×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
ولوله در شهر ۱ولوله در شهر ۲ولوله در شهر ۳طلوع عشق
نگاشته هادیدگاه هانکته ها
آثار بنیانگذاران دیانت بهائیپیام های بیت العدل اعظمگزارش ها و بیانیه هاآثار نویسندگان بهائی

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twitter
×
ولوله در شهر - شمارۀ اولولوله در شهر - شمارۀ دومولوله در شهر - شمارۀ سومطلوع عشق
سایت "بهائیان ایران" سایت رسمی جامعۀ بهائی ایرانگلچین پیام های بیت العدل اعظمسرویس خبری جامعۀ بهائیعالم بهائی: جامعۀ جهانی بهائیزندگی حضرت بهاءاللهکتابخانۀ بهائیعهد و میثاقآئین بهائیدنیای بهائینقطه نظرنگاهکسروی و کتاب «بهائی گری»پروژه های بهائیسایت جامعۀ جهانی بهائیسایت ضیافت نوزده روزهتلویزیون نوینرادیو پیام دوستسایت تعلیم و تربیتسایت ازدواج بهائی
نکاتی جالب در بارۀ ظهور امام زمان
1391/07/06

 

 نکاتی جالب در بارۀ ظهور امام زمان
 
اخیراً مصاحبه ای با آقای هاشمی رفسنجانی در بارۀ امام زمان در سایت ایشان و دیگر سایت ها به نقل از فصلنامه انتظار، چاپ زمستان ۱۳۸۱، شماره ۶، منتشر شده است(۱) که بعضاً حاوی نکات جالبی در مورد ظهور امام زمان است که از جمله روشن می سازد:

 

امام زمان دینی جدید می آورد؛ احادیث راجع به امام زمان بعضی صحیح و بعضی ناصحیح است؛ امام زمان برای اصلاح جهان دارای برنامه می باشد که باید بتدریج اجرا گردد و مردم در آن نقش دارند؛ برنامۀ امام زمان جهانی است زیرا «بسیاری از مسائل که قبلا منطقه ای بوده، یا کشوری بوده، یا قبیله ای بوده، الآن، جهانی شده است»؛ اینکه «بعضی فکر می کنند که حضرت، با یک قدرت قاهره ای وارد می شوند و با معجزه و سوار بر ابر و . . . اسلام را بر جهانیان تحمیل می کنند و مردم، طوعاً یا کرهاً، این را باید بپذیرند!» حال آن که «از روایات و اسناد، این طوری استفاده نمی شود! اوّلاً، مبانی خود اسلام این نیست، و ثانیاً، رفتار خود پیغمبر (علیه السلام) و رفتار علی ابن طالب (علیه السلام) این نبوده است.»؛ مقام امام زمان چنان عظیم است که «نقاط برجسته ی انبیای سلف را همراه خودشان دارند»؛ به همین جهت است که «ادیان دیگر، منتظر منجی خودشان هستند. اسم منجی آنان، مهدی نیست، ولی آنان، منتظر فردی هستند با مشخصه هایی که حضرت مهدی (عج) آن ها را دارد.» و همۀ اینها حاکی از آن است که مقام ایشان مافوق ائمۀ اطهار ع است و ایشان دارای مقام تشریع دین هستند؛ معجزۀ امام زمان برنامه ای است که ایشان می آورند و مورد قبول مردم دنیا قرار می گیرد و نه معجزات ظاهره ای که بعضی گمان کرده اند؛ همه فکر می کنند امام زمان که بیاید جوی خون راه می اندازد حال آن که این طور نیست و ایشان محبت و عطوفت همگانی می آورند؛ معضل فقر در اثر برنامۀ امام زمان از بین می رود؛ بی سوادی از بین می رود و عقل بشر رشد می کند؛ با فنون اطلاع رسانی موجود همۀ جهانیان با هم مرتبط می شوند؛ ...
 
