دکتر میلانی سپس به تبیین سه تغییر ساختاری در پنجاه سال اخیر ایران پرداخت که در یک نکته با هم اشتراک دارند و آن مساله ی مهاجرت است. او این مهاجرت ها را به ترتیب چنین عنوان کرد: مهاجرت از روستا به شهر که نمونه های آن محمود احمدی نژاد و حسن روحانی هستند که هر دو از استان سمنان به تهران مهاجرت نمودند. مهاجرت دوّم مهاجرت ایرانیان پس از انقلاب به خارج از ایران است که بنا بزعم دکتر میلانی بالاترین رقم خسارت ها را برای ایران در بر داشته است، اعمّ از خسارت های معنوی و مالی. و سرانجام مهاجرت از اندرون به بیرون که شرح فعّالیت های بانوان غیور و شجاع ایرانی ست. در باره ی هرسه مهاجرت ، دکترمیلانی نمونه های کافی و وافی ارایه داد.
 
 این راهم بهتر است اضافه کنم که هرسال برای این کنفرانس موضوعی در نظر گرفته می شود. موضوع یا تِم امسال، "صلح جهانی" بود که دیانت بهایی تاکید فراوانی بر آن دارد و همین تِم ، موضوع سخنرانی دکتر شاپور راسخ بود با عنوان: " صلح جهانی: رؤیا یا واقعیّت؟". دکتر فرزانه میلانی هم نقدی داشت بر کتاب خانم بهیّه نخجوانی با عنوان " بانویی که خیلی میخواند" (3) که داستانی است در باره ی بانوی پیشرو و مبارزایرانی، طاهره قره العین. یکی دیگر از سخنرانی های جالب، سخنرانی دکتر آرش نراقی در باره ی " جهان اندیشگی حافظ" بود که سه دوره از تحّولات اندیشه ی حافظ را با بیانی شیوا و واژه هایی بسیار فخیم وفاخرو در خور مقام حافظ بیان کرد.
 
 من هم سهم بسیار کوچکی در این امر بسیار مهمّ بر عهده داشتم و آنهم داستان گویی برای کودکان بود از روی کتابی که اخیرا از من در آمریکا به چاپ رسیده زیر عنوان : " رامشگر سبز پوش" (4) که در حقیقت همان داستان واقعی باربَد و سرکش دو نوازنده ی در بار خسرو پرویز از پادشاهان سلسله ی ساسانی (591- 628 میلادی)  است که در شاهنامه ی حکیم فردوسی توسی آمده و من آنرا برای کودکان از 6 سال به بالا بازگو و به انگلیسی ترجمه کرده ام. این داستان را من سه بار و برای سه گروه سنّی بیان کردم که مورد توجّه کودکان قرارگرفت. آنها پرسش هایی از من کردند و بازخورد هایی به من دادند که شدیدا تحسین و شگفتی من را برانگیخت.
 
 این قسمت از برنامه ی سالانه ی انجمن که برای استفاده ی کودکان و نو جوانان است نیز بسیار جالب و ستودنی ست. به این کودکان که تقریبا همگی در خارج از ایران به دنیا آمده اند زبان فارسی آموخته می شود و روشی دارند که پس از اتمام دوره ی سه روزه ی انجمن، کودکان می توانند حروف زبان پارسی را بشناسند، آنها را بخوانند و نام های خود را به پارسی بنویسند. در یکی از جلساتی که قرار بود داستان گویی کنم کمی زودتر از زمان تعیین شده رسیدم ، با این حال، داخل سالن شدم، در جایی نشسته و به تماشا پرداختم. کودکان 6 تا 10 ساله ، همگی گِرد هم روی زمین نشسته وبه زبان کشورهای مختلف مناجات می کردند، از اندونزی گرفته تا مصر و بسیاری کشورهای دیگر. سپس یکی یکی عکس کوچکی یا نوشته ی خود را ازکشوری که در مناجات نام برده بودند، روی درختی که با کاغذ های رنگی بردیواری درست کرده بودند، می گذاشتند. یادآورکلام حضرت بهاءالّله ، پیامبر دیانت بهایی که می گوید: " همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار." و در آخر معلّم آنها همان مناجات را به زبان فارسی برای کودکان کلمه به کلمه ادا می کرد ، شکل کلمه را به آنها نشان میداد و از کودکان می خواست که آنها را تکرار کنند. انقدر این صحنه زیبا، صمیمی، هوشمندانه بود که دلم نمی خواست به پایان برسد. و من به زیبایی، افکار باز، و جهان بینی گسترده ای که در پس این مناجات هاو دستورات وجود دارد، فکر می کردم یعنی همان وحدت عالم انسانی و پذیرا بودن همه ی افراد جدا از رنگ پوستشان و یا باورمندی های مذهبی اشان که از همان اوان کودکی به کودکان بهایی آموزش داده می شود!
 
 یکی دیگر از نکته های قابل توجّه این کنفرانس ، سخنرانی به زبان فارسی است. به عبارت دیگر، زبان این کنفرانس زبان فارسی است. شاید از بین ده ها سخنرانی دویا سه تای آنها به زبان انگلیسی بود آن هم به این خاطر که یا سخنران غیر ایرانی بود یا نا مسلّط به زبان فارسی.
 
 نکته ی جالب توجّه دیگر این که تمام گردانندگان این کنفرانس که هرسال بین 2 تا 3 هزار شرکت کننده دارد، داوطلبانه خدمت می کنند و انتظار هیچ گونه پاداش مادّی ندارند.
 
 همان طور که در ابتدای این نوشته هم یادآور شدم، محیط فرهنگی،هنری، اجتماعی که در این کنفرانس ایجاد می شود آن چنان است که شرکت کننده با چمدانی پرازانرژی مثبت، رضایت خاطر، و آموزه های جدید و جالب به شهر خود باز می گردد.  به امید داشتن و ایجاد چنین محیطی در خاک وطن، بهتراست به هم وطنان بهایی امان بپیوندیم و آنها را در راه موفقّی که در پیش گرفته اند ، از هر طریق که می توانیم یاری رسانیم.
 
  مهوش شاهق نهم سپتامبر دوهزار و پانزده
1-  Labor Day
2-  Schaumburg, Illinois
3-  The Woman Who Read Too Much: A Novel

4-  The Green Musician, Retold by Mahvash Shahegh, Illustrated by Claire Ewart. Wisdom Tales Publisher, 2015. 

نظر خود را بنویسید