×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
ولوله در شهر ۱ولوله در شهر ۲ولوله در شهر ۳طلوع عشق
نگاشته هادیدگاه هانکته ها
آثار بنیانگذاران دیانت بهائیپیام های بیت العدل اعظمگزارش ها و بیانیه هاآثار نویسندگان بهائی

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twitter
×
ولوله در شهر - شمارۀ اولولوله در شهر - شمارۀ دومولوله در شهر - شمارۀ سومطلوع عشق
سایت "بهائیان ایران" سایت رسمی جامعۀ بهائی ایرانگلچین پیام های بیت العدل اعظمسرویس خبری جامعۀ بهائیعالم بهائی: جامعۀ جهانی بهائیزندگی حضرت بهاءاللهکتابخانۀ بهائیعهد و میثاقآئین بهائیدنیای بهائینقطه نظرنگاهکسروی و کتاب «بهائی گری»پروژه های بهائیسایت جامعۀ جهانی بهائیسایت ضیافت نوزده روزهتلویزیون نوینرادیو پیام دوستسایت تعلیم و تربیتسایت ازدواج بهائی
تحریف و توهّم و نفرت پراکنیِ کروناییِ سیمای جمهوری اسلامی ایران علیه بهائیان
1399/03/31

به نقل از: //news.gooya.com/۲۰۲۰/۰۶/post-۳۹۸۹۳.php

عادت و روش ناپسند و غیر انسانی و غیر اسلامی و غیر اخلاقی و ظالمانه و مُحیلانۀ رهبران مذهبی و سیاسیِ حکومت جمهوری اسلامی ایران در این ۴۱ سال برای توجیه مشکلات و بلایایی که بر سر کشور عزیز و ایرانیان شریف وارد آورده اند، فرافکنی و انداختن علّتِ همۀ آن مشکلات و بلایا به گردن دگراندیشان و بخصوص بهائیان است! اگر به عنوان مثال در دو سایت «نقطه نظر» و «ولوله در شهر» (۱) کلمۀ «وجه المصالحه» یا «سپربلا» یا «بلاگردان» جستجو شود موارد زیادی پیدا خواهد شد که جمهوری اسلامی ایران برای توجیه ناکارآمدی های خود و یا برای توجیه ستم هایش بر مردم شریف ایران، بهائیان را سپربلا نموده است.

       به عنوان نمونه، از جمله مهمّ ترین اتّهامات و موارد سپربلا کردن بهائیان پس از انقلاب اینهاست: اتّهام رهبری و دست داشتن بهائیان در کودتای نوژه که در حقیقت عاملان آن بعضاً از یاران معروف خود آقای خمینی بودند، بهائی بودن عوامل جریان سعید امامی در وزارت اطلاعات که بعداً کذبش معلوم شد، اتّهام بمب گذاری بهائیان در حسینیۀ رهپویان وصال در شیراز و نمایشگاه بین المللی طهران که دروغ بود، اتّهام رهبری تظاهرات چند ماهه به دنبال جریان انتخابات سال ۱۳۸۸ و تظاهرات عاشورا برای فیصله دادن به ماجرا که حقیقتش بر ملّت شریف ایران معلوم گشت، قاچاق دختران ایرانی به امارات برای فحشا که کذبش آشکار شد، ایجاد اغتشاش در بازار دلار و تخریب اقتصاد که مدّت هاست با محاکمۀ ده ها مورد اختلاس و دزدی توسط خود مسلمانانِ وابسته به حکومت کذبش بر همگان آشکار شده است، و… (۲)

       و همۀ این سپربلا کردن ها در حالی است که بهائیان ایران از حقوق شهروندی خود ۴۱ سال است که محرومند و حکومت جمهوری اسلامی ایران هزاران بهائی را از مشاغل خود اخراج کرده و حقوق بازنشستگان قطع نموده، صاحبان حِرَف و مشاغل را با اِبطال جواز کسب و ممانعت از ادامۀ کار رو به رو کرده، چند صد مغازه را پلمپ کرده، هزاران بهائی را زندانی نموده، علاوه بر شکنجه های روحی همۀ زندانیان، ده ها نفر از ایشان را شکنجه های جسمانی هم داده، بیش از ۲۲۰ نفر بهائی را به شهادت رسانده، اساتید بهائی و نیز جوانان بهائی را از دانشگاه ها اخراج کرده و دیگر اجازۀ ورود به آنها نداده، حتّی در مقاطع دبستان و راهنمایی و دبیرستان نیز بعضی کودکان و نوجوانان و جوانان بهائی را محروم از تحصیل کرده، این دانش آموزان در بعضی مدارس با انواع مشکلات و تهاجمات، حتّی از طرف مدیران و معلمان خود، روبرو شده، حتّی بعضی نوزادان شیرخوار همراه مادرانشان زندانی شده، در بعضی شهرها قبرستان های بهائی را که به گلستان جاوید معروف اند بنحو توهین آمیزی مورد اهانت قرارداده و ویران ساخته، به منازل بهائیان هجوم برده، اموال و املاک آنان بعضاً غارت و بعضاً مصادره گردیده، موقوفات بهائی در سراسر کشور ایران مصادره شده، بسیاری از روستائیان و کشاورزان بهائی از روستاهای خود اخراج شدند و زمین های کشاورزی آنان غصب شده، در مواردی خانه و مزارع بعضی بهائیان را آتش زده، هزاران هزار جلد کتاب و آثار و تصاویر و فیلم و نوار و سی دی های دینی و عقیدتی بهائی را با یورش و یا مراجعه به چندین هزار منازل بهائیان و اماکن بهائی در این چهل و یک سال ضبط و مورد بی احترامی و بعضاً نابود کرده، در عوضِ نابود کردن آنها، صدها مقاله و کتاب ردیۀ علیه دیانت بهائی در رسانه ها و نمایشگاه ها و دهها مستند و برنامه و فیلم در صدا و سیما و هزاران مطلب دروغ و افترا در سایت ها و وبلاگ های ضد بهائی منتشر نموده، و در مقابل به بهائیان اجازۀ پاسخ در رسانه ها داده نشده و حتّی سایت های اینترنتی بهائیان را که تنها رسانۀ قابل دسترس برای ایشان بوده و برای پاسخ به دروغ ها و افترائات ضدِّ بهائی و معرفی و ارائۀ حقیقت دیانت بهائی راه اندازی شده بارها و بارها مورد حملات سایبری قرار داده و فیلتر نموده…

       امّا می رسیم به جریان شیوع ویروس کرونا و ناکارآمدی مسؤولین جمهوری اسلامی ایران در مدیریّت مشکلات حاصله از آن. چه سپربلایی بهتر از بهائیان برای این که علّتِ شیوع این ویروس را نیز ایشان بدانیم؟! و چه بهانه ای بهتر از این برای توجیه افکار عمومی درمورد تشدید آزار و اذیّت بهائیان در هفته های اخیر و احضار و زندانی کردن حدّاقلّ ۷۷ نفر از ایشان در سرتاسر ایران در استان های فارس، خراسان جنوبی، مازندران، اصفهان، البرز، کرمان، کرمانشاه و یزد؟ و نکتۀ جالب و تأسّف بار آن که «یک مقام قضایی در شیراز به دستکم ۴۰ شهروند بهائی که به دادگاه احضار شده و از یک سال تا ۱۳ سال حکم زندان گرفته‌اند، گفته است: «ما می‌خواهیم بهائیان این شهر را ریشه کن بکنیم و از بین ببریم»؛ … و این سیاستی بوده که دولت جمهوری اسلامی در قبال بهائیان همیشه اعمال می‌کرده، امّا حالا به صورت واضح مطرح می‌شود. (۳)

       وظیفۀ این بدنام کردن و نفرت پراکنی و افترا و دروغ و شایعه علیه بهائیان و طرد آنان از اجتماع را رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران به عهده دارند که صرف نظر از آمار وحشتناک ۴۱ سال فعالیّت قبلی در این زمینه، فقط در سال جاری تا به حال بیش از ۳۰۰۰ مقالۀ حاوی تبلیغات علیه آئین بهائی و بهائیان منتشر شده است که تعداد آنها از ماه ژانویه تا آوریل ۲۰۲۰ دو برابر شده است. (۴)

       در همین راستا، اسفند ماه پارسال مشرق نیوز مطلبی منتشر کرد با این عنوان: «خوشحالی اعضای فرقه بهائیّت از شیوع کرونا در ایران و کاسبی با سلامت مردم/ کرونا اسطوره‌های غرب‌گرایان را درهم شکست» (۵) و اخیراً شبکۀ ۳ سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز به تقلید از مشرق نیوز برنامه ای با این عنوان تهیه و پخش کرده است: «ذوق مرگ شدن بهائیان از شیوع کرونا در ایران/ از ادعای مضحک شاهْ مهرۀ فرقۀ ضالّه تا»! (۶) علاوه بر چند رسانۀ مشابه دیگر، در این دو رسانه ادّعا شده:
«در حالی که مردم ایران روزهای سخت مبارزه با ویروس کرونا را پشت سر می‌گذرانند، غربْ شیفتگان و دشمنان ملت ایران نیز ترور روانی مردم از طریق شبکه‌های رسانه‌ای دشمنان ایران را با شدت دنبال می‌کنند. حالا با شیوع کرونا در سایر نقاط دنیا (بویژه اروپا و آمریکا) ابعاد این ترورِ روانی علیه ملت ایران بیش تر روشن می‌شود. در روزهای اخیر، فایل صوتی منسوب به «فرزام کمال‌آبادی»، از رهبران محفلِ بین‌المللی فرقۀ ضالّۀ بهاییّت، منتشر شده که با رضایت و خشنودی عیان از شیوع کروناویروس و بیمار شدن هموطنان، این مساله را به «انتقامِ کبیرِ اِلهیِ حضرتِ بهاءُالله» (بنیان‌گذار این فرقۀ ضالّه) مرتبط کرد و وعده داد که فازِ اصلی این «انتقام» هنوز در پیش است!»