اینها همه حقایقی است که دیانت بهائی آنها را بیان داشته است ولی سال هاست که بعضی علمای اسلام به آن توجه نکرده اند و موجب برداشت های اشتباه بسیاری نفوس از قران مجید و احادیث در بارۀ آنها شده اند. امّا اگر به دیدۀ انصاف نگاه شود بعضی مطالبی که آقای رفسنجانی در مصاحبۀ خود اشاره کرده اند در حقیقت با تعابیری دیگر همان حقایقی است که با ظهور ادیان بابی و بهائی اتفاق افتاده و ادامه دارد. نهایت آن که ایشان و بعضی دیگر از علمای اسلام گمان نموده اند «دین جدیدی» که امام زمان می آورند همان اسلام است. حال آن که این تفسیری اشتباه از متن قران مجید و احادیث موجود در خصوص آوردن دین جدید به واسطۀ امام زمان است. فی المثل بدیهی است اگر قرار است برنامۀ امام زمان جهانی و برای رفاه و صلح و عدالت و سعادت و محبّت و وحدت کل بشر باشد، نمی تواند شامل همان احکام اسلام و قران مجید باشد. زیرا به عنوان مثال حتماً باید احکامی نظیر نجس بودن مشرکین و کفار از آن حذف گردد. حذف و تغییر این قبیل احکام و از جمله مثلاً نسخ حکم نجس بودن مشرکین و کفار نیز به نوبۀ خود عیناً به معنای آوردن احکام و دینی جدید است. و این صرفاً به وحی الهی و از طریق ظهور دینی جدید با مربّی آسمانی ای جدید امکان پذیر است. از طرفی دیگر در همین مصاحبه هم آمده است که «ادیان دیگر، منتظر منجی خودشان هستند. اسم منجی آنان، مهدی نیست، ولی آنان، منتظر فردی هستند با مشخصه هایی که حضرت مهدی (عج) آن ها را دارد.» و جالب همین جاست که پیروان آن ادیان دیگر نیز درست مانند بعضی مسلمین گمان می کنند موعودشان که بیاید همان دین خودشان را خواهد آورد و همان را ترویج خواهد داد؛ فی المثل یهودیان گمان می کنند موعودشان تورات را، و مسیحیان گمان می کنند موعودشان انجیل را، و قس علی هذا. حال آن که موعود همۀ ادیان که علیرغم اسامی و تعابیر مختلفِ هر یک از ادیان در مورد ایشان، حقیقتی واحد است، ظاهر شده و دین جدیدی را هم آورده است که دارای برنامه و تعالیم و آموزه ها و روش های جدید نسبت به اسلام و یهودیت و مسیحیت و سایر ادیان آسمانی است.(۲)
    
متن مصاحبۀ مزبور دارای نکات جالبی است که خوانندگان عزیز می توانند برای خواندن کل آن به آدرس مزبور مراجعه کنند. ذیلاً قسمت های مختصری از مصاحبۀ مزبور که حاوی اشارات فوق است در زیر تقدیم می گردد. باشد که طالبان حقیقت آثار بهائی را با انصاف در موارد فوق مطالعه فرمایند تا دریابند که موعود همۀ ادیان بیش از قرن و نیمی است ظاهر شده است و برنامۀ جهانی اش را برای صلح و وحدت و عدالت جهانی ارائه فرموده است و این برنامه در حال اجرا و پیشرفت تدریجی و محتوم خود می باشد.

 

جانتان خوش باد
     
 
فصل نامۀ انتظار: از جمله حقوقی که نسبت به آن حضرت بر عهده ی ما است گسترش فرهنگ مهدویت و بسط آن در همه ی جهان است. ما، در این باره، تاکنون چه کرده ایم؟ و چه کارهایی باید بکنیم؟
 
آقای رفسنجانی: شما، محدوده‌ی بحث را یک مقدار کوچک کردید. اصلا، مهدویت برای چیست؟ خوب، مهدویت، برای اسلام است! اگر اسلام نباشد، مهدویت چه ارزشی دارد؟ به عنوان یک شخص، امام، ارزش شان به این است که می خواهند معارف آسمانی را تبیین و اجرا کنند. ما اگر همین را بتوانیم به جامعه‌ی بشری بفهمانیم که برنامه‌ی امام زمان چه خواهد بود و دنبال چه هستند، کار بزرگی است. من، معتقد نیستم که ما، همه ی برنامه های امام زمان را می فهمیم، چون این تعبیر که «ایشان، دین جدید می آورند»، نشان می دهد که ما، اسلام را خوب نمی شناسیم. «دین جدید» اشاره به محتویات عملی و فکری و... اسلام است. ما نمی توانیم فکر کنیم همه‌ی آن چیزهایی را که امام زمان (عج) دارند، در اختیار ما است و همه ی آن ها را می فهمیم. اسلام واقعی و تفسیر واقعی و . . . را ایشان باید بیاورند. بنابراین، آن، مهم ترین حقی است که به گردن است. گسترش فرهنگ مهدویت هم، یکی از این بخش ها است.
 
فصل نامۀ انتظار: در اسلام همه ی مباحث و اجزاء و احکام آن از ارزش یکسانی برخوردار نیستند. هم چنان که در روایات «بنی الاسلام علی خمس» این معنا کاملا مشهود است در آخر همین طایفه از روایات آمده است: «مانودی بشی ء کما نودی بالولایة لان الوالی هو مفتاحهن و الدلیل علیهن» . سؤال ما در حقیقت این است که شما با توجه به اهمیت مسئله ی مهدویت هم به لحاظ اعتقادی و هم به لحاظ شرائط خاص امروز ایران و جهان، چه راهکارهایی را برای طرح بهتر این مسئله و بهره ی بیشتر بردن از آن پیشنهاد می کنید؟ به عنوان مثال می توان حکومت امام عصر (عج) را به عنوان الگوی خود و اهداف تربیتی، سیاسی، اقتصادی و . . . آن را به عنوان اهداف نظام خود بگیریم؟ آیا مهدویت و ظهور می تواند به عنوان استراتژی و راهبرد نظام ما باشد؟
 
آقای رفسنجانی: یکی، این است که یک کار تحقیقی شود و ابعاد برنامه ی ایشان که در منابع ما وجود دارد، متناسب با زمان ما، استخراج، و به دنیا عرضه شود و به مردم بگوییم، امام زمان، چنین برنامه هایی خواهد داشت. درباره ی ایشان، برای خیلی از افراد، پرسش ها و ابهام هایی مطرح است. می پرسند: «بالاخره، این چه برنامه ای است که یک انسانی از هزار سال پیش، زنده بماند و منتظر باشد تا این که در یک زمان مناسبی، ظهور کند و مردم را نجات بدهد؟»؛ این ها را باید برای مردم، باز بکنیم و توضیح دهیم.
ممکن است که برخی بگویند: «متن روایات، برای مردم خوانده شود.» و به همین مقدار هم قانع باشند. این، درست نیست؛ زیرا، روایات مربوط به حضرت حجت (علیه السلام) صحیح و نا صحیح اش با هم مخلوط شده است چیزهایی، قابل فهم است و چیزهایی هم برای عموم قابل فهم نیست. مخلوط کردن این ها، خدمت خوبی به عامه ی مردم نیست. خدمت خوب، این است که ما آن هایی را که می توانیم بفهمیم که برنامه ی امام زمان است، متناسب با وضع امروز، به مردم عرضه کنیم....
 
فصل نامۀ انتظار: این جا، یک بحث مهمی مطرح می شود. این بحث مهم، نقش مردم در حکومت جهانی حضرت مهدی (علیهم السلام) است. واقعیت، این است که گاهی اوقات، در مباحثی که پیش می آید، مردم، در این حکومت، کنار گذاشته می شوند و یا مورد غفلت واقع می شوند. شما، نقش مردم در این حکومت جهانی را چگونه تحلیل می فرمایید.
 
آقای رفسنجانی: اتفاقا، یکی از چیزهایی که می شود از همین منابعی که اشاره شد، استخراج کنیم و درست تبیین بکنیم، همین موضوع است. بعضی فکر می کنند که حضرت، با یک قدرت قاهره ای وارد می شوند و بامعجزه و سوار بر ابر و . . . اسلام را بر جهانیان تحمیل می کنند و مردم، طوعاً یا کرهاً، این را باید بپذیرند! از روایات و اسناد، این طوری استفاده نمی شود! اولاً، مبانی خود اسلام این نیست، و ثانیاً، رفتار خود پیغمبر (علیه السلام) و رفتار علی ابن طالب (علیه السلام) این نبوده است. حضرت (عج) با مردم سر و کار دارند و قطعا نظر مردم، این جا، مهم است. من فکر می کنم، یکی از خدماتی که می توانیم به عنوان ادای حق مان، انجام دهیم، این است که این بحث را خوب روشن بکنیم، چون، در اسناد، کاملا، روشن است که وقتی امام زمان (علیه السلام) می آید، مردم، رشد فکری پیدا کرده اند. وقتی که رشد فکری پیدا کردند، می توانند برنامه های درست را درک کنند. بعلاوه، مردم، از کسانی که ادعاها کرده اند و به عنوان مصلح وارد جامعه شده اند، ولی خودشان هم به یک اخلال گر و استعمارگر تبدیل شده اند، خسته شده اند و تشنه ی یک برنامه ی عادلانه و انسان دوستانه و سعادت آور هستند. در آن زمان، شرایط جهانی هم به گونه ای پیش می آید که حضرت می توانند برنامه ی خودشان را به صورت جهانی مطرح کنند و با مردم جهان ارتباط برقرار کنند. مردم جهان هم، مطالب را می فهمند و با چشم باز، پس از درک کردن، می پذیرند.
برای من، این مطلب، خیلی روشن است و از اسناد و احادیث مربوط به حضرت حجت (علیه السلام)، به روشنی، این مطلب به دست می آید. شرایطی که ایشان در آن ظهور خواهد کرد، زمانی است که اگر برنامه ی همه جانبه ی قابل دفاع و امید بخشی برای مردم مطرح بکنیم، مردم، رای می دهند و استقبال می کنند. بنابراین، قطعا، شما باید فرض را بر این بگذارید که ایشان، با رضایت مردم و با استقبال مردم مواجه می شوند. حالا اگر شما مطالبی در بعضی از اسناد می ببینید که با این ها نمی خواند، آن ها را باید بررسی کنیم. یکی از کارهای تحقیقی ما همین باید باشد.
 