       شبکۀ ۳ سیما علاوه بر مطلب فوقِ مشرق نیوز، دربارۀ فایل منتَسَب به آقای «فرزام کمال آبادی»، مدّعی شده است خانم پردیس ثابتی دختر آقای پرویز ثابتی معاون سابق ساواک که ریشۀ بهائی دارند و زیست شناس محاسباتی و ژنتیکدان است (۷) ریاست پروژه ای را به عهده دارد که هدفش دستیابی به ژنوم ایرانیان برای جنگ بیولوژیک علیه ایرانیان است! و ادامه داده سایر بهائیان نیز به تبعیّت از قطبِ خود (؟!) از هیچ کاری برای افزودن رنج ایرانی ها در بحبوحۀ کرونا دریغ نکردند؛ از احتکارِ گستردۀ ماسک های ایمنی گرفته تا بمباران روان ایرانی ها و حمله به مدافعین خط اوّل سلامت در رسانه هایِ زرد خارجی! 

       هرچند ملّت شریف ایران هرچه از دهۀ اوّل حکومت جمهوری اسلامی ایران به دو دهۀ اخیر می رسیم، بیش تر با ماهیّت ستم پیشگی و اکاذیب و افترائات و نفرت پراکنی حکومت علیه دگر اندیشان آشنا و آشناتر شده و می شود، و از جمله هم اکنون خود مردم عزیز ایران نیز با گوشت و پوست و جان خود انواع پایمال شدن حقوق حقّۀ خود را لمس کرده اند و در نتیجه دریافته اند که آنچه بر ضدِّ بهائیان بیش از ۱۷۰ سال تبلیغات سوء به افکار عمومی تزریق و القا شده همه و همه چیزی جز اکاذیب و افتراء نبوده است، ولی لازم می داند دربارۀ اکاذیب و افترائات جدید مشرق نیوز و بعضی سایت های مشابه دیگر و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز حقایقی را مطرح کند تا در پروندۀ سیاه ستمگران ثبت گردد. تحریف و اکاذیب و افتراء این دو رسانه شامل دو مورد است: آقای پرویز ثابتی و دخترش خانم پردیس ثابتی؛ دیگری فایل صوتی منتَسَب به آقای فرزام کمال آبادی.

       در مورد اوّل دربارۀ ادّعای بهائی بودن آقای پرویز ثابتی و دخترش خانم پردیس ثابتی و نقشۀ آنها برای دستیابی به ژنوم ایرانیان برای شیوع بیماری و جنگ بیولوژیک علیه ایرانیان، صرف نظر از صحّت و سُقمِ نقشۀ مزبور باید گفت نه تنها جامعۀ بهائی بارها حقایق را مبنی بر بهائی نبودن آقای ثابتی اعلان کرده است، بلکه خود او و دیگر محقّقان و منابع غیر بهائی نیز بر این حقیقت گواهی داده اند. (۸) باید گفت دیگر سال های اوّل انقلاب نیست که با اِنتساب هر عاملِ منفی در حکومت پهلوی به دیانت بهائی و بهائیان، مردم را علیه بهائیان بشورانند و نفرت پراکنی کنند تا زندانی کردن و کشتن و انواع ستم بر ایشان (۹) را توجیه نمایند.

       نکتۀ قابل ذکر در اِظهار این که امثال آقای هویدا نخست وزیر یا بعضی وزرا و شخصیت های سیاسی زمان پهلوی و نیز آقای پرویز ثابتی بهائی نبوده اند، صرفاً برای بیانِ حقیقت و واقعیّت است که حاکی از بهائی نبودن ایشان است (۱۰) و الّا این قبیل نفوس مانند دیگر انسان ها دارای نکات مثبت و منفی در حیات خود بوده اند و جامعۀ بهائی صِرفاً برای بیان حقایق و روشن شدن اکاذیب و افترائات بهائی ستیزان برای هم میهنان عزیز است که اِنتساب ایشان را به بهائی بودن تکذیب می کند. چه بسا این شخصیّت ها برای میهن عزیزمان تأثیرات مثبت داشته اند و چه بسا تأثیرات منفی؛ امّا هرچه بوده اند چه مثبت و چه منفی حقیقت این است که بهائی نبوده اند. اساساً جامعۀ ایرانِ عزیزمان باید به سمتی برویم که اگر هر هم میهن عزیزی با هر عقیده ای کار مثبتی برای ایران عزیز کرد او را محترم و عزیز بداریم و به او افتخار کنیم. تعصّبات و پیشداوری و ضعف در تحقیقِ حقایق، سمِّ مهلکِ جامعۀ ما بوده و هست و باید آن را ترک کنیم. به قول آقای سام قندچی:
«چند روز پیش مقاله ای در روزنامه شرق دربارۀ تاریخ اعمال پرویز ثابتی در ساواک منتشر شده و در پایان مقاله عکس بزرگی از خانم پردیس ثابتی، دختر ایشان که دانشمندی مقیم آمریکا است، درج شده بود (۱۱). آخر اعمال آقای ثابتی چه ربطی به دختر ایشان دارد و ما کی قرار است یاد بگیریم که نظیر طالبان در افغانستان اعضاء خانواده مردم را بخاطر تنفّر از کسی هدف قرار ندهیم. موضوع ساواک شاه در گذشته و حال در جنبش سیاسی ایران در همۀ این سال ها به تفصیل بحث شده است. امّا برخورد صحیح برای بازماندگان جنایات ساواک خونخواهی نیست که مثلاً ایشان چون متّهم به قتل دختر کسی در گذشته است، امروز نیز دختر ایشان را بدون دلیل در مقاله ای با طرح جزئیات اعمال گذشتۀ آقای ثابتی مطرح کنیم. خوشبختانه در جامعۀ ایران سنّت ایلاتی خونخواهی که در کشورهایی نظیر پاکستان و افغانستان هر روز جان بی گناهی را می گیرد چندان رواجی ندارد. اجازه ندهیم چنین سنّت های نامیمونی آن هم در میان جنبش دموکراتیک و مترّقی ما پا بگیرد و هر انسانی مسؤول کارهای خودش است.» (۱۲)

       امّا دربارۀ فایل صوتی منتسَب به آقای فرزام کمال آبادی که مشرق نیوز و سیمای جمهوری اسلامی ایران آن را دلیل بر ذوق مرگی و خشنودی عیان بهائیان از شیوع کروناویروس و بیمار شدن ایرانیان، دانسته اند و معتقدند آقای کمال آبادی آن را «انتقامِ کبیرِ اِلهیِ حضرتِ بهاءُالله» دانسته و وعده داده که فازِ اصلی این «انتقام» هنوز در پیش است. صرف نظر از این که ایشان نمایندۀ جامعۀ بهائی نیستند و نظراتشان کاملاً شخصی تلقی می شود، و صرف نظر از این که بر نگارنده نامعلوم است کلّ صحبت های ایشان چند دقیقه بوده و کجا و خطاب به چه جمعی بیان شده، مهمّ ترین نکته و حقیقت در همین محتوای مختصرِ فایل صوتی، تحریف صحبت های ایشان است. خوشبختانه مشرق نیوز- و بعضی دیگر سایت ها- قسمت اوّل صحبت های ایشان را که تحریف مزبور را آشکار می کند احتمالاً از روی حواس پرتی حذف نکرده است، امّا سیمای جمهوری اسلامی ایران آن قسمت را به خاطر تحریف واقعیّت و نفرت پراکنی علیه بهائیان عمداً حذف کرده است. از عجایب آن که هر دو رسانه چه با حذف و چه بی حذف یک نتیجه گرفته اند و آن این که بهائیان دشمن ایرانیان اند و می خواهند به ژنوم ایرانیان دست یابند تا با جنگ بیولوژیک علیه ایرانیان و اشاعۀ کرونا هم میهنان را بیمار کنند!

       و این در حالی است که با توجّه به فایل صوتی مزبور اشارۀ آقای کمال آبادی به رئیس جمهور آمریکا و کلّ جهانیان بوده است و نه آن طور که مشرق نیوز و سیمای جمهوری اسلامی ایران عمداً تحریف کرده اند ایرانیان! عین صحبت های ایشان در مشرق نیوز که بدون حذف است چنین است. قسمت حذف شده در سیمای جمهوری اسلامی ایران را با حروف درشت می آورد:
«رئیس جمهور آمریکا می فرمایند The situation is under control تمام موضوع تحت احاطه و سلطۀ ماست و تحت کنترل است و مشکلی نیست. هنوز بشر ناخالص غافل هنوز فکر می کنه با نظام قدیمی خودش می تواند دنیا را بگرداند در حالی که انتقام عذاب کبیر اکبر الهی حضرت بهاءُالله در پیش است و اینها فقط فتیله های اوّل آن انبار مهمّات است و این کار بالا خواهد گرفت.» (۱۳)

      امّا آنچه به نظر، مقصود و منظورِ آقای کمال آبادی از انتقام عذاب کبیر اکبر الهی بوده است، ریشه در تاریخ ادیان و کم و کیف دعوت انبیاء الهی دارد. در تاریخ ادیان و کتب آسمانی از جمله قرآن مجید سنّتی تغییرناپذیر مورد تأکید قرار گرفته است؛ بطوری که تمام داستان های قرآن مجید دربارۀ دعوت انبیاء و عکس العمل اقوام زمان ایشان و تبعات آن، حاکی از آن سنّت است. دربارۀ این سنّت در قرآن مجید از جمله سورۀ اِسراء آیۀ ۱۶ می فرماید: «وَ ما كُنّا مُعَذِّبینَ حَتّی نَبْعَثَ رَسُولاً» [و ما عذاب دهنده و مجازات كننده نیستیم مگر این كه (تا اینكه) رسولی را بفرستیم] تا حجّت را بر خلایق تمام كند و آنچه را مأمور است ابلاغ فرماید. داستان های قرآن مجید دربارۀ انبیاء و شرحِ اِعراضِ اقوامشان و تنبیه آنها، كه قسمت اعظمی از آیات قرآن را به خود اختصاص داده، كل شواهد بارز چنین سنّتی است. (۱۴)

       با ظهور حضرت باب و حضرت بهاءُالله به عنوان موعود ادیان قبل (۱۵) مجدداً این سنّت مطرح گردید. بطوری که هم حضرت باب در اوّلین اثرشان به نام تفسیر سورۀ یوسف یا قَیّوم الاَسماء، و هم حضرت بهاءُالله در آثارشان، ضمن دعوت جهانیان و پیروان ادیان مختلف به آئین جدید، تأکید و اِنذار فرمودند اگر به پیام الهی ایشان برای اصلاح عالَم بی توجّهی شود و عمل نگردد، عذاب و انتقام الهی طبق فرمایش قرآن مجید «بِمَا کَسَبَتْ اَیْدیهِمْ» (سورۀ شوری، آیۀ ۳۰) و «بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ» (سورۀ شوری، آیۀ ۴۸﴾ به دستان خود بشر جاری خواهد شد. حضرت بهاءُالله به این منظور در طولِ بیش از چهار دهه رسالتشان را اعلان فرمودند و برای نجات ایران و جهان از ظلم و عُدوان آنچه شرط لازم و کافی بود در تعالیمشان تشریع و تشریح فرمودند. ندایشان را هم به مردم عادی و هم به بزرگان سیاسی و علمی و مذهبی جهان رساندند؛ از جمله در الواح و مکاتیبی عامّ و خاصّ خطاب به: سلطان عبدالعزیز عثمانی و فؤاد پاشا و عالی پاشا، وزرای او و علمای سنی عثمانی؛ ناصرالدّین شاه قاجار؛ الکساندر دوّم امپراطور روس؛ ملکۀ انگلیس ویکتوریا؛ ویلهلم اوّل پادشاه پروس و امپراطور ممالک متحدۀ آلمان؛ ناپلئون سوّم فرانسه؛ فرانسوا ژوزف امپراطور اطریش و وارث امپراطوری مقدّس روم؛ ملوک و رؤسای جمهور آمریکا؛ پاپ پیِ نهم رهبر مسیحیان کاتولیک جهان؛ خطاب های خصوصی و عمومی به علمای سنّی و شیعه؛ علمای زرتشتی؛ یهودیان؛ عموم علمایِ مذهبی جهان؛ نمایندگان مجالسِ عالم؛ فلاسفه؛ و … (۱۶)

       در این خطاب ها ضمنِ شرحِ بلایایِ وارده از عُلمای دینی و اُمَرای سیاسی و سلاطین بر خود و پیروانشان، آنان را از جمله به تحقیق دربارۀ دیانت بهائی و اطاعت از دین خدا دعوت نمودند، حقّانیّتِ آن را اثبات فرمودند، و از آنان خواستند به عدالت و اصلاح امورِ عالم و منع جنگ و خودداری از مسابقۀ تسلیحاتی و لزوم صلح جهانی و وحدتِ عالمِ انسانی توجّه نموده مشورت و رسیدگی کنند و فقرا و اتباعِ کشورهای خود را اماناتِ خدا دانند و بارِ هزینه های مسابقات تسلیحاتی را بر دوش ایشان تحمیل نکنند و پیروی نَفْس و هَویٰ ننمایند... و اخطار و اِنذار نمودند که «اِنْ لَنْ تَسْتَنْصَحُوا بِمٰا اَنْصَحْناکُم فیٖ هٰذَا الکِتابِ بِلِسانِ بِدْعٍ مُبینٍ یَأخُذْکُمُ العَذابُ مِنْ کُلِّ الجِهاتِ وَ یَأتیٖکُمُ اللهُ بِعَدلِهٖ اِذاً لا تًقدِرُونَ اَنْ تَقُومُوا مَعَهُ وَ تَکونُنَّ مِنَ العاجِزینَ.» (۱۷) [مضمون به فارسی: اگر هرگز به آنچه شما را در این کتابِ جدیدِ آشکار نصیحت کردیم پند نگیرید، عذاب از همۀ جهات شما را می گیرد و خداوند عدلش را در حقِّ شما جاری می فرماید در آن زمان قادر نخواهید بود با آن مقابله کنید و حتماً از ناتوانان خواهید بود.]

       به این ترتیب علت اصلی جنگ ها و بلایا و بیماری ها و مشکلات جهان امروز بی توجّهی به ندای عالمگیر حضرت بهاءُالله است. فِی الحقیقه دو عامل مهمّ در ایجاد و ادامۀ عذاب و بلایا و مشکلاتی که بشریّت را احاطه کرده است وجود دارد: اوّل) همان طور که عرض شد غفلت و قصور در شناخت ظهور حضرت بهاءُالله و پشت کردن به تعالیم حضرتشان؛ دوّم) غرق شدن در «مادّی گرایی». (۱۸) دربارۀ مورد اوّل، بیت العدل اعظم در پیام ۲۵ آوریل ۲۰۰۷ در پاسخ به پرسش یکی از بهائیان می فرمایند:

       «علّت كلّی آتش خانمان سوز جنگ و جدال در نقاط مختلفۀ عالم مِن جمله خاورمیانه، غفلت بشر از شناساییِ مَظهَرِ ظهورِ كُلّیِ اِلهی و پیام زندگی بخش و سازندۀ پروردگار برای اهل عالم در این دوره از تاریخ است.»

       حقیقتاً آن «پیام زندگی بخش و سازندۀ» حضرت بهاءُالله چیست که غفلت از آن موجب جنگ ها و فساد و بلایا و بیماری ها گردیده است؟ با اشاره به فهرستی از بعضی وجوه پیام حضرتشان در زیر، منصفین به این حقیقت شهادت خواهند داد:

«وحدت عالم انسانی»، «فخر از برای کسی نیست که صرفاً وطن خود را دوست دارد بلکه برای کسی است که همۀ عالمیان را علاوه بر وطن خویش دوست دارد»، «ترک تعصّبات و تنگ نظری های ملّی و وطنی و جنسی و دینی و سیاسی و اقتصادی و لزوم وحدتِ آراء در امور عظیمه و اقدامات متّحدّۀ جهانی برای حلّ مشکلات بشری»، «لزوم و وُجوب خدمت به جمیع نوع بشر به عنوان ملاک و تعریف جدید از انسان، حضرت بَهاءُالله می فرمایند: "امروز انسان کسی است که به خدمت جمیعِ مَنْ عَلَی الاَرض [همۀ انسان های روی کرۀ زمین] قیام نماید."»، «اهمّیت فوق العاده و لزوم دارا شدن صفات کمالی و آداب رحمانی همچون صداقت، امانت، وفا، تقوی، کَرَم، انصاف، تواضع، توکل، رضا، صبر، ادب، حیا، مَحَبّت، خلوص و صفای قلب،…»، «تعدیل معیشت اقتصادی و رفع فقر و ثروت مفرط»، «تعلیم و تربیت اجباری و عمومی دختران و پسران و ترجیح تربیت دختران بر پسران»، «صلح عمومی»، «تشکیل محکمۀ کُبرایِ بین المللی برای ایجاد و حفظ صلح و عدالت بین دُوَل و مِللِ عالم»، «دین حقیقی باید سبب الفت و مَحبّت شود و الّا جز تقالید و تعصّب و جهل و خرافات نبوده و بی دینی بهتر است»، «ترک انواع تقالید و تعصّبات و خرافات و لزوم جستجوی شخصی حقیقت و آزادی عقیده»، «تطابق علم حقیقی با دین حقیقی»، «تساوی حقوق مردان و زنان»، «وحدت زبان و خط جهانی»، «عدل و حقّ و نهی از ظلم و ستم»، «وحدت اساس جمیع ادیان الهی»، «نهی و منعِ تنجیس و تکفیر افراد و مذاهب و مِللِ دیگر»، «لزوم استمرار ظهورات و ادیان الهی»، «انسان ها همه میوه های یک درخت هستند نه دو درختِ کفر و ایمان»، «مساوات حقّ و حقوق مَدَنیّۀ و اقتصادی انسان ها»، «حفظ حقوق شخصی و تأمین ابتکار و آزادی افراد و حفظ ناموس نفوس»، «ممنوعیّتِ حرفه و شغل دینی و مقام روحانی امثال کشیشی و آخوندی»، «وجوب کار به عنوان عبادت و منع گدایی به عنوان شغل»، «عدم مداخله در امور سیاسی حزبی و نزاع و جدال»، «آزادی فکر و عقیده و وجدان و حقّ اِعلان وجدان و اِبراز عقاید و نظریات»، «مَحوِ حکمِ قتلِ مُرتدِ دینی»، «منع تعرّض و اعتراض به وجدان و عقاید نفوس»، «اصل بسیار مهمّ مشورت در جمیع امور»، «تساوی زن و مرد در ادایِ شهادت به عنوان شاهد»، «نهی از تنبیه بدنی و کودک آزاری»، «لزوم تک همسری و منع تعدّد زوجات»، «نهی از خشونت علیه زنان و کتک زدن ایشان»، «جواز ازدواج با پیروان دیگر عقاید»، «ادارۀ جامعه به صورت شورایی و بدون پروپاگاند و دسایس انتخاباتی و سیاسی و کاندیداتوری»، «لزوم انفاق به فقرا از هر دین و آیین»، «نهی از استغفار نزد دیگران»، «لزوم رأفت و رحمت به حیوانات و جمیع موجودات و از جمله نهی از آزار و فشار و ستم بر حیوانات»، «نهی از اعتراض به دیگران»، «نهی از نژادپرستی»، «نهی از انتقام»، «نهی از تقیّه و کتمان عقیده»، «عمل به موجب نصوص صریحۀ کتاب و نهی از حدیث سازی و استناد به روایات»، «برداشت بهائی از روابط جنسی بر این عقیده استوار است که عفّت و عصمت باید هم از طرف مرد و هم از طرف زن کاملاً رعایت گردد و این امر صرفاً مربوط به زنان نیست بلکه مردان نیز مانند زنان باید قبل و بعد از ازدواج عفیف باشند»، «نهی از حمل سِلاح»، «نهی از خرید و فروش غلام و کنیز و برده»، «نهی از نزاع و جدال و قتل و فساد»، «نهی از جهاد دینی»، «منع خشونت و ترور»، «منع استفاده از روش های قهرآمیز در امور»، «نهی از فحش و لعن و نفرین و آنچه انسان را مکدّر می سازد»، «حکم عمران و آبادانی شهرها و روستاها و محیط زیست و منع تخریب آن»، «تأکید در لزوم بهداشت و نظافت و اعتدال و تناسب در جمیع امور از جمله در تغذیه»، «نهی از ورود بی اجازه به خانۀ کسی»، «نهی از دست بوسی و اِنحناء و تعظیم و به خاک افتادن و سجده بر دیگران»، «نهی از بالای منبر رفتن»، «در اختیار خود نفوس گذاشتنِ طرز پوشش و لباس با رعایت اعتدال و وقار» و امثال آن.

       و چون رؤسای سیاسی و مذهبی و فکری به نصائح و تعالیمِ حضرت بهاءُالله توجّه نکردند گرفتار پیامدهای غرور و تعصّبات و خرافات و تقالید و ظنون و اوهام و اشتباهات و جنگ طلبی های خود شدند و این رَوَندی است که هنوز هم ادامه دارد و به دو جنگ جهانی اوّل و دوّم و ده ها جنگ منطقه ای ختم نشده، ترس از وقوعِ جنگِ جهانی سوّم و آلودگی های محیط زیستی و بحران های بهداشتی نیز مزید بر علّت شده و بر قلوب و افکار سایه افکنده و تا جهانیان و رهبران سیاسی و دینی و فکری جهان به تعالیم حضرت بهاءُالله توجّه نکنند عالَم آسایش نخواهد یافت. حضرت عبدالبهاء در دهۀ دوّم قرن بیستم برای آگاهی دادن و تشریح این حقیقت بسیار مهمّ و حیاتی در سفرهایی که پس از آزادی از زندان و قبل از وقوع جنگ جهانی اوّل به مصر و آمریکا و اروپا رفتند کوششی که در تاریخ ادیان بی نظیر و بی سابقه است فرمودند تا جهانیان خطرات جبران ناپذیر جنگ و اختلاف و لزوم صلح و وحدت را دریابند. خودشان در توضیح آن می فرمایند:
«عبدُالبهاء در کَنائِس و مَحافلِ اُروپ و آمریک در اکثرِ مُدُن [شهرها] نعره زنان اِعلانِ اَمرِ حضرت بهاءُالله نمود و نِدا به ملکوتِ اَبهیٰ کرد و بَراهینِ لامِعه اِقامه نمود و دلائلِ ظاهره و حجّتِ باهِره اِظهار کرد اَبداً از برای نفسی عُذری نماند بلکه بسیاری از خطابه ها در روزنامه ها اِعلان به آفاق شد. با وجودِ این هنوز ناس [مردم] در خوابِ غفلت گرفتار؛ متمسّک به مَجاز و از حقیقت بیزار؛ هنوز ناس در شهواتِ نَفْسانیّه مُنهَمِک به درجه ای که صُورِ اِسرافیل بیدار ننماید. البتّه این غفلت و کفرانِ نعمت و عدمِ اِنتِباه، سببِ حسرت و مشقت و جنگ و جِدال و حصولِ خُسران و وَبال است، و اگر اهلِ عالَم توجّه به اِسمِ اَعظم [حضرت بهاءُالله] ننمایند خطرِ عظیم در استقبال...» (۱۹)

       و دربارۀ راه چاره می فرمایند:
«اگر این تعالیمِ عظیمه انتشار یابد هیأتِ اجتماعیِ عمومِ انسانی از جمیع مُخاطرات و عِلل و اَمراضِ مُزمِنه نجات یابد.» (۲۰)

       مرکز جهانی بهائی، بیت العدل اعظم، در بیانیۀ «وعدۀ صلح جهانی» (۲۱) صادر شده به تاریخ اکتبر ۱۹۸۵، که به طور وسیعی در سطح محلّی و ملّی و بین المللی منتشر و به همۀ رهبران دُوَل و ملل عالم و بزرگان و شخصیّت های سیاسی و غیر سیاسی و فرهنگی و علمی و حقوقی و دانشگاهی و نمایندگان مجالس كشورهای جهان داده شد و با استقبال شخصیّت های مهمّی روبرو گردید (۲۲) نکات بسیار حیاتی و مهمّی برای حلّ مشکلات و رفاه مادّی و معنوی جهانیان مطرح فرمودند که نظر به اهمّیّت آن قسمتی که مربوط به این مَقال است تقدیم می گردد. می فرمایند:
«مواهبی که نوع انسان را از سایر مظاهر وجود ممتاز می کند در لطیفه ای مکنون است که از آن به روح انسانی که عقل نیز از خواصّ ذاتی آنست تعبیر میشود. این مواهب سبب شده که انسان را قادر بر ساختن بنیان تمدّن سازد و از لحاظ مادّی مرفّه اش نماید. امّا موفّقیّت در این امور هرگز سبب ارضاء روح انسانی نگشته است زیرا روح انسانی لطیفه ای است که به عالم برتر مایل و به جهان غیب راغب است پروازش به سوی حقیقت مطلقه و ذاتِ لایُدرَک یا جوهرُ الجَواهری است که نامش خدا است و ادیان که پی در پی در هر زمان به واسطۀ شموسِ ساطعۀ روحانی [انبیاء و رُسُل] ظاهر شده و مهم ترین رابطۀ بین بشر و آن حقیقت غیبیۀ مطلقه بوده اند همه سبب شده اند که استعداد و قوای بشری بیدار و مُصفّا گردد و توفیقات روحانی انسان با ترقّیّات اجتماعیش همعنان شود. لهذا هیچ کوشش معتبری در راه اصلاح امور انسانی و تأسیس صلح جهانی نمی تواند از امر دین غافل ماند. سعی بشر در فهم حقیقت دین و عمل به فرائض دینی در صفحات تاریخ ثبت است. یک مورّخ بزرگ دین را به قوّه ای تعبیر نموده که در طبیعت بشری سرشته شده است. هر چند نمی توان منکر شد که سوء استفاده از این قوّه در بروز بسیاری از فتنه ها و آشوب ها در جامعه و ظهور جنگ و جدال بین افراد سهمی بسزا داشته است ولی در عین حال هیچ ناظر منصفی قادر بر اِنکار تأثیر کلّی دین بر آثارِ اساسیِ مَدَنیّت انسانی نمی باشد به علاوه لزوم دین برای نظم جامعه و تأثیراتی که دین بر قوانین و اخلاقیّات بشری داشته مکرّراً به ثبوت رسیده است. حضرت بهاءُالله در وصف دین در مقام یک نیروی اجتماعی می فرماید:
"دین سبب بزرگ از برای نظم جهان و اطمینان مَنْ فِی الْاِمکان [جهانیان] است."
و دربارۀ فساد و زوال دین چنین می فرماید:
"اگر سِراجِ دین مَستور مانَد هَرج و مَرج راه یابد و نَیِّرِ عدل و انصاف و آفتابِ اَمن و اطمینان از نور باز مانند."
و آثار بهائی دربارۀ نتائج حاصله از چنین وضعی حاکی است که "اگر عالم از پَرتوِ دین محروم گردد، انحرافِ طبیعتِ بشری و تدنّیِ اخلاق و فساد و اِنحلالِ مؤسّساتِ انسانی به شدیدترین و بدترین وجه صورت پذیرد، طبیعت بشری به ذلّت گراید، اطمینان سلب گردد، نظم و ضبط قانون از میان بر خیزد و ندایِ وجدان مسکوت ماند و پردۀ حَیا دریده شود و حسّ مسئولیت و هم بستگی و وفا و رعایتِ یکدیگر خاموش گردد و نعمت آرامش و شادمانی و امید بتدریج فراموش شود."
پس اگر بشریّت به تضادّ فلج کننده ای دچار گشته باید به خود بنگرد و غفلت خویش را بیاد آورد و به نداهای گمراه کننده ای که به آن دل بسته بیندیشد و متوجّه شود که چگونه به نام دین این همه سوء تفاهم و سرگردانی و آشفتگی بوجود آمده است. کسانی که چشم بسته و خود خواهانه اصرار به معتقداتِ مخصوص و محدودِ خود و تفاسیری غلط و ضدّ و نقیض از کلامِ پیغمبرانِ خدا به پیروان و مُریدانِ خویش تحمیل نموده اند مسئولیّتِ سنگینی در ایجاد این سرگردانی و آشفتگی دارند. علَی الخصوص که این آشفتگی بر اثر موانع و سدّهای مصنوعی که میان عقل و ایمان و علم و دین برپا گشته غلیظ تر و شدید تر می گردد. چون با نظر انصاف در کلام مؤسّسینِ ادیانِ بزرگ تحقیق شود و محیطِ اجتماعیِ زمانی که آن بزرگواران به رسالت خویش پرداخته اند در نظر آید معلوم می گردد که این مشاجرات و تعصّباتی که سبب تدنّی جامعه های دینی و بالنّتیجه تدنّی تمام شئون انسانی گشته در پیشگاه دین مردود است.
شاهدی که نظر مذکور را تأیید می کند آن که در تمام ادیان بزرگ جهان این پند مکرّر آمده که آنچه به خود نمی پسندی به دیگری مپسند و این تعلیم از دو طریق مؤیّد آن نظر است یکی آن که جوهر و چکیدۀ مفاهیم اخلاقی و آشتی بخش تمام ادیان است در هر زمان و مکان که ظاهر شده باشند، و دیگر آن که نَفْسِ این تکرار جنبۀ وحدتِ ادیان را که حقیقتِ ذاتیِ آنهاست به ثبوت می رساند؛ حقیقتی که مَعَ الْاَسَف بشر با تعابیر نارسا و نادرستی در تفسیر تاریخ بکلّی از درک آن غافل مانده است.
اگر نوع بشر مربّیان روحانی عصرِ طفولیّتِ خویش را با دیدگانی واقع بین می نگریست و در فطرتِ حقیقیِ آنان به عنوان وسائط بنای تمدّن عالم غور و تحقیق می کرد یقیناً از نتائج و ثمرات ظهور پی در پی آنان بهره ای صد چندان می گرفت. افسوس که چنین نشد.
اِحیاءِ حَمیّتِ مُفرطه از جانب متعصّبان مذهبی را که حال در بسیاری از نقاط جهان بوجود آمده نباید چیزی جز سَکَراتِ موت شمرد زیرا نَفْسِ عُنف و تَعَدّی و تجاوز که همراه این گونه نهضت ها است خود نشانۀ ورشکستگی و اِفلاس آنهاست. واقعاً از غم انگیزترین و عجیب ترین خواصّ این تعصّباتِ مذهبی آنست که هم ارزش کمالاتِ معنوی را که اسبابِ حصولِ وحدتِ عالَمِ انسانی است پایمال می کند و هم موفّقیّتِ اخلاقی و معنوی را که نصیبِ هر یک از آن ادیان گشته خوار و بی اعتبار می سازد.
دین قطع نظر از این که قوّه ای حیاتی در تاریخ بشری بوده و قطع نظر از احیاءِ تعصّباتِ جائرانۀ مذهبی در این ایّام، در نظر عدّۀ روزافزونِ مردمِ جهانْ اَمری لَغو و باطل و در قِبالِ حَلِّ مشکلاتِ دنیایِ جدید بسیار نارسا به شمار آمده است. لهذا مردم یا در پی کسبِ لذّات و اِرضاءِ شَهَواتِ مادّی رفته اند و یا مرام های ساختۀ بشر را جانشین دین ساخته اند و آنها را سبب نجات جامعه از یوغِ کَمَرشکن شرّ و فساد دانسته اند. امّا افسوس تقریباً همۀ این مرام ها بجای آن که مفهومِ وحدتِ عالَمِ انسانی را در بر گیرد و به ترویج توافق و آشتی در میان مردم مختلف پردازد، از طرفی از حکومت های ملّی بُتی ساخته و سایر مردم جهان را مُنقاد و مُطیعِ یک ملّت یا یک نژاد یا یک طبقه قرار داده و مباحثه و مبادلۀ افکار را ممنوع و متوقّف دانسته و ملیون ها مردم گرسنه را بیرحمانه رها کرده تا قربانی معاملات خود سرانۀ بازارهای جهان گردند که خود باعث تشدیدِ مَصائبِ اکثریّتِ نوعِ بشر گشته است و از طرف دیگر اجازه داده است که عدّۀ قلیلی از آدمیان در ثروت و رفاهی غوطه ور شوند که آباء و اجدادشان حتّی خوابش را هم نمی دیده اند.
چه رقّت انگیز است کارنامۀ مَرام هائی که اصحابِ عقل و دانش این جهان به جانشینیِ دین ساخته و پرداخته اند. قضاوتِ قاطع و ثابتِ تاریخ دربارۀ ارزش آن مَرام ها را باید در یأس و حرمانِ انبوهِ مردمانی جستجو نمود که در مِحرابِ آن مَرام ها نماز می گزارند. این مَرام ها که ده ها سال توسّط نفوسی که از این مَمَرّ در جامعۀ انسانی مقام و مَنصبی یافته و با قدرتی بی حدّ و حصر و روزافزون به اجرایِ آنها پرداخته اند چه ثمر داشته و جز مَفاسد و اَمراضِ اقتصادی و اجتماعیِ مُهلکی که در این سالیان اخیر قرن بیستم هر گوشۀ جهان را مبتلا ساخته چه نتیجه ای به بار آورده است؟ تمام این مَصائبِ ظاهری یک ضرر و آسیبِ معنوی داشته که انعکاسش در لاقیدی و بی مُبالاتیِ متداولِ کنونی و نیز در خاموش شدن شرارۀ امید در قلوبِ ملیون ها نفر از مردمِ محروم و بلاکشیدۀ جهان بخوبی دیده می شود.
دیگر وقتِ آن فرا رسیده تا به حسابِ مُروّجینِ مَرام هایِ مادّی، چه در شرق و چه در غرب چه منسوب به کاپیتالیسم و چه به کمونیسم، که مُدّعیِ رهبریِ اخلاقیِ جهانیان بوده اند رسیدگی کرد و پرسید که آیا جهان جدیدی که این مَرام ها وعده داده بودند در کجاست؟ آیا صلحِ جهانی که دَعویِ تحصیلش را داشته و خود را وقف آن می شمرده اند چه شد؟ آیا وصول به مرحلۀ پیروزی های فرهنگی که می گفتند بر اثرِ تفوّقِ فلان نژاد و فلان کشور و فلان طبقه از طبقاتِ بشر حاصل می شود به کجا انجامید؟ چرا اکثریّتِ مطلقِ جمعیّتِ جهان در این زمان بیش از پیش در گرسنگی و بدبختی غوطه ورند و حال آن که ثروت های نامحدودی که حتّی فرعون ها و قیصرها و یا حتّی امپراطوری های قرن نوزدهم خوابش را هم نمی دیدند اینک در دست حاکمان امور بشری انبار شده است؟
باری ریشۀ این خطا را که می گویند نوع انسان ذاتاً و قطعاً خودخواه و متجاوز است باید در این نکته دانست که دنیا دوستی و مادّیّت پرستی که مُوجِد و مُوَلِّد و در عین حال صفتِ مشترکِ جمیعِ آن مَرام ها است مورد تمجید و تقدیر واقع شده و همین جاست که باید زمینۀ بنایِ یک جهانِ جدید را که شایستۀ فرزندانِ ما باشد پاک و هموار ساخت.
این که مقاصد و اهدافِ مادّی نتوانسته است حاجات بشر را روا نماید امریست که به تجربه رسیده و نَفْسِ این تجربه باید ما را برانگیزد تا برای یافتن راه حلّ مشکلاتِ مُهلکِ جهان کوشش های دیگر تازه ای مبذول داریم. شرائطِ تحمّل ناپذیری که جامعۀ بشری را فراگرفته همه از شکستی مشترک حکایت می کند و این وضع بجای آن که گروه های متخاصم بشر را که در مقابل هم سنگر گرفته اند تشویق به آرامش و دوستی کند تهییج و تشویق به خصومت می گرداند. پس این مرض را علاجی کلّی و فوری باید یافت و درمان این درد در رتبۀ اوّل مربوط به طرزِ فکرِ جهانیان است. باید دید که آیا بشر در غفلت و سرگردانی خویش همچنان مداومت می ورزد و به مَفاهیمِ کهنه و مُندرِس و خیالبافی های غیرمنطقی تمسّک می جوید یا آن که رهبرانِ بشر پیروِ هر مَرام و آئینی که باشند حاضرند قَدَمِ همّت به پیش نهند و با عزمی راسخ و مشورت یکدیگر متّحداً به حَلِّ مَعقولِ مشکلات پردازند؟ نیکوست که خیراندیشان و خیرخواهان نوع انسان به این پند گوش فرادهند:
"اگر مَرام هایِ مطلوبِ نیاکان و مؤسّساتِ دیرپایِ پیشینیان و اگر بعضی از فرضیّاتِ اجتماعی و قواعدِ دینی از ترویجِ مَنافعِ عمومیِ عالَمِ انسانی عاجزند و حَوائجِ بشر را که دائماً رو به تکامل می رود دیگر برنمی آورند چه بهتر که آنها را به طاقِ نِسیان اندازیم و به خاموشکدۀ عقائد و تعالیمِ مَنسوخه درافکنیم. در جهانِ متغیّری که تابعِ قوانینِ مُسلّمِ کون و فساد است چرا آن مَرام ها را باید از خرابی و زوال که ناگزیر جمیع مؤسّسات انسانی را فرا می گیرد مُعاف و مُستثنی دانست؟ وانگهی معیارهایِ حقوقی و عقائد و قواعدِ سیاسی و اقتصادی فقط برای آن بوجود آمده که منافع عموم بشر را محفوظ دارد، نه آن که به خاطرِ حفظِ اصالتِ یک قانون یا یک عقیده بشر قربانی شود."… قبولِ وحدتِ عالَمِ انسانی اوّلین شرطِ ضروری و اساسیِ تغییرِ سازمانِ جهان و ادارۀ آن به صورتِ یک کشور است که به منزلۀ وطنِ نوعِ انسان است. قبولِ عمومیِ این اصلِ معنوی برای هر کوششی در راهِ تأسیسِ صلحِ جهانی ضرورت دارد. از این جهت اصلِ وحدتِ عالَمِ انسانی را باید در سطحِ جهانی اِعلان نمود و در مدارس تعلیم داد و در هر کشوری پیوسته از آن حمایت کرد تا در بنایِ جامعۀ بشری مقدّمات یک تغییرِ اصلی بر اساسِ وحدت فراهم شود. در نظر بهائی قبولِ وحدتِ عالَمِ انسانی لازمه اش تجدیدِ بنا و خلعِ سِلاح جهانِ متمدّن است جهانی که در جمیع شئونِ حیاتش یعنی در سازمان سیاسی اش و در آمالِ روحانی اش و در تجارت و اقتصادش و خط و زبانش کاملاً متّحد و یگانه بوده، در عینِ حال در خواصِّ ملّیِ هر یک از کشورهایِ متّحده اش بی نهایت متنوّع باشد.»

       با این توضیحات، مقصود احتمالی آقای فرزام کمال آبادی روشن می گردد که با اشاره به رئیس جمهور آمریکا گفته است: «رئیس جمهور آمریکا می فرمایند The situation is under control تمام موضوع تحت احاطه و سلطۀ ماست و تحت کنترل است و مشکلی نیست. هنوز بشر ناخالص غافل هنوز فکر می کنه با نظام قدیمی خودش می تواند دنیا را بگرداند در حالی که انتقام عذاب کبیر اکبر الهی حضرت بهاءُالله در پیش است و اینها فقط فتیله های اوّل آن انبار مهمّات است و این کار بالا خواهد گرفت.»

       بیت العدل اعظم در پیام ۲۹ دسامبر ۱۹۹۰، پس از سقوط كمونیسم شوروی می فرمایند: «نظام های دیگر [از جمله نظام های آمریکا و اروپایی] كه در قالبِ مَدَنیّتِ مادّی هنوز بَر جا و دائرْمدارِ عالَمِ انسان در این زمان است، چون از نَفَثاتِ رُوحُ الْقُدُس [تأییدات و تعالیم الهی] محروم است و از قوّۀ نافذۀ خَلّاقۀ اِلهیّه ممنوع نیز سرنوشتی بهتر از آن [کمونیسم] نخواهند داشت و چنان به مشكلاتِ لا یَنْحَلِّ اجتماعی و اقتصادی و اخلاقی گرفتار گردد كه ناچار شكست پذیرد و از پای بست ویران شود.» (۲۳)

       و امّا در آخر این مَقال باید اشاره و تأکید کند که بهائیان برخلاف اکاذیب و افترائات و اتّهامات حکومت جمهوری اسلامی ایران و رسانه های وابستۀ آن، تعصّب ژنتیکی ندارند تا دستیابی به ژنوم ایرانیان برای جنگ بیولوژیک علیه ایرانیان هدفشان باشد، بلکه اساساً نوع انسان را واحد می دانند و بیزار از هر نوع تعصّب جنسی و نژادی و وطنی و ملّی و سیاسی و اقتصادی و دینی و امثاله هستند. آنان نه تنها سعی و کوششی در جنگ ژنتیک و ایجاد بیماری و جنگ روانی و ذوق زدگی از شیوع کرونا و احتکارِ گستردۀ ماسک های ایمنی (۲۴) ندارند، بلکه برعکس به اقدامات وسیعی جهانی برای کمک به حلّ مشکلات ایرانیان و جهانیان مشغول اند که برخلاف رفتارِ سوءِ حکومت جمهوری اسلامی ایران، به خاطر اقدامات انسانی شان مورد تحسین و تشویق دیگر دُول و مللِ منصفِ جهان اند. (۲۵) دعاهای انفرادی و جمعی بهائیان ایران و جهان کم ترین اقدامی است که برای رفع آلام کرونازدگان جهان و ایران انجام شده و می شود و این سوای همدردی و اقدامات عملیِ مادّی و انسانی ایشان است.

       بیت العدل اعظم، در پیام نوروز ۱۳۹۹ خطاب به بهائیان جهان در همۀ کشورها چنین می فرمایند:
«همانطور که همگی آگاهید طیّ ماه‌ها و هفته‌های اخیر، جهانی بیمناک و مضطرب در تلاش درک بحران بهداشتی سریعُ الاِنتشاری می‌باشد که مردم بسیاری از کشورها را گرفتار کرده و پیامدهایش را برای اجتماع بشری هنوز نمی‌توان با قاطعیّت ارزیابی کرد. اطمینان داریم که شما نیز مانند ما بسیار نگران صحّت و رفاه نوع بشر، به خصوص اقشاری که بیش تر از همه آسیب‌پذیرند می‌باشید. به ندرت اینچنین آشکار و عیان گشته که توان جمعیِ اجتماع، از صحنۀ بین‌المللی گرفته تا سطح تودۀ مردم، بستگی به اتّحادی دارد که در عمل به مَنصّۀ ظهور رسد، و البتّه می‌دانیم که شما حمایت خود را از تلاش‌های ضروری که به منظور حفظ صحّت و سلامت همگان در این راستا انجام می‌شود دریغ نمی‌دارید.» (۲۶)
 
حامد صبوری
۲۸ خرداد ۱۳۹۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشت ها:
۱- //noghtenazar.org/ و //velvelehdarshahr.org/
۲- به عنوان مثال برای دیدن موارد سپربلا کردن بهائیان قبل و بعد از انقلاب رجوع شود به مقالۀ «بهائیان سپربلا» در این آدرس:
//noghtenazar.org/node/۷۸۰
۳- //news.persian-bahai.org/۱۴۳۳
//ir.voanews.com/latestnews/iran-human-rights-bahaei-۲?fbclid=IwAR۲jOP۲ps۵TGAGclKcn۸_۶OQeaPrVu۸۹FpCfwe۶bcVHUUqs۳K۲۸۶fHQP۹b۸
//www.hra-news.org/statements/a-۴۸۹/
//www.bic.org/sites/default/files/pdf/iran/press_release-۰۸۰۶۲۰۲۰-persian-۲.pdf
۴- //www.bic.org/sites/default/files/pdf/iran/press_release-۰۸۰۶۲۰۲۰-persian-۲.pdf
۵-
//www.mashreghnews.ir/news/۱۰۴۷۱۱۱/%D۸%AE%D۹%۸۸%D۸%B۴%D۸%AD%D۸%A۷%D۹%۸۴%DB%۸C-%D۸%A۷%D۸%B۹%D۸%B۶%D۸%A۷%DB%۸C-%D۹%۸۱%D۸%B۱%D۹%۸۲%D۹%۸۷-%D۸%A۸%D۹%۸۷%D۸%A۷%D۸%A۶%DB%۸C%D۸%AA-%D۸%A۷%D۸%B۲-%D۸%B۴%DB%۸C%D۹%۸۸%D۸%B۹-%DA%A۹%D۸%B۱%D۹%۸۸%D۹%۸۶%D۸%A۷-%D۸%AF%D۸%B۱-%D۸%A۷%DB%۸C%D۸%B۱%D۸%A۷%D۹%۸۶-%D۹%۸۸-%DA%A۹%D۸%A۷%D۸%B۳%D۸%A۸%DB%۸C-%D۸%A۸%D۸%A۷-%D۸%B۳%D۹%۸۴%D۸%A۷%D۹%۸۵%D۸%AA
۶- //www.aparat.com/v/MLiUF
۷- //fa.wikipedia.org/wiki/%D۹%BE%D۸%B۱%D۸%AF%DB%۸C%D۸%B۳_%D۸%AB%D۸%A۷%D۸%A۸%D۸%AA%DB%۸C
۸-//fa.wikipedia.org/wiki/%D۹%BE%D۸%B۱%D۹%۸۸%DB%۸C%D۸%B۲_%D۸%AB%D۸%A۷%D۸%A۸%D۸%AA%DB%۸C
در مقالۀ فوق از جمله چنین آمده است: «پرویز ثابتی دو فرزند دارد که هر دو در حرفه خود موفقند. اکنون در ایالات متحده با همسرش زندگی می‌کند و به فعالیت اقتصادی مشغول است. او در سال ۱۳۱۵ در محله "تپه سر" سنگسر، سمنان در یک خانواده بهایی به دنیا آمد. می‌گوید در خانوادۀ من هم مسلمان و هم بهائی وجود داشته‌اند. خانوادۀ مادری‌ام بهائی و عمّه‌ها و مادربزرگ پدری‌ام مسلمان بوده‌اند. همسرم هم مسلمان زاده‌است. من نه بهائی بوده نه مسلمان و نه پیرو دینی دیگر. از وقتی خود را شناخته و به بلوغ رسیده‌ام به هیچ دینی اعتقاد نداشته و غیر دینی و غیر مذهبی بوده‌ام. پرویز ثابتی در صفحۀ ۵۸۸ کتاب در دامگه حادثه می‌گوید: "مذهب یک عامل بازدارنده است در ایران… یک چیزِ دُگم است…" و در صفحۀ ۶۴۹ با تأکید به این که "من به اومانیسم باور دارم… و Agnostic (لااَدریٖ) هستم" در وجود خداوند تردید نموده و می‌گویند "من در زندگی همیشه انسانی خردگرا بوده‌ام".»
۹- در این مورد از جمله رجوع شود به مقالۀ مفصّل «صُورِ اِسرافیلِ مالِکِ اَنام؛ نتیجۀ بهائی ستیزی سال های ۱۳۳۴، ۱۳۴۲، ۱۳۵۷ ه. ش.» و یادداشت شمارۀ xxx آن، حاوی منابع متعدّد درخصوص بهائی ستیزی. //velvelehdarshahr.org/node/۳۳۸
نکتۀ جالب آن که علیرغم سعی جمهوری اسلامی ایران برای پنهان کردن و اِنکارِ ستم بر بهائیان، بعضاً خودشان ناخواسته پرده از جنایات خود علیه بهائیان برداشته اند. از آشکارترین آنها سه مورد است: «طرح مخفیانه ایران برای انهدام جامعۀ بهائی» در این آدرس:
//news.persian-bahai.org/story/۲۸۵
و مطلب «طرح «مصون‌سازی جامعه از آسيب‌های بهائيت» تدوين می‌شود» در اینجا:
//iqna.ir/fa/news/۲۲۰۵۰۸۰/%D۸%B۷%D۸%B۱%D۸%AD-%D۹%۸۵%D۸%B۵%D۹%۸۸%D۹%۸۶%E۲%۸۰%۸C%D۸%B۳%D۸%A۷%D۸%B۲%DB%۸C-%D۸%AC%D۸%A۷%D۹%۸۵%D۸%B۹%D۹%۸۷-%D۸%A۷%D۸%B۲-%D۸%A۲%D۸%B۳%D۹%۸A%D۸%A۸%E۲%۸۰%۸C%D۹%۸۷%D۸%A۷%DB%۸C-%D۸%A۸%D۹%۸۷%D۸%A۷%D۸%A۶%D۹%۸A%D۸%AA-%D۸%AA%D۸%AF%D۹%۸۸%D۹%۸A%D۹%۸۶-%D۹%۸۵%DB%۸C%E۲%۸۰%۸C%D۸%B۴%D۹%۸۸%D۸%AF
و بعضی ردّیه های ضدّ بهائی منتشره در خود جمهوری اسلامی ایران که در آنها مستقیم یا غیر مستقیم به ستم بر بهائیان و نقض حقوق ایشان و علل اصلی آن اشاره شده است. از جمله بارزترین آنها کتاب ردیّۀ «بهائیّت در ایران»، تألیف سیّد سعید زاهد زاهدانی با همکاری محمّد علی سلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰ است که بخصوص در فصل هفتم آن (صفحات: ۲۶۹- ۲۹۴) به مواردی از نقض حقوق بهائیان اشاره نموده است و مبارزه با بهائیان را بنابر توهمّات و پیشداوری های بهائی ستیزانۀ خود، صحیح و طبیعی و اجتناب ناپذیر دانسته است. از جمله در صص ۲۸۲-۲۷۶ می نویسد: «... در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران اقلیتهاى دینى شناخته شده عبارتند از: یهودى، مسیحى و زرتشتى. هر دین و مسلکى غیر از اینها طبق قانون اساسى هیچ گونه رسمیتى ندارد. بنابراین بهائیّت به عنوان یک فرقۀ مذهبى، داراى هیچ گونه رسمیّتى در ایران نیست... حکومت اسلامى... آنان را از برخى امکانات اجتماعى و نه فردى محروم کرد. مشاغل حساس و غیر حساس دولتى و بعضاً‌ غیردولتى، که در رژیم پهلوى به فراوانى در اختیار آنان قرار داده شده بود از آنان باز پس گرفته شد، ازکلیه مراکز نظامى، ‌فرهنگى و هنرى اخراج شدند، از ورود افراد وابسته به این فرقه به مراکز آموزشى عالى جلوگیرى شد و آنان که در این مراکز بودند اخراج شدند، چرا که تجربه گذشته نشان داده بود که وقتى آنان در محیط هاى آموزشى و فرهنگى قرار مى گیرند و یا پستى اشغال مى کنند به علت وابستگى به تشکیلات بهائى از آن در جهت تبلیغ بهائیت، اطلاع رسانى و ایجاد تسهیلات براى دیگر بهائیان استفاده مى کنند. از لحاظ اخلاقى هم اختلاف زیادى بین موازین اخلاقى آنان و مسلمانان وجود دارد و این خود مى تواند یکى دیگر از عوامل طرد آنان از مؤسسات عمومى و دولتى باشد. از اشتغال آنان به تعدادى شغل آزاد مشخص هم که با طهارت و نجاست ارتباط داشتند و با شرع مقدس اسلام مغایرت بودند، جلوگیرى شد.»
//www.aviny.com/occasion/jang-narm/bahaeiat/shenakht/Bahaeiat/Bahaei-Mellat.aspx
۱۰- دربارۀ عدم صحّتِ انتساب بعضی شخصیّت های سیاسی به جامعۀ بهائی از جمله رجوع شود به دو مقالۀ زیر:
«گنه كرد در بلخ آهنگری...» در این آدرس: //velvelehdarshahr.org/node/۶۰
«باز هم هویدا» در این آدرس: //velvelehdarshahr.org/node/۲۴
۱۱- //ehterameazadi.blogspot.com/۲۰۱۵/۱۱/blog-post_۹۹.html
۱۲- //www.ghandchi.com/۱۰۳۹-parviz-sabeti.htm
نگارنده بدون هیچ اظهار نظری، نظر خوانندگان عزیز را به شرح حال و مقامات علمی و جهانی خانم پردیس ثابتی به عنوان یک ایرانی غیر بهائی در اینترنت جلب می کنم. در منابع زیر ایشان از اقدامات علمی و عملی و عشق خود به ایران می گوید و سیمای جمهوری اسلامی ایران و مشرق نیوز چنان که در متن ذکر شد، از دشمنی ایشان با ایرانیان. //www.youtube.com/watch?v=W۰fc۵ZDQvQY
//fa.wikipedia.org/wiki/%D۹%BE%D۸%B۱%D۸%AF%DB%۸C%D۸%B۳_%D۸%AB%D۸%A۷%D۸%A۸%D۸%AA%DB%۸C
بهائیان علاوه بر افتخار به بهائیانی که به میهن عزیزشان ایران خدمت کرده و می کنند، به غیر بهائیانی چون ایشان و امثال خانم مریم میرزاخانی هم افتخار کرده و می کنند. برای دیدن خدمات بهائیان به ایران عزیزمان و اسامی بهائیان بی شماری که چنین کرده اند از جمله رجوع شود به:
کتاب «بهائیان و ایران آینده» در اینجا: //aeenebahai.org/fa/node/۳۳۵۶
مقالۀ «برخی از ناموران بهایی ایران» در آدرس های:  //darichehzard.blogspot.com/۲۰۱۸/۱۰/blog-post_۹۱.html
//degarbavaran.blogspot.com/۲۰۱۵/۰۹/blog-post_۲۴.html
و نیز مطالب زیر:
//www.bahaisofiran.org/%D۸%A۲%D۸%A۶%DB%۸C%D۹%۸۶_%D۸%A۸%D۹%۸۷%D۸%A۷%D۸%A۶%DB%۸C_%D۹%BE%DB%۸C%D۸%B۴%D۸%B۱%D۹%۸۱%D۸%AA_%D۸%A۷%DB%۸C%D۸%B۱%D۸%A۷%D۹%۸۶
//www.youtube.com/watch?v=R۶aHIBo۵۷Ig
//aeenebahai.org/fa/node/۸۱۱
۱۳- //twitter.com/peimanmc/status/۱۲۳۲۸۹۹۹۶۱۸۲۳۶۰۴۷۳۶
۱۴- در این باره از جمله رجوع شود به مقالۀ «علائم نزدیکی ظهور، یا پیامدهایِ اِنکارِ آن پس از ظهور؟» در اینجا:
//velvelehdarshahr.org/node/۶۰۲
۱۵- دربارۀ دو ظهور پیاپی موعود ادیان، حضرت باب و حضرت بهاءُالله، رجوع شود به مقالات زیر:
«مختصری از تاریخ دیانت بابی و بهائی و رشد آن» در اینجا: //velvelehdarshahr.org/node/۱۰
«دعا خواندن حضرت باب رو به آفتاب» در اینجا: //velvelehdarshahr.org/node/۱۹۹
«لزوم دین؛ ضرورت تجدید و استمرار ادیان» در اینجا: //velvelehdarshahr.org/node/۲۱۹
۱۶- اکثر این الواح و خطاب ها از جمله در این منابع منتشر شده است: «الواح نازله خطاب به ملوک و رؤسای ارض» در اینجا: //reference.bahai.org/fa/t/b/   و نیز: //www.bahailib.com/index۳.php?code=۵۵۳   و «مجموعه‏ای از اَلواحِ جَمالِ اَقدَسِ اَبهیٰ که بعد از کتابِ اَقدس نازل شده» در //reference.bahai.org/fa/t/b/   و «لوح خطاب به شیخ محمد تقى مجتهد اصفهانی» در اینجا:
 //www.bahai.org/fa/library/authoritative-texts/bahaullah/epistle-son-wolf/
۱۷- الواح نازله خطاب به ملوک و رؤسای ارض، ص ۹.
۱۸- در این باره رجوع شود به «علائم نزدیکی ظهور، یا پیامدهایِ اِنکارِ آن پس از ظهور؟» در اینجا:
//velvelehdarshahr.org/node/۶۰۲
۱۹- مکاتیب حضرت عبدُالبهاء، ج ۴، صص: ۳۷- ۳۸. شرح این سفرها را نویسندگان بهائی و غیر بهائی نوشته اند و خطابه ها و سخنرانی های حضرت عبدالبهاء در آمریکا و اروپا و مصر در منابع بهائی و غیر بهائی موجود. از جمله رجوع شود به: سه جلد «خطابات حضرت عبدُالبهاء» در اینجا: //reference.bahai.org/fa/t/ab/ ؛ و کتاب «پیام ملکوت» در اینجا: //velvelehdarshahr.org/node/۱۷۱ ؛ و دو جلد کتاب «بَدایعُ الآثار» در اینجا: //reference.bahai.org/fa/t/others.html ؛ و «تاریخچۀ آغاز و گسترش دین بهائی در آمریکا؛ به مناسبت صدمین سالگرد سفر عبدالبهاء به آمریکا» و «پیام صلح و انساندوستی از شرق»، از خانم سهیلا وحدتی در این آدرس ها:
//www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۴۳۹۰۷
//www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۴۴۰۶۲
//soheilabana.com/۹۸۸-۲
//www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=۴۳۹۰۷
//soheilabana.com/۹۷۵-۲
و نیز: //www.youtube.com/watch?v=VfftqG۵۴YAk
۲۰- مکاتیب حضرت عبدُالبهاء، ج ۳، ص ۴۹۰. در این مورد حضرت ولیِّ اَمرُالله می فرمایند: «فی الحقیقه وقتی انسان به ظلمات روزافزون جهان کنونی می نگرد به نحو کامل در می یابد که اگر پیام حضرت بهاءالله به قلوب انسان ها نرسد و آنها را منقلب نسازد صلح و صفا و تعالی روحانی از چهرۀ جهان رخت بر خواهد بست. امید همیشگی هیکلِ اَطهَر [حضرت ولیِّ اَمرُالله] آن است که رفتار مؤمنین فرداً فرد و نیز در حیات جامعۀ بهائی چنان باشد که توجّه دیگران را به اِمرِ اِلهی جلب نماید. جهان نه تنها تشنۀ عقاید و اصول رفیع است بلکه بیش از همه محتاج سرمشق درخشانی است که بهائیان می توانند و می بایست ارائه دهنده آن باشند.» (ترجمه. نمونۀ حیات بهائی)
۲۱- دانلود بیانیۀ «وعدۀ صلح جهانی» در اینجا: //www.payamha-iran.org/node/۲۴
۲۲- از جملۀ آنها اروین لازلو فرانسوی، یكی از شخصیت های برجسته و صاحب نظر در علوم تجربی و اجتماعی عصر حاضر كه عضو كلوپ مشهور رم و مشهور در سازمان ملل و سازمان های وابسته به آن است، که پس از دریافت بیانیۀ «وعدۀ صلح جهانی» بیانیه ای منتشر نمود. وی در بیانیه خود، ضمن بیان وضعیت بحرانی دنیا در عصر حاضر، تأكید می كند كه رهبران و مردم دنیا باید برای درك لزوم صلح، به رشد و بلوغی كه دیانت بهایی آن را بیان می كند و ضروری می داند، نائل آیند. متن بیانیۀ ایشان در اینجا: //velvelehdarshahr.org/node/۲۱۱
۲۳- نیز رجوع شود به پیام های بیت العدل اعظم مورّخ شهرالعزة ۱۳۵ بدیع، ۲۹ دسامبر ۱۹۹۰، رضوان ۱۹۹۲، و شهرالعزة ۱۴۴. اریک فروم نیز در كتاب «جامعۀ سالم»، به انتقاد از كاپیتالیسم و كمونیسم پرداخته و هر دو را مادّی و ناقص و دارای عیوب دانسته است (ص ۳۷۷)؛ و اینک دیگر متفکّران نیز پی به معایب و ناکاراییِ نظام های مادّیِ موجود و نیز نظام های متعصّب مذهبی برده اند.
۲۴- //news.persian-bahai.org/   و  //www.bahaisofiran.org/  و //www.bahai.org/fa/
۲۵- دربارۀ اتّهام مُضحک اِحتکار توسط بهائیان مراجعه شود به:
//factnameh.com/fact-checks/۲۰۲۰-۰۳-۱۳-bahai-hoarding-accusation.html
۲۶- //www.payamha-iran.org/node/۳۰۵

 

نظر خود را بنویسید