فصل نامۀ انتظار: یکی از مباحث مطرح در جهان، در زمان حاضر، بحث جهانی شدن و جهانی سازی است.متفکران غربی دراین باره بحث های زیادی دارند و اصطلاح «دهکده ی جهانی»را مطرح کرده اند.
شاید، یک موقعی بود که اگر بحث حکومت جهانی حضرت مطرح می شد، از اذهان بعضی، دور می نمود و خیلی افراد نمی توانستند تلقی روشنی از آن داشته باشند، ولی امروز، طرح این مباحث و ضرورت آن به راحتی قابل فهم است. البته به گمان برخی، جهانی شدنی و جهانی سازی با مباحث حکومت جهانی حضرت (عج) یکی است. آیا چنین است؟ آیا اهداف، مبانی و آثار این دو یکی است؟
 
آقای رفسنجانی: جهانی شدن، الان، مسئله ی روز، بلکه از مهم ترین مسائل است. به طور طبیعی، تاریخ بشر، به طرف جهانی شدن می رود. این امر، قابل اثبات است. شما از پنجاه سال، صد سال پیش به این طرف که نگاه بکنید، می بینید که بسیاری از مسائل که قبلا منطقه ای بوده، یا کشوری بوده، یا قبیله ای بوده، الآن، جهانی شده است. الآن، مسائلی است که کشورها نمی توانند به تنهایی درباره ی آن، تصمیم بگیرند. حمل و نقل دنیا، ارتباطات و اطلاع رسانی دنیا، محیط زیست دنیا، تجارت دنیا، مسائل امنیت دنیا، . . . الان به هم مرتبط هستند و هر گوشه ای از جهان که حادثه ای پیش بیاید، روی همه ی جهان اثر می گذارد. هرچه قدر هم پیش برویم، این مسئله جدی تر می شود. تعبیر دهکده ی جهانی، واقعا، یک تعبیر خوب و قابل درک است و حقیقت و طبیعت موضوع را می رساند.
فرض ما، این است که یک عده از کسانی که این بحث ها را مطرح می کنند، محقق و دل سوز بشر هستند و می خواهند، مشکلات بشر را حل کنند. در این میان، قدرت هایی هستند که فکر می کنند باید از این جریان، برای خودشان، برای حکومت شان، برای کشورشان، سوء استفاده کنند. آمریکا، این چنین است. آمریکاییان، با عمل شان نشان دادند که از این جهانی کردن، در درجه ی نخست، منافع خودشان را می خواهند و برای این که به منافع شان برسند، یک منافعی هم به دیگران می دهند.
امام زمان، عجل الله تعالی فرجه، وقتی تشریف می آورند، با یک مکتب (حقیقت اسلام) تشریف می آورند. مکتب ایشان، چند خصوصیت دارد: یکی، این است که مکتب ایشان، جهانی بینی دارد. الان، در دنیا، جهان بینی واحد نیست. درباره ی مبدا و معاد و رابطه ی انسان با خدا و رابطه ی طبیعت با خدا و رابطه ی انسان با طبیعت، نظرهای گوناگونی وجود دارد و مکتب های فراوانی هست. مکتب حضرت، با واقعیت جهان مطابق است.
خصوصیت دیگر، ایده ئولوژی مکتب است. منظورمان از ایده ئولوژی، بایدهای فکری است که در اصطلاح ما، اصول عقاید (توحید و نبوت و معاد و) . . . گفته می شود.
خصوصیت دیگر، استراتژی مکتب و خطوط راهنما است.
این ها، در دنیای امروز، واحد نیست. کشورها، برای خودشان، اصول خاصی دارند.
مکتب امام زمان (علیه السلام) این سه عنصر را دارد. مقررات و احکام و وظایف و اخلاقیات و . . . مراحل و گام های بعدی است که باید با آن سه خصوصیت هماهنگ باشد. حضرت (علیه السلام) این ها را در سطح جهانی مطرح می کند و با توجه به رشد مردم، پذیرفته می شود.
البته، اختلاف سلیقه های فراوانی هم می تواند باشد. این، بحث بعدی ما است. ما نمی توانیم بگوییم، بشر، در آن زمان، مثل دانه های تسبیح، یک شکل اند. بشر، هیچ گاه مانند محصول کارخانه ای نبوده و نخواهد بود. تفکر و خلاقیت، همیشه بوده و هست.
این که با این اختلاف سلیقه ها، چه می شود، بحث بعدی است. وقتی حضرت (علیه السلام) مکتب اش را عرضه می کند، به طور طبیعی، زمینه ی حکومت واحد جهانی، ایجاد می شود.
 
فصل نامۀ انتظار: با توجه به این که جهان امروز، در مادیت زندگی می کند، با توجه به اوضاع کنونی جهانی، آیا اصلا، جایی برای حکومت امام زمان (علیه السلام) هست یا نه؟ آیا می شود تفکر مهدویت را در این جهان مادی نشان داد؟
 
آقای رفسنجانی: چرا نمی شود؟ وقتی برنامه ای باشد که هر کسی، سعادت خودش را در آن بینید، چرا نپذیرد؟ الآن، کشورهای اروپایی که هر کدام شان برای خودشان پول داشتند، مرز داشتند، خیلی چیزها داشتند، به این نتیجه رسیدند که بیایند، ابتدائا، بازار مشترک درست کنند و بعد اتحادیه ی اروپا درست کنند و بسیاری از مقررات داخلی خودشان را، حتی پول شان را به نفع این مجموعه کنار بگذارند. سبب اش هم این است که احساس می کنند که منافع شان در این اتحاد است و مردم هم این را می فهمند و موافق می شوند.
من دارم فرض را بر این می گذارم که امام زمان (علیه السلام) با برنامه ای می آیند و ابزار تبلیغ و ابزار معرفی و اطلاع رسانی هم وجود دارد و مردم هم از وضع موجود خودشان، راضی نیستند و خسته اند، وقتی که برنامه ی حقوقی مناسبی را می بینید، همکاری می کنند.
این که می فرمایید: «مادیت غلبه دارد.»، امام زمان نمی آیند که مسائل مادی مردم را ندیده بگیرد! منافع مردم را در نظر می گیرند و زندگی سعادت مند برای مردم می آورند! امام زمان که نمی گوید: «همه اش نماز بخوانید! همه اش قرآن بخوانید! ؛ همه اش زیارت کنید! همه اش...»! او، برنامه ی زندگی می آورد و مردم هم می فهمند و می پذیرنند. مثل الآن که پذیرش نیست، خوب حضرت هم ظهور نکرده اند.
 
فصل نامۀ انتظار: ما می توانیم جلوه های محبت حضرت را مطرح کنیم. بعضی، این طور مطرح می کنند که آن حضرت، جوی خون راه می اندازند! واقعیت، این طور نیست! حضرت، آن قدر محبت دارند، که مردم مجذوب او می شوند. وقتی مردم بدانند که او چه می کند و چه مشکلاتی را از سر راه بشر بر می دارد، طبعا، چنین آقایی، خواستنی و دوست داشتنی است و همه ی انسان ها هم منتظرش هستند. در حقیقت، اگر جاذبه های فردی آن حضرت هم توضیح داده شود، خیلی از افراد، مجذوب می شوند.
 
آقای رفسنجانی: بله؛ این، یک دریچه ی دیگر است. در اسناد ما، فراوان، این طور وارد شده است که امام زمان، نقاط برجسته ی انبیای سلف را همراه خودشان دارند؛ یعنی، شخصیت رئوف حضرت عیسی و شخصیت حضرت موسی و شخصیت حضرت رسول اکرم را دارند. خوب، مسلمانان به انبیاء، سلام الله علیهم اجمعین، عشق می ورزند و مسیحیان، به حضرت عیسی علاقه دارند و یهودیان، به حضرت موسی.
ادیان دیگر، منتظر منجی خودشان هستند. اسم منجی آنان، مهدی نیست، ولی آنان، منتظر فردی هستند با مشخصه هایی که حضرت مهدی (عج) آن ها را دارد.
در روایات ما، برای جنبه های عطوفت و مهربانی و دل سوزی ایشان، موارد زیادی پیدا می شود.
اصلا، آن جنبه ی خشنی که در بعضی از اسناد، بعضی، روی آن تکیه می کنند، به نظر درست نمی آید. آن، مولود تفکرات زمانی بوده که پیروزی را همراه با جنگ و کشورگشایی می دانستند. این نوع پیروزی، اگر می خواست بشود، خوب، در زمان حیات حضرت، بلکه در زمان حیات حضرت علی (علیه السلام) هم می توانست اتفاق بیفتد! چرا خداوند، منتظر می ماند که این همه زمان بگذرد تا شرایط درست بشود؟ اگر بنا است با معجزه و آن ابزاری که معمولاً می آورند، با آن ها بخواهد ایشان پیروز بشود، خوب، این را در زمان حضرت آدم هم می توانست انجام دهد! پس پیدا است که برای برقراری یک حکومت جهانی، زمینه های دیگری باید آماده باشد و آن، همان پذیرش و عطش مردم است.
یکی از نکات جالب توجه در باره ی آن زمان، این است که عطوفت، همگانی می شود. در روایت آمده است، هنگامی که حضرت می آیند افرادی که نیازمندند، دست در جیب برادر مسلمان شان می کنند، و به اندازه ی نیاز بر می دارند و بعدا بر می گردانند! ما، مقداری از رفاقت و مهربانی و صفا و صمیمیت را در صدر اسلام دیده ایم، ولی در زمان حضرت، این امور، گسترده است. خوب، شما ملاحظه بفرمایید، اگر اخلاق جامعه، به این جا رسید که، این گونه رفتار کنند، آیا فقیری در جامعه خواهد ماند؟ حل معضل فقر، یکی از مشکلات زندگی بشر است! آرزوی بشر، این است که هیچ کس فقیر نباشد! وقتی زمان ظهور حضرت، این گونه وصف شود، مردم جذب آن می شوند.
مورد دیگر، بحث آموزش و پرورش است. الآن سازمان ها و افراد گوناگونی تلاش می کنند تا بی سوادی نباشد، ولی موفق نشده اند. در زمان حضرت، نه تنها بی سوادی نیست، بلکه عقل بشر، رشد بالایی پیدا می کند و خیلی از مجهولات برای او حل می شود.
مورد دیگر، بحث ارتباطات است. در زمان حضرت، که وقتی ماموری به نقاط دور دست می رود، اگر درباره ی ماموریت خودش، ابهامی پیدا کند، می گویند. «در کف دست خودت نگاه کن و ماموریت را ببین». خوب، در کف دست آدم که چیزی نیست! ما نمی خواهیم بگوییم، آن موقع، این معجزه اتفاق می افتد، بلکه مسائل ارتباطی، به گونه ای است که او می تواند از این ها چیز بخواند؛ یعنی، برنامه اش را می تواند از دور ببیند و آن را اجرا بکند. این گونه روایات را در قدیم نمی فهمیدند، اما الآن، با فن آوری اطلاع رسانی، این موارد، معلوم می شود.
 
منبع: فصلنامه انتظار، زمستان ۱۳۸۱، شماره ۶

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نظر خود را بنویسید


دیگر واضحتر از این نمی شود

حمید
ارسال شده در : 1391/09/07

دیگر واضح تر از این نمی شود.

دین جدید

رضا
ارسال شده در : 1391/10/09

دین جدید درست نیست بلکه احکام جدید میتواند درست باشد چون اسلام یعنی تسلیم شدن در برابر حق و همه دین ها اسلام است. کفر یعنی انکار حق با آگاهی و هرگز پسندیده نیست. اما دین حقیقی برای کافرانی که اقدام به تجاوز نکنند هیچ تبعیضی نباید قایل شود